دوران نوزادیم را که بیاد نمی آورم ولی علاوه بر پدر و مادر از همه اقوامم شنیده ام که کم و کسری نداشتم، از امکاناتی که برای آمدنم فراهم شده بود تا محافل جشنی که برای بدنیا آمدنم و مناسبهای مختلفی از رویش دندان گرفته تا راه رفتن و حرف زدنم برایم ترتیب داده اند.
از روزی که بیاد دارم همیشه بهترین ها برایم فراهم بود، از لباس گرفته تا اسباب بازی، از تفریح و گردش گرفته تا سرگرمی های مختلف، من تمام آنها را با لذت وصف نشدنی در کنار پدر و مادرم که دردانه شان بودم دوست داشتم و از آنها لذت می بردم.
از کلاس دوم و سوم ابتدایی به بعد بود که رفته رفته همه چیز برایم تکراری شد، از اسباب بازی گرفته تا لباس و وسایلی که داشتم، من تک فرزند بودم و هیچ همبازی نداشتم، دقیق بیاد دارم که همیشه از پدر و مادرم می خواستم مرا به پارک یا خانه کسی ببرد که بچه داشته باشند و من بتوانم با آنها بازی کنم، هیچ چیزی به اندازه در جمع بچه ها بودن و بازی با آنها برایم لذت بخش نبود.
بارها از آنها سئوال می پرسیدم که چرا من خواهر یا برادر ندارم ولی آنها پاسخ های سر سری به من می دادند، تمام آرزویم داشتن یک همبازی در خانه بود، حتی بیاد دارم که یکبار از آنها خواستم برایم حیوان خانگی بخرند که با آن سرگرم شوم ولی به علت زندگی کردن در آپارتمان این امکان برایمان مقدور نبود.
در مدرسه بیشتر همکلاسی هایم خواهر یا برادر داشتند ولی من و چند نفر دیگر تک فرزند بودیم، بخوبی بیاد دارم که در مدرسه موقع دعوا با همکلاسی هایم اگرچه حق با من هم بود ولی سریع از آنها عذرخواهی می کردم که مبادا کسی با من قهر شود و تنها بمانم.
من رفته رفته به کودکی حساس و حسود تبدیل شده بودم، همیشه اولین سوالم از بچه ای که می دیدم داشتن برادر یا خواهر بود و اگر پاسخ او مثبت بود من با تمام وجود حسادت را در وجودم حس می کردم.
مادرم شاغل بود و بارها یکی از علت های نداشتن بچه بیشتر را سختی شرایط نگهداری من عنوان می کرد، من سردرگم بودم هم حق را به مادر می دادم و هم به خود که چرا باید از داشتن خواهر یا برادر محروم باشم، اگرچه در دوران کودکی برای اینکه همه چیز برایم فراهم میشد تک فرزندی بودن را می پسندیدم ولی کم کم که بزرگ شدم دیگر نمی خواستم تنها باشم.
این روایت تلخ اما واقعی یکی از تک فرزندان خانواده های ایلام است، کودکی که بقول خودش دیگر نمی خواهد “تک” باشد، بارها این خواسته را از پدر و مادرش داشته و آنها هم به اشتباه خودشان پی برده اند ولی زمانی که دیگر دیر شده و به علت بالا رفتن سنشان امکان بچه دار شدن دیگر ندارند.
تک فرزندی پدیده ای نو و در واقع یکی از آسیب های اجتماعی جدی کنونی در جامعه بوده که تبعات مختلفی دارد، پدیده ای که هم خود فرزند، هم خانواده و هم جامعه را درگیر می کند.
دلائل این آسیب متفاوت است، بسیاری از والدین دلائلی نظیر مشکلات اقتصادی برای تامین هزینه های تولد و نگهداری را برای انتخاب تک فرزندی اعلام می کنند، برخی از مادران شاغل نبود
حمایتهای اجتماعی از مادران باردار و دارای فرزند خردسال و برخی افراد نیز نداشتن صبر و حوصله در تربیت فرزند و آسیب های اجتماعی موجود در جامعه را علت انتخاب این رویه اعلام می کنند.
این در حالی است که برخی از زوج ها از مساله تک فرزندی فراتر رفته و رویه عدم داشتن فرزند را در زندگی مشترک در پیش گرفته بطوریکه بسیاری از آنها بعد از گذشت بالای ۱۰ سال هم هنوز اقدامی برای داشتن فرزند انجام نداده اند.
اگرچه مجموع مشکلاتی که خانواده ها برای انتخاب تک فرزندی اعلام می کنند و از طرفی سیاست های تشویقی دولت که تاکنون برای حمایت از فرزند آوری اعمال شده ضعیف و محدود بنظر می رسد ولی این مساله نباید مانع تولد فرزندان دیگر شده و با گسترش حمایت های مختلف می توان از این رویه پیشگیری کرد.
به عقیده بسیاری از کارشناسان و روانشناسان تک فرزندی آسیب های جدی داشته که بدون شک زوجها در صورت آگاهی از آنها درانتخاب رویه تک فرزندیشان تغییر ایجاد می کند.
فروپاشی نظام خویشاوندسالاری و عدم رشد اجتماعی عمده پیامد تک فرزندی
یک جامعه شناس در این زمینه معتقد است: تک فرزندی علاوه بر تغییراتی که بر ساختار جمعیتی جامعه می گذارد دارای پیامدهای گسترده اجتماعی اعم از منفی و مثبت است.
فروپاشی نظام خویشاوندسالاری را از جمله عمده ترین پیامد های اجتماعی تک فرزندی عنوان و می گوید: با ادامه این روند در آینده ای نه چندان دور نظام خویشاوندسالاری معیوب می شود و واژه های عمو، خاله، دایی و عمه برای افراد بیگانه خواهد شد.
وی عدم رشد اجتماعی را از دیگر پیامدهای تک فرزندی عنوان کرد و گفت: رشد اجتماعی مهمترین جنبه رشد وجودی هر فرد بوده و معیار اندازهگیری آن میزان سازگاری او با دیگران است.
وی اظهار کرد: کودکان تک فرزند بصورت عمده در ارتباط اجتماعی با دیگران ناسازگاری داشته چون ارتباطات آنها برخلاف کودکانی که دارای خواهر و برادر هستند محدود بوده و در این زمینه رشد اجتماعی مطلوبی ندارند.
این دانش آموخته دکترای جامعه شناسی توجه افراطی والدین بر روی یگانه فرزندشان را یکی دیگر از معایت پدیده تک فرزندی عنوان کرد و گفت: این مساله موجب تقویت غرور کاذب در این فرزندان شده و توقعات او را در سطحی بالا می برد که تحمل شکست ها و ناکامی ها را برای وی در جامعه دشوار می کند.
وی بیان کرد: از طرف دیگر حساسیت افراطی و وسواس گونه پدر و مادر بر روی گفتار و رفتار فرزند ممکن است تاثیرات منفی بر تربیت او داشته باشد.
وی در عین حال گفت: اگرچه تک فرزندی معایب خاص خود را دارد ولی دارای پیامدهای مثبتی نیز بوده که از جمله آن اینست که والدین می توانند تمام نیازهای فرزند خود را به طور کامل بر طرف کنند و زمانی که تمام نیازهای فرزند بر طرف شد، فرزند بهتر در مسیر رشد و تکامل گام بر می دارد.
عبدالهی اظهار کرد: کنترل راحت تر تک فرزند، صمیمیت عمیق والدین با تک فرزند، آرامش خانه که فرزند دیگری نیست تا با ناسازگاری آنان آرامش خانه از بین رود از دیگر پیامدهای مثبت تک فرزندی است ولی این مساله نباید به ارجح بودن مساله تک فرزندی به چند فرزندی منجر شود.
تک فرزندی و بی فرزندی الگوی خانواده های ایرانی نیست
یک روانشناس خانواده نیز در این زمینه معتقد است: طبق تحقیقات علمی انجام گرفته در کشور، الگوی تک فرزندی و یا بی فرزندی از عناصر مختلف اجتماعی و اقتصادی بوده و این الگو انتخاب و ترجیح خانواده های ایرانی نیست.
مریم کریمی بیان کرد: با وجود نوسانهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی وغیره، خانواده ها از گزینه تک فرزندی به عنوان راهی برای رسیدن به تناسب و اعتدال بین منابع و امکانات موجود و حفظ ساختار خانواده استفاده می کنند.
وی بیان کرد: اگرچه پژوهش های زیادی از آسیب پذیری روانی تک فرزندان نسبت به چند فرزندان حمایت نمی کند ولی مسئله تک فرزندی بر روند تربیتی والدین و بیش مراقبتی آنان از فرزند اثر میگذارد.
این روانشناس معتقد است: بیش مراقبتی والدین از فرزندان زمینه آسیب پذیری فرزند را در جامعه بالا می برد چراکه در جامعه مراقبتی مشابه والدین از فرزند وجود ندارد.
وی ادامه داد: از طرف دیگر تک فرزندان مسئولیت بیشتری در مقابل والدین در آینده بویژه دوران سالمندی آنها داشته در صورتیکه خانواده های دارای چند فرزند این مسئولیت بین فرزندان تقسیم می شود.
به گفته کریمی، تک فرزندی علاوه بر آسیب به فرزند به والدین هم آسیب زده بطوریکه دچار اضطراب مضاعف ناشی از حفظ سلامت و ترس از دست دادن فرزندشان می شوند.
این روانشناس احساس مداوم تنهایی را یکی دیگر از مهمترین آسیب های تک فرزندی عنوان کرد.
وی گفت: اگرچه یکی از پیامدهای مثبت تک فرزندی رفاه و سرآمدی بیشتر آنها نسبت به سایر فرزندان است ولی ممکن است در جامعه و در مواجهه با موقعیت های مختلف زندگی و جواب “نه” شنیدن موجب سرخوردگی و ضعف تاب آوری اجتماعی آنها شود.
تک فرزندی پدیده انتخابی یا تحمیلی؟
وی با ذکر اینکه تک فرزندی در برخی مواقع انتخابی و در برخی نیز تحمیلی است گفت: اگرچه برخی والدین شیوه تک فرزندی را بر اساس میل شخصی انتخاب می کنند ولی در برخی موارد این پدیده تحمیلی است.
به عقیده کریمی، برخی والدین علی رغم میل باطنی به داشتن فرزند زیاد ولی به دلیل فراهم نبودن شرایط نگهداری و تربیت فرزند، زندگی تک فرزندی را به اجبار پذیرفته که این مساله در این شرایط تحمیلی محسوب می شود.
وی عمده این شرایط را مشکلات اقتصادی، ترس از عدم تربیت صحیح فرزند به دلیل آسیب های اجتماعی موجود در جامعه، عدم حمایت های مطلوب از مادران شاغل در دوران بارداری و شیردهی و … مشکلات مادران شاغل در نگهداری فرزندان و غیره عنوان کرد.
به گفته وی، به عنوان نمونه یک مادر وقتی به مرخصی زایمان می رود تمام مزایایش قطع شده و تنها بخشی از حقوق به وی پرداخت می شود در صورتیکه این فرد پس از مادر شدن به حمایت اقتصادی بیشتری نیاز دارد.
وی گفت: برای زدایش تفکر تک فرزندی مجموع عوامل دخیل باید فراهم شده تا خانواده ها به داشتن فرزند ترغیب شوند.
طی سال های اخیر پدیده تک فرزندی و در برخی موارد نداشتن فرزند از سوی بسیاری از خانواده ها در پیش گرفته شده که این مساله زنگ جمعیت سالمندی را در کشور بصدا درآورده است.
برنامۀ کنترل جمعیت در ایران پس از انقلاب، میان دولتمردان به سیاست راهبردی تبدیل شد و پیامد این موضوع در دهۀ ۹۰ این شد که در چند سال آینده کشور با رشد منفی و پیر شدن تدریجی جمعیت مواجه خواهد بود.
بر اساس گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۱۰، اگر ایران به همین صورت به ادامۀ جایگزینی جمعیتی بپردازد، در ۸۰ سال آینده، جمعیت ۳۱ میلیونی را تجربه خواهد کرد که از این میان ۴۷ درصد این جمعیت را افراد سالمند بالای ۶۰ سال تشکیل خواهند داد.