باران اتهامزنی و روند منتسب کردن سازمان لیگ به این باشگاه و آن باشگاه است که از زمین و زمان میبارد و بدیهی است که این پروسه توسط سه باشگاهی صورت پذیرد که برای قهرمانی میجنگند و البته سه- چهار تیمی هم که خطر سقوط به دستهای پایینتر تهدیدشان میکند، کم بیانیه نداده و به فدراسیون فوتبال کم انگ نزدهاند.
همه درخواستهای افراطی فوق در شرایطی صورت میپذیرد که در انگلیس که قدیمیترین و منظمترین لیگ دنیا را دارد، فقط مسابقات آخرین هفته به طور همزمان انجام میپذیرد و در «سری A» ایتالیا نیز همینطور و دیدارهای همزمان در بوندسلیگای آلمان حداکثر در دو هفته پایانی صورت میگیرد. در لیگ برتر ایران هم رسم سالهای اخیر این بوده که فقط مسابقههای دو هفته پایانی به طور همزمان انجام شود و در نتیجه جای تعجب دارد که چرا باشگاهها اینطور در هفتههای اخیر چماق برداشته و بر سر سازمان لیگ و هر فرد مسئول پیش رو میکوبند و میپرسند چرا بازیهای هفته بیست و هشتم یعنی سه هفته مانده به پایان نیز همزمان نیست و چون همزمان نیست، حتماً منافعی در این قضیه وجود دارد و سران فوتبال قهرمانی یک تیم خاص را میخواهند و طوری برنامهریزی و زمان انجام مسابقات را تعیین میکنند که این خواسته حاصل آید.و شاید می خواهند قهرمان را خودشان معرفی کنند .
ما بیتقصیریم!
تلاش برای برقراری عدالت کار خوبی است اما هیاهو برپا کردن از سوی باشگاههایی که در زمین مسابقات کم آورده و به نتایج مورد نیاز برای قهرمانی یا ابقا در لیگ نرسیدهاند، فقط ایجاد جنجال کاذب به قصد پنهان کردن ایرادات تشکیلاتی این باشگاهها و لغزشهای فنی آنان است. به واقع مدیران با این هجمه همهگیر فضا را مساعد و آماده میکنند که اگر به اهدافشان نرسیدند و قهرمان نشدند، به هواداران بگویند که تقصیر از آنها نبوده و رعایت شدن عدالت در روند اجرایی مسابقات، آنان را متضرر کرده است. آنها با این نوع برخورد سران فوتبال را متهم به این میکنند که با یک برنامهریزی حساب شده و پیریزی پروسهای جانبدارانه یک تیم خاص را قهرمان کرده و رقبایش را زمین زدهاند و اگر این توطئه در کار نبود، آنها به قهرمانی میرسیدند و به این ترتیب طرفداران ناراضی خود را توجیه و آرام و متقاعد میکنند که هیچ ضعف و قصوری از آنها سر نزده و اگر هواداران بهدنبال مقصر میگردند، آنان را در جمع مجریان مسابقات جستوجو کنند.
ارائه اطلاعات ناصحیح به مردم
البته هیچ کس مدعی نیست که فدراسیون بیعیب است و سازمان لیگ هم لغزشهایی در امر ساماندهی و ترسیم نحوه و زمان برگزاری مسابقات داشته اما اینکه تیمهای مدعی قهرمانی یا در خطر سقوط هر لغزشی از جانب خود را به این دو نهاد نسبت داده و خود را از هر جهت مبرا از اشتباه توصیف کنند، بیانصافی و کملطفی آشکار به این نهادها و بواقع گم کردن حقیقت و ارائه اطلاعات ناصحیح به مردم است که ناگفته پیدا است حقیقت و عدالتی را نمیتوان در آن جست. با چنین بساطی دور از ذهن نیست که تیمهای همیشه پرمدعای ما در سالهای آینده از سازمان لیگ بخواهند که تمامی 30 هفته مسابقات لیگ را به طور همزمان برگزار کند تا از دید آنها بیعدالتی در حق تیمها صورت نگیرد و با همگان به یک شکل برخورد شود! «توهم توطئه» احساس و رویکردی است که گاه در سایر امور و شئون غیرورزشی هم دیده شده و در جوامع مختلف وجود داشته و نمیتوان آن را منکر شد اما اینکه برخی افراد و گروهها آن را مطرح و عمده کنند تا ضعفها و خلأهای شغلی و اجتماعی خودشان دیده نشود، یک کار ناپسند و مصداق واقعیتر توطئهچینی است.
«حاشیه»های پایانناپذیر
این چیزی است که برخی باشگاههای ما سازمان لیگ را متهم به آن میکنند اما خودشان طراح و مجری آن هستند تا هرگونه ناکامی و شکست حرفهای خود را به سایرین نسبت بدهند و محصول توطئهگری مخالفان بدانند و خودشان را از هرگونه کاستی اداری و فنی و ارتکاب اشتباه در امور محوله به خویش مبرا جلوه بدهند.
فرایندی که لازم است هواداران آن را بشناسند و با عدم پذیرش آن، تیمهای محبوب خود را واقف به ایراداتشان تشویق کرده و وادار به انجام هر چه بهتر وظایف خود کنند. متأسفانه در سنوات اخیر شاهد چنین پروسهای نبودهایم و بر اثر آن خطاکاران اصلی و مسببان واقعی ناکامیها پشت دیوار بلند حاشاگری پنهان شده و تقصیرات را متوجه سایرین کردهاند تا سمتهای خود را حفظ کرده و جایگاههای سودسازشان را از دست ندهند. البته در لیگ ما که سرشار از حاشیهها و معایب است، رفع نشدن ایرادات فوق و مستقر نشدن
انصاف در آن و استمرار روند اتهامزنی و توطئهگر خواندن این و آن، هیچ تعجبی را برنمیانگیزد.