همانند گذشته ، بخش بزرگی از وقت و توان فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران ، صرف انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال شد.
با انتخاب یک سرمربی ایرانی ، این قسمت از پروژه تکراری «فوتبال ایران بر مدار تیم ملی» فعلا به پایان رسید. از فازهای بعدی و البته تکراری این پروژه هم سخن نمیگویم چون میخواهم به نکته مهمتری بپردازم.
اگر بنا باشد آنگونه که در ذات اجتماعی و اقتصادی فوتبال نهفته و جاری است و آنگونه که در اهداف و اساسنامه فیفا و در اهداف و اساسنامه فدراسیون فوتبال ایران آمده است و آنگونه که تجربه و رویه فوتبالی کشورهای پیشرفته در فوتبال، گویای آن است به توسعه فوتبال بپردازیم مدار حرکت و فعالیت ما نباید تیم ملی فوتبال باشد.
توسعه فوتبال ایران، هنگامی محقق میشود که مدار و محور آن فوتبال باشگاهی و لیگ فوتبال باشد بنابراین نباید مدار و محور فوتبال را تیم ملی بزرگسالان و حتی همه تیمهای ملی فوتبال کشورمان قرار دهیم.
راهبرد و برنامهریزی و حرکت برای توسعه فوتبال کشورمان باید بر مدار توسعه و رشد فوتبال باشگاهی و لیگ فوتبال باشد.
دستاندرکاران فدراسیون فوتبال باید به این نکته بسیار مهم توجه کنند که تمرکز، سرمایهگذاری، صرف وقت و توان زیاد روی تیم ملی فوتبال و نادیده گرفتن محوریت فوتبال باشگاهی و لیگ فوتبال، با سرعت زیاد فوتبال ما را در سطح آسیا و جهانی، تنزل خواهد داد.
ممکن است در کوتاه مدت ، علاقه سیاسیون و دولتمردان به مدالها و نتایج ورزشی و تیمهای ملی، سبب اختصاص اندک منابع دولتی و عمومی و یا لحاظ بعضی حمایتها هم بشود اما این علایق و حمایتها نمیتوانند عامل اصلی رشد و توسعه فوتبال باشد.
وابسته شدن یا وابسته کردن فوتبال به منابع و حمایتهای دولت به بهانه دستیابی به نتایج رضایت بخش از تیم ملی فوتبال، یک اشتباه راهبردی است که سرانجام باعث ناتوانی مفرط فوتبال (حتی برای اداره امور روزمرهاش) خواهد شد.
این فوتبال باشگاهی و لیگ فوتبال است که میتواند توسعه و تعالی فوتبال را رقم بزند و پیوند مستحکم فوتبال با بنگاههای اقتصادی و جامعه را محقق سازد و علاوه بر اینها موجب تقویت تیمهای ملی فوتبال شود و خشنودی مردم و دولتمردان را نیز فراهم آورد. (البته با مقداری باور، بلندنگری، تمرکز، برنامهریزی و تلاش)