بسیاری معتقدند که نباید شرایط سلبریتیهای غربی را با افراد عادی جامعه مقایسه کرد چرا که آنها از تمکن مالی زیاد و امکانات بسیاری برای بزرگ کردن چندین فرزند خود برخوردار هستند؛امابه نظر مقایسه سلبریتیهای غربی با وطنی چندان بیراه هم نیست.
چند روز پیش خبری از تعداد فرزندان یک بازیگر مشهور هالیوودی در فضای مجازی منتشر شد که واکنشهای متفاوتی را در پی داشت.
رابرت دنیرو بازیگر 79ساله آمریکایی در پاسخ به سوال مجری برنامه تلویزیونی کانادایی که از شش فرزندش پرسید پاسخ داد: درواقع هفت فرزند، فرزند هفتمم تازه به دنیا آمده است.
این خبر در واقع نشان از افتخار و خوشحالی یک بازیگر آمریکایی به خانواده گسترده خود داشت. وقتی این بازیگر در برنامهای که بینندگان بسیاری دارد از خبر فرزند هفتم خود رونمایی میکند یعنی داشتن فرزند بیشتر حتی در حوالی هشتادسالگی هم در فرهنگ او یک افتخار به حساب میآید.
خوشحالی رابرت دنیروی مشهور از خانواده گسترده خود این سوال را پیش میآورد که چرا در فرهنگ ما سلبریتیها و افراد مشهور به داشتن یک خانواده با تعداد فرزندان زیاد افتخار نمیکنند؟
اکثر بازیگران و هنرمندان ما تنها یک فرزند و تعداد کمی هم دو فرزند دارند. این جدای از زوجهایی است که فرزندی ندارند و حتی با افتخار به رسانهها میگویند که از ابتدای ازدواج شرط گذاشتهاند که هیچوقت بچهدار نشوند. درحالی که سلبریتی به عنوان یک فرد مشهور باید بداند در بسیاری از زمینهها برای مخاطب هنر خود، الگوست و هر حرف او میتواند تاثیر عمیقی بر ناخودآگاه و خودآگاه مخاطب بگذارد.
ارزش فرزندآوری در جوامع غربی نه فقط بین هنرمندانی مثل رابرت دنیرو و یا آنجلینا جولی که هفت فرزند دارد، نشان داده میشود بلکه فوتبالیستها هم در این لیست هستند و بزرگان فوتبال دنیا یعنی کریستیانو رونالدو و لیونل مسی نیز هر کدام چندین فرزند دارند.
شاید مدل ازدواج این افراد با فرهنگ، عرف و ارزشهای ما تطابق نداشته باشد. اما مهم این است که این افراد مشهور در چارچوب عرف خود تمایل به تشکیل خانواده و داشتن فرزندان متعدد دارند. این افراد همیشه بر این تاکید دارند که در کنار فعالیت حرفهای، زندگی شخصی موفقی در قالب یک خانواده پرجمعیت دارند و در مناسبات و مراسمهای مختلف نیز به همراه خانواده و فرزندان خود شرکت میکنند. آنها حتی در مصاحبههایشان موفقیت خود را مرهون همراهی همسر و فرزندان خود میدانند.
اما از این طرف در کشور ما سلبریتیها خانواده گسترده را موجب کسر شان خود میدانند و اغلب بیش از دو فرزند ندارند. این درحالی است که برخی حیوان خانگی را به بچه ترجیح میدهند و در کمال تعجب برای مرگ حیوان خانگی خود مراسم ختم برگزار میکنند!
بسیاری معتقدند که نباید شرایط سلبریتیهای غربی را با افراد عادی جامعه مقایسه کرد چرا که آنها از تمکن مالی زیاد و امکانات بسیار برای بزرگ کردن چندین فرزند خود برخوردار هستند. اما به نظر مقایسه سلبریتیهای غربی با وطنی چندان بیراه نیست. چرا که سلبریتیهای وطنی هم نسبت به متوسط جامعه از تمکن مالی برخوردار هستند و توانایی تامین امکانات برای یک خانواده گسترده و پرجمعیت را دارند.
رقم قراردادهای مالی این افراد و سبک زندگی آنها نشان میدهد که افتخار به فرزندآوری سلبریتی غربی و فرزندگریزی سلبریتی ایرانی بیش از آنکه به توان مالی مرتبط باشد، به فرهنگ و هنجار نهادینه شده در این قشر مربوط است. قشری که خانواده را سرمایه و مایه افتخار و حتی نوعی فخرفروشی میداند، در برابر قشری که ازدواج، تشکیل خانواده و فرزندآوری را کاری دستپایین و دون شان میداند.
این فرهنگسازی غلط تا جایی پیش رفته است که در قالب طنز و غیرمستقیم تبلیغ هم میشود. به عنوان مثال که در یکی از برنامهها پرطرفدار تلویزیون، سلبریتی در پاسخ به سوال مجری که چرا ازدواج نمیکنی؟ پاسخ میدهد: « فکر کن یکی بیاید و دیگر نرود!». درحالی که کسی متوجه نیست این عقیده سلبریتی به عنوان یک الگو در جامعه، ذهن بسیاری را درباره ازدواج، تشکیل خانواده و فرزندآوری مسموم و خراب خواهد کرد. کما اینکه در فرهنگ غرب نیز اینچنین حرفی به معنای تعهد نداشتن است و مذموم به حساب میآید.
سالها پیش در این کشور فرزند کمتر نشانه فرهنگ بالاتر بود. اگرچه در سالهای اخیر سعی شده این باور در عامه از بین برود و مردم متوجه خطرات کاهش موالید و پیر شدن جمعیت بشوند اما به نظر میرسد سالهای بیشتری نیاز است تا این باور نهادینه شده در مردم جای خود را به ارزشمندی خانواده گسترده بدهد. سلبریتیها از جمله کسانی هستند که میتوانند روند رسیدن به این فرهنگ را سرعت ببخشند. چشم بخشی زیادی از جامعه به خصوص جوانان به سلبریتیها به عنوان الگوست و سعی میکنند از سبک زندگی آنها الهام بگیرند. سلبریتی اگر خود را در برابر جامعه مسئول بداند سبک زندگی خود را طوری میچیند که نتیجه آن در خدمت رشد و پیشرفت جامعه باشد.