یک نمایشنامهنویس با بیان اینکه مضمون پسرکشی در ادبیات ایران اعم از حماسی و عرفانی مضمون شناخته شدهای است، گفت: اصطلاح پسرکشی برآمده از فرهنگ پدرسالار است که نگاهی دست دوم به جنس زن دارد؛ وگرنه فرقی نمیکند، پسرکشی یا دخترکشی در فرهنگ پدرسالار همزمان اتفاق میافتد.
علی موذنی درباره اثر جدیدش با عنوان کیسه بوکس به خبرنگار کتاب توضیح داد: کیسه بوکس را به عنوان دانشجوی رشته تئاتر با گرایش نمایشنامهنویسی در سال ۶۳ نوشتم و در سال ۶۴ به عنوان پایاننامه در مقطع کارشناسی ارائه دادم. در سال ۶۷ مرحوم اکبر رادی آن را به واحد نمایش رادیو پیشنهاد داد که توسط خانم ژاله علو کارگردانی شد. در سال ۶۹ در انتشارات نمایش چاپ شد و بارها توسط گروههای تئاتری در شهرهای مختلف اجرا شده است.
معمولا خواننده عادی داستان و رمان به خواندن نمایشنامه یا فیلمنامه دل نمیدهند
وی با بیان اینکه مضمون پسرکشی در ادبیات ایران اعم از حماسی و عرفانی مضمون شناخته شدهای است، ادامه داد: مضمون پسرکشی عامل مهمی در شکلگیری این نمایشنامه بود. این که فرهنگ پدرسالار در همه جنبهها، چه روانشناختی، چه جامعهشناختی و … میتواند بستری قوی برای سرکوب استعدادها و منفعل کردن نیروهای جوان شود، رویکرد من در این نمایشنامه و در ادامهاش در رمان نوشدارو بود که به فاصله کمی از هم نوشته شدند.
این داستاننویس افزود: این را هم بگویم که اصطلاح پسرکشی برآمده از همان فرهنگ پدرسالار است که نگاهی دست دوم به جنس زن دارد؛ وگرنه فرقی نمیکند، پسرکشی یا دخترکشی در فرهنگ پدرسالار همزمان اتفاق میافتد. در کیسه بوکس، پدر، هم به زن خانواده ظلم میکند هم به پسرها و هم به خودش.
موذنی در توضیح کلی نمایشنامه کیسه بوکس، بیان کرد: بهزاد به عنوان یک کاراته کار از حریفانش کتک میخورد، به این دلیل که زورگوییهای پدرش اجازه نداده اعتماد به نفسی را که او برای مبارزه به آن نیاز دارد، از قوه به فعل در بیاورد. مسعود به عنوان یک دانشجو جرات لازم را در جمع برای عرضه دانشی که آموخته، ندارد، زیرا او هم دست پرورده همان پدر است که پرچم زورگویی را در خانه برافراشته است. این پدر، زنش را هم نه در جایگاه همسر که در ردیف یک کلفت میبیند که مدام باید تحقیر شود. عملکرد پدر او را در خانه خودش و در کنار اعضای خانوادهاش منزوی و منفور کرده است.
کمالِ وجودی نمایشنامه در صحنه نمایان میشود
خوانندهای میتواند از خواندن نمایشنامه لذت ببرد یا با آن ارتباط برقرار کند که با ملاحظات صحنه آشنا باشد
این داستاننویس، نمایشنامه را متنی برای اجرا تعریف کرد و ادامه داد: نمایشنامه خلاف داستان و رمان که خودبسندهاند و موجودیتی متکامل دارند، وابسته به اجراست و کمالِ وجودی خودش را روی صحنه به دست میآورد، بنابراین متنی تخصصی تلقی میشود که به کار کارگردانها و بازیگرها و در کل عواملی که دست اندرکار تئاترند، میآید تا به درد خوانندۀ عام بخورد. برای همین نمایشنامه در بهترین حالت از تیراژ بالایی برخوردار نیست.
موذنی افزود: خوانندهای میتواند از خواندن نمایشنامه لذت ببرد یا با آن ارتباط برقرار کند که با ملاحظات صحنه آشنا باشد و بتواند در صحنهای که خود در ذهن میسازد، بازیگرها را در حال بازی تصور کند و از این طریق به همذاتپنداری لازم برسد، این اتفاق نمی افتد مگر این که مخاطب با صحنه آشنا باشد. معمولا خواننده عادی داستان و رمان به خواندن نمایشنامه یا فیلمنامه دل نمیدهند.
زیباییشناسی صحنه حاصل ذوق کارگردان است
موذنی با اشاره به اینکه میزان توجه کارگردانها و تهیهکنندگان تئاتر به کیفیت آثار، به ذوق، سلیقه و سواد آنها بستگی دارد، بیان کرد: البته نقش این دو از نظر حرفهای متفاوت است. زیباییشناسی صحنه حاصل ذوق کارگردان است و نقش تهیهکننده در فراهم کردن آن چیزهایی است که در جهت اجرای زیباییشناسی موردنظر کارگردان عمل کند، اعم از انتخاب بازیگر و سایر عوامل اجرایی که بتوانند کارگردان را در اجرای منویاتش کمک کنند.
این نویسنده با بیان اینکه تعداد معدودی از نمایشنامههایی که اجرا می شوند، چاپ هم میشوند، ادامه داد: همان طور که ذکرش رفت، اصولا نمایشنامه متنی است برای اجرا نه خوانده شدن، و اگر چاپ میشود، برای ادامه حیات آن است که در دورههای مختلف با اجرایی تازه از آن رونمایی مجدد شود.
مهمترین نکته این است که کارگردان به درک درستی از متن برسد، در این صورت است که اتفاق خوبی روی صحنه خواهد افتاد
او درباره امانتداری و احترام به متن نمایشنامه توسط کارگردان توضیح داد: امانتداری از نظر من این نیست که کارگردان عین متنی را که نوشته شده، اجرا کند. یا اگر مثلا صحنهای را حذف کرد، به معنی بیاحترامی به متن باشد. مهمترین نکته این است که کارگردان به درک درستی از متن برسد، در این صورت است که اتفاق خوبی روی صحنه خواهد افتاد. ممکن است ایده اجرایی او باعث حذف صحنهای از متن اصلی شود. اشکالی ندارد اگر این حذف بی این که لطمهای به ساختار معنایی نمایشنامه بزند، به اجرایی خوش ریتم روی صحنه منجر شود.
موذنی ادامه داد: در این صورت کارگردان با یک اجرای موفق و درست هر چند با حذفیاتی از متن، به متن احترام گذاشته و بر قدر و نام خود و نویسنده افزوده است. اتفاقا شاکله اصلی رمان خوبیهای خوبان من تقابل نویسنده و کارگردان در مورد اجرای یک نمایشنامه است. نویسنده روی تغییراتی هر چند کوچک در متنش حساس است و واکنش نشان میدهد، و کارگردان با بیان اقتضائات صحنه سعی در مجاب کردن نویسنده دارد. درک متقابل، مهمترین نکته برای رسیدن به تفاهم میان نویسنده و کارگردان است.