هیچکس منکر قدرت جسمی مردان نیست، اما در برهههایی از زندگی مردها را میتوان به پسران کوچک ریشدار تشبیه کرد؛ پسران کوچکی که شاید زورشان به مشکلات و حل مسائل بزرگ زندگی برسد؛ اما تحمل یک لحظه بیتوجهی و قهر و ناراحتی و یک اخم کوچک همسرشان را ندارند. در این میان یک زن باهوش و قوی بلد است مردش را خلع سلاح کند، نه با خشم و بیمحلی بلکه با عشق و مهربانی.
«چند وقتی از ازدواجشان میگذرد. در این مدت همه چیز تقریبا گُل و بلبل و رویایی بود. بینقص. اما یک بگو مگوی کوچک، یک حرف اشتباه، یک عصبانیت کنترل نشده، همه چیز را از این رو به آن رو کرد. زن دیگر احساس خوشبختی نمیکرد. شوهرش در عصبانیت زیاده روی کرده بود. گفت آنچه نباید میگفت. بعد از آن برای زن همه چیز تیره و تار بود. حتی با خودش فکر میکرد که شاید انتخاب اشتباهی کرده. یا زود تصمیم گرفته باشد. انگار در یک چشم زدن همسرش از چشمش افتاده بود. او دیگر مرد رویایی که در این مدت تصورش میکرد نبود. حالا یک مردِ بداخلاقِ تمام عیار بود که بلد نبود درست حرف بزند. کاخ آرزوهایش فرو ریخته بود.
مدتی با او قهر کرد. همه درهای گفتوگو و آشتی را بست. در نظرش شوهرش یک گناه کبیره انجام داده بود. مدام در ذهنش حرفش را تکرار میکرد و بیشتر از قبل او را در سرش محکوم میکرد. خودش هم مانده بود چطور یک مسئله کوچک تبدیل به بحران بزرگی شده است. همه رفتارهای مرد برایش زشت و زننده بود. حتی وقتی برای عذرخواهی برایش گل خرید. یا حتی وقتی از دست پختش تعریف کرد. دیگر این تعریف و تمجیدها در نگاه زن کم ارزش شده بود.
این قهر تا جایی ادامه پیدا کرد که مرد هم دیگر حرف نمیزد. انگار در مقابل خشم و کینه زن کم آورده بود. هر روز بیسر و صدا به خانه میآمد. وسایلش را آرام در گوشه ای رها میکرد و بدون خوردن لقمه ای به رختخواب پناه میبرد. صبح هم کله سحر از خانه بیرون میزد. زن هم از حرف نزدن و منت نکشیدن همسرش بیشتر احساس کلافگی میکرد. مانند دو غریبه در یک خانه زندگی میکردند. هر دو ناراحت و غمگین.
زن بعد از چند روز سرخورده، عکسهای آلبوم عروسی را ورق میزد. چقدر در عکس ها خوشحال بودند. انگار پُتکی بر سرش خورده باشد. به خودش آمد. اما وسط یک جنگ تمام عیار. بدون اینکه دشمنی ببیند. در این میان او و همسرش که به سختی این زندگی را ساخته بودند بر سر هیچ و پوچ در حال جنگی بیهدف بودند. جرقهای در ذهنش روشن شد. از فردایش دیگر از میدان نبرد خارج شده بود. درهای گفتوگو دیگر بسته نبود. تصمیم گرفت دلیل ناراحتیاش را رُک و راست بگوید. مدام با خود میگفت چرا زندگیام را تلخ کردم. این بار وقتی همسرش به خانه آمد با سلامی رسا کمی خیره خیره نگاهش کرد. دلش برای چشمان با محبت او تنگ شده بود. خودش را به آغوش عشق سپرد. دیگر زندگی سخت نبود. جنگی نبود. غریبهای نبود. همه چیز ساده بود.»
* پسر کوچولوهای ریش دار! / مردانی که زود خلع سلاح میشوند
هیچکس منکر قوی بودن و قدرت مردان نیست، اما در برهههایی از زندگی مردها را میتوان مانند پسران کوچک ریشدار تشبیه کرد. پسرهایی که شاید زورشان به در کنسروها و مرباها و اجسام سنگین برسد، اما تحمل یک لحظه بیتوجهی و قهر و ناراحتی و یک اخم کوچک همسرشان را ندارند. این قدرت زور و بازو در مقابل لطافت زنانگی و عشق و بیمحلی همسرشان کم میآورد. اما در این میان یک زن باهوش و قوی بلد است تا مردش را خلع سلاح کند، نه با خشم و بیمحلی بلکه با عشق و مهربانی.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «این آقایان که میبینید ماشاءالله یال و کوپالی دارند، اینها همهاش ظاهر است، جسم قوی است اما از لحاظ پیچیدگی ذهنی و در زمینههای احساسی و عاطفی، زن قویتر از مرد است، قدرت تحملش زیاد است، راهها را بلد است. طبیعت زن این است. اغلب زن ها، البته ممکن است بعضی از زنها هم این طور نباشند؛ غرض اینکه خانمها بهتر میتوانند در این مصاف دوستانه بر عوامل سردی فایق بیایند. با یک مقدار کوتاه آمدن، با یک مقدار خوش اخلاقی کردن با یک ابزارهایی که هست این کار را بکنند. مرد را بکشانند به آن جایی که باید قرار بگیرد، تا ان شاءالله زندگی شیرینتر میشود.»
*قدرت زنانه-مادرانه!
دکتر «مجید ابهری» آسیبشناس اجتماعی و رفتارشناس میگوید: «در ترازوی خلقت، انسانها از نظر نوع جنس، روح و روان، تواناییهای عقلی و ذهنی احتمال متفاوت بودن داشته و دارای اختلافات مختلف هستند. اما وجود اینگونه اختلافات بین زن و مرد چندان قابل اعتنا نبوده و برخی از افراد ظاهر بین به خاطر قدرت بدنی و تواناییهای ساختاری مردان را قویتر از زنان دانسته و براساس تفاوتهای ظاهری امتیازات مختلفی برای آنها قائل هستند. درست است که زنان به خاطر ظرافت خلقت و لطافت وجودی شاید از عهده برخی از کارها و مشاغل برنیایند، اما قدرت عاطفی، لطافت روحی آنها بسیار بیشتر و بالاتر از مردان است.»
زن ها با ظرافت ها و لطافت شان قدرتی دارند که به زندگی مشترک رنگ میپاشند و با صبر و شکیبایی ذاتی که در وجودشان نهاده شده است، مشکلات و دشواری ها را از میدان به در میکنند و زندگی مشترک را شیرین میکنند.
این حقیقت وقتی آشکار میشود که یک مادر میتواند خواب و استراحتش را وقف راحتی و رفاه فرزند و همسرش کند و ساعتها در کنار بالین وی بیدار نشسته و او را به آغوش خواب ناز بسپارد. دوران بارداری یکی از مشکلترین دوران حیات هر زن بوده که مادر با امید آینده و در آغوش کشیدن فرزندش این روزهای سخت را تحمل میکند. در کنار سفره خود را سیر نشان میدهد تا فرزندش گرسنه نماند. تفاوتهای فیزیکی بین زن و مرد نباید اساس قضاوت و قدرت نمایی مردان شود. چراکه بانوان علیرغم برخی از تفاوتها در ساختار خود از قدرت روحی و معنوی ارزندهای برخوردار هستند.
مقاومت مادران شهدا در رو به رو شدن با استخوانهای فرزندان خود یا پارههای بدن آنها واقعا حیرتآور است. مادر به عنوان مظهر عاطفه در خلقت، جگر گوشه خود را در خاک مینهد و او را هدیه به دین و ارزشهای دینی مینماید.
*مدیریتی که زندگی را شیرین میکند
ابهری روان درمانگر و مشاور خانواده میگوید: «رسانهها باید مبانی ارزشمند برتریهای انسانی و عاطفی بانوان را الگوی انتقال مفاهیم قرار داده و اجازه ندهند تحقیر و کم شماری بانوان به ابعاد مختلف زندگی سرایت کند. پرستاری از بیماران، مراقبت از آنها هنری است که ممکن است مردان در اجرای آنها توانا باشند، اما به طور طبیعی در طولانی مدت این بانوان هستند که پرستاری از بیماران و افراد رنجور را با دل و جان پذیرفته و آسایش و آرامش خود را فدای سلامت و آسایش بیماران میکنند.»
این رفتارشناس که چهل سال از عمر و جوانی خود را صرف پژوهشهای میدانی نموده است به یک واقعیت اشاره کرده و توجه پژوهش گران و فرهیختگان را به آن جلب میکند: « در بسیاری از اوقات هنگام مواجهه با مشکلات اعم از مشکلات اقتصادی و مالی، یا سایر ابعاد از دشواریهای زندگی مردان با بلندتر کردن صدای خود و یا سکوت و خروج از محل مواجهه به روابط و رفتارها واکنش نشان دهند، اما زنان با متانت و آرامش مدیریت رفتاری را در بالاترین درجه خود نشان داده و آرامش و متانت خود را هزینه می کنند تا سکوت و لطف فضای خانه به هم نریخته و مهر و لطف زندگی تداوم یابد.»
*ضرورت های تحکیم زندگی
مهارت غلبه بر مشکلات و حل و فصل آنها و آمیزههای روحی و رفتاری ناشی از خلقت و تربیت بانوان تحمل مشکلات را برای این موجودات ظریف اما قوی آسان نموده است. به شکلی که به قیمت فرو خوردن خشم و رنج حاصل شده و آرامش و صبر را به مجموعه زندگی هدیه مینمایند. از این جهت است که بهشت زیر پای ماردان قرار گرفته است، چراکه قدمهای پر از لطف مادران و بانوان سرچشمه بروز آرامش، صبر و لطف در خانه و کاشانه میشود. به همین خاطر لازم است در زمینه مهارت مدیریت خانواده و توانمندیهای حل و فصل مشکلات اسرار و رموز زندگی به دختران نوجوان آموخته شود و به آنها یاد داده شود که زندگی فقط ظاهر و ابزار ظاهری نبوده و ضرورتهای دیگری نیز برای ادامه و تحکیم آن لازم است.
برای مطلع عشق!
راستی! زیربنای همه این پدرانه ها، از کتاب مطلع عشق است؛ مجموعهای گردآوری شده از حرف و حدیثهای جلسات خطبه عقدِ جوانان خوشبختی که خطبه خوان زندگی آنها رهبرشان بوده است. ما هم هر هفته همراه شما میهمان کلام شیرین و نصایح پدرانهاش میشویم.