فیلمساز حاضر در شصت و ششمین جشنواره منطقهای سینمای جوان بوشهر-خلیج فارس گفت: متاسفانه فیلمهای فانتزی و سوررئال کمتری را در سینمای کوتاه میبینیم و داستان ها عمدتا تخت و یکدست است در حالیکه میتوان به سراغ فضاهای دیگر با فیلمنامه های دورانی و غیرخطی نیز رفت.
سیاوش ساعد پناه فیلمساز سینمای کوتاه که با دو فیلم داستانی «بابردوو» و «درخت انار» در شصت و ششمین جشنواره منطقهای سینمای جوان بوشهر-خلیج فارس حضور دارد، درباره آثار خود به خبرنگار توضیح داد: «بابردوو» به معنای زندگی بر باد رفته است که به طور مشترک با امید غریبی ساختهایم. از نظر تعداد آثار در جشنواره منطقهای محدودیتی نبود و اگر زمان تولید فیلمها مربوط به یکی دو سال اخیر بود، امکان راه یابی به جشنواره برایشان وجود داشت.
وی درباره شکلگیری ایده ساخت «بابردوو» عنوان کرد: این فیلم را ابتدا با نام «بادبادک» پیش بردم، ماجرایش در حین ساخت یکی از فیلمهایم به نام «آخرین ایستگاه قطار» شکل گرفت، وقتی در یکی از روستاهای سنندج بودم ناگهان پیرزنی آمد و کنارم نشست و خواست زندگیاش را به فیلم تبدیل کنم. ابتدا جدی نگرفتم اما وقتی قصه زندگیاش را گفت، دیدم قابلیتهای دراماتیک زیادی دارد و بعد از تمام شدن آن فیلم فیلمنامه جدیدی بر اساس قصه زندگی او نوشتیم و لوکیشن مناسبی را پیدا کردیم. عوامل نیز همراه شدند و یک هفته برای فیلمبرداری آن به روستای نوره حوالی سنندج رفتیم.
وی ادامه داد: «بابردوو» درباره رویاهای تلخ کودکی پیرزنی است که نتوانسته کودکی کند و با توجه به یکسری فرهنگها و بعدها که پیر و تنها میشود، بادبادکی بر درخت خانهاش میافتد و نخ آن را به دست میگیرد و به یاد خاطرات تلخ کودکی خود آن را در یک غروب غم انگیزی به باد میدهد.
ماجرای «درخت اناری» که باید زنده بماند
ساعدپناه درباره فیلم «درخت انار» نیز توضیح داد: داستان این فیلمم نیز در متروی تهران به پیشنهاد یک نویسنده که در صندلی مجاور نشسته بود، شکل گرفت. نویسنده ای به نام رضا رستمی که وقتی فهمید فیلمساز هستم پیشنهاد داد قصه درخت انار او را به فیلم تبدیل کنم. موضوع آن تک درخت اناری در داخل خانه ای قدیمی است که اتفاقا یکسال زمان صرف پیدا کردن لوکیشن مناسب آن کردیم، بود. این خانه البته باید دارای یک حوض آبی رنگ هم میبود که چون خودم طراحی بلد بودم، اجرای آن بخش را بر عهده گرفتم و در روستای مارنج سنندج به مدت یک هفته فیلمبرداری را پیش بردیم.
وی افزود: فیلم داستان پیرزنی است که تک درخت اناری در خانه خود دارد و به شدت از آن مراقبت میکند. به گونهای که حتی پرنده ها را نیز از روی آن با سنگ فراری میدهد و این سنگ ها هر بار شیشه همسایه ها را میشکند و آنها فکر میکنند پیرزن دیوانه شده است، او مجبور میشود به درخت مترسکی وصل کند و هر تلاشی برای سالم ماندن درخت میکند. و در نهایت به واسطه یک نقاشی و راوی رمزگشایی میشود که تعلق خاطر او به درخت به چه علت بوده است.
وی درباره مزایای برگزاری مستمر جشنوارههای منطقهای عنوان کرد: در جشنوارههای منطقهای فیلمهای خیلی خوبی حضور دارند. خلیج فارس بوشهر دومین جشنواره منطقهای انجمن سینمای جوانان ایران است که در آن شرکت دارم و تجربهام از جشنواره قبلی کارگاههای مفید آن بود.ضمن اینکه نوعی هم اندیشی هم در این رویدادها صورت میگیرد و برای من همین کافی است که حتی یک جمله از یک استاد در کارگاهها بیاموزم و تاثیرش را بر کیفیت فیلم بعدیام ببینم. چنانچه درباره «درخت انار» هم این اتفاق افتاد.
ساعدپناه درباره خلا آثار ژانر فانتزی در سینمای کوتاه گفت: متاسفانه فیلمهای فانتزی و سوررئال کمتری را در سینمای کوتاه میبینیم و داستان ها عمدتا تخت و یکدست است در حالیکه میتوان به سراغ فضاهای دیگر با فیلمنامه های دورانی و غیرخطی نیز رفت.