امروز نه روز قلم است که بخواهم از ارزش و جایگاه قلم نویسندگان و اندیشمندان بنویسم و نه روز خبرنگار که بخواهم سنگ آنان را به سینه بزنم ولی روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی را پشت سر میگذاریم و بد نیست مسئولان این حوزه پاسخ دهند که قیمت یک خبرنگار چقدر است.
می خواهم از رابطه روابط عمومی ها با خبرنگاران و روزنامه نگاران بگویم؛ تعاملی که گاهی به دلیل جابجایی مدیران و مسئولان ریز و درشت سازمان ها و تغییر سیاست ها و رویکردهایشان به بوته فراموشی سپرده می شود. چند سال پیش که مطلبی درباره خبرنگاران و چالشی به نام هدیه خبرنگاری نوشتم، فکر نمی کردم زوایای این مساله هر روز گسترده تر و پیچیده تر شود.
اگر آن روز سخن از کارت هدیه و هدیه فرهنگی بود، اکنون صحبت از ستادهای خبری سفارشی و تولید اخبار آبکی و تکراری است. اگر آن روز سخن از افرادی به عنوان خبرنگارنما بود، امروز مساله فراتر از آن است که گاهی پیک موتوری هم خودش را خبرنگار جا می زند و صندلی نشست های خبری را پر می کند!
شاید برخی بگویند در این آشفته بازار تورم و گرانی ها چه کسی توجه به این مسائل ریز و بی ارزش می کند درحالی که مساله اصلی، فرهنگسازی و ارزش گذاری برای کار خبرنگاران است که گاهی از دید مسئولان و کارشناسان پنهان می ماند و حتی دیدگاه بعضی از مسئولان و افراد را نسبت به خبرنگاران و کار خبری کاهش می دهد. به عنوان نمونه فقط به نشست های خبری مسئولان سازمان ها و نهادهای دولتی و خصوصی اشاره می کنم.
بارها در تلویزیون دیده اید که مسئولی در حال توضیح دادن یک رویداد خبری و ارائه آمار و گزارش های مختلف است و خبرنگاران که تا دیروز قلم به دست بودند و هر چه می شنیدند، یادداشت می کردند، امروز با گوشی همراه، مطالب را ذخیره می کنند و به همراه تصویربرداران عکس هم می گیرند ولی این، همه مساله نیست. مسئولان و خبرنگاران گاهی در بعضی از این نشست های خبری و مطبوعاتی به صورت تخصصی به مسائل و موضوع هایی می پردازند که این موضوع ها معمولا به صورت بنر یا تابلویی زیبا پشت سر مصاحبه شونده، به چشم می خورد و خبرنگاران با همان حساسیت و توجه حرفه ای، سوالات خود را مطرح می کنند و پاسخ های مسئولان را به گوش مردم می رسانند اما در این میان گاهی برخی افراد به عنوان خبرنگارنما در چنین جلساتی حضور می یابند تا فقط از کارت های هدیه این نشست ها بهره ببرند و خبری از انتشار خبر و گزارش نیست.
کاری به خبرنگارنماها و تشکیل ستادهای خبری با پول های هنگفت و بریز و بپاش های آنها ندارم و می خواهم بر روی عملکرد مسئولان روابط عمومی ها و تبلیغاتی نهادها متمرکز شوم. در واقع اگر برخی افراد خبرنگارنما با دریافت مبلغی ناچیز باعث آبروریزی سایر خبرنگاران شرافتمند و وظیفه شناس می شوند ولی روابط عمومی ها هم در این آبروریزی ها سهم دارند و می توانند با نظارت و دقت کافی از هدر رفت هزینه های سازمان های دولتی و غیردولتی و همچنین تنزل جایگاه خبرنگاران جلوگیری کنند.
بعضی کارشناسان معتقدند مسئولان به دنبال دیده شدن به هر قیمتی هستند. شاید به همین دلیل است که گاهی نشست های خبری با یک ساعت تاخیر برگزار می شود، تا خبرنگار تلویزیون برسد. یعنی سایر خبرنگاران، کشک. این مسئولان تاکید دارند که حتما خبر نشست خبری را باید شب از تلویزیون ببینند؛ هرچند این روزها می گویند صدا و سیما دیگر آن جایگاه قبلی را ندارد و کسی هم توجهی به تلویزیون ندارد!
از طرف دیگر پر کردن صندلی های نشست خبری برای مسئولان روابط عمومی اهمیت دارد تا وقتی دوربین تلویزیون از روی مصاحبه شونده به سمت خبرنگاران می چرخد، همه شاهد پر بودن جلسه باشند. حالا چه خبرنگار روی آن بنشیند یا خبرنگارنما و یا حتی افرادی غیرمرتبط مثل پیک موتوری! با این حال برخی سازمان ها برای پر کردن همین صندلی ها هر روز، نرخ کارت هدیه را بالاتر می برند. یعنی هرچه تورم سر به فلک می کشد، قیمت های این نشست ها نیز افزایش پیدا می کند. به عنوان نمونه به مصداقی که برای خودم پیش آمد، اشاره می کنم.
وقتی به یکی از برنامه هایی دعوت شدم که با حوزه کاری ام یعنی قرآن و معارف ارتباطی نداشت، موضوع را به خبرنگار مربوط حواله دادم تا از او دعوت کنند ولی یکی از خبرنگاران یک خبرگزاری با اصرار خواست تا خودم برای پوشش نشست خبری حضور پیدا کنم و برای ترغیب یا بهتر بگوییم تطمیع بیشتر اعلام کرد مبلغ کارت هدیه این نشست ۵۰۰ هزار تومان است؛ یعنی حقوق چند روز یک خبرنگار!
یکی از مشکلات خبرنگاران این است که بارها از سوی روابط عمومی تماس می گیرند و آمار شرکت کنندگان اعم از خبرنگار، تصویربردار و فیلمبردار را در نشست یا همایش می خواهند و زمانی که علت اصرار را جویا می شویم؛ به این نتیجه می رسیم که تعداد کارت های هدیه را مشخص کنند تا کسی از قلم نیافتد. نکته بدتر آن است که گاهی در نامه های رسمی یک سطر در انتهای دعوتنامه اضافه می کنند که حضور خبرنگار با کارت شناسایی الزامی است!
این سوال برای بسیاری از خبرنگاران مطرح است که چرا با وجود انگشت نما بودن خبرنگارنماها، همچنان این افراد به محافل و نشست های خبری دعوت می شوند یا وقتی در نشست ها حضور پیدا می کنند، از مواهب جلسات برخوردار می شوند. برخی معتقدند که شاید میان افراد دعوت کننده با دعوت شده ارتباط یا نفعی وجود داشته باشد که نمی توان در این زمینه قضاوت کرد اما ادامه این ارتباط را می توان با انتشار مطالب و خبرهای فاقد ارزش از سوی خبرنگارنماها پیدا کرد. انتشار مطالب سفارشی و فاقد ارزش خبری از سوی برخی خبرگزاری ها و رسانه ها در حالی همچنان ادامه دارد که گاهی نظارتی بر آن وجود ندارد و از طرف دیگر ضرورت دارد تا با ساماندهی، به روز رسانی و پالایش خبرنگاران و ارتباطات آنان، راه سودجویی افراد نفوذی را پیدا کرد و راه سوء استفاده را بر آنان بست.
نکته بعد درباره خبرنگارنماهای در سایه است. یعنی کسانی که حتی به خود زحمت نمی دهند در نشست ها و محافل خبری حاضر شوند و منتظرند تا اخبار را برای آنان ارسال کنند و در قبال ارسال پبوندواره (لینک) خبر، هدیه موردنظر را برای آنان ارسال کنند یا همان مبلغ ناچیز را به شماره کارت افراد واریز کنند.
مساله دیگر تشکیل ستاد های خبری بدون ارائه اطلاعاتی مبنی بر تعیین معیارهای انتخاب این ستادها برای همایش ها و برنامه های مختلف است که گاهی دیده می شود، همواره یک گروه مسئولیت ستاد خبری را به عهده گرفته و به دیگران میدان نمی دهند. برخی از خبرنگاران می پرسند آیا رابطه جای ضابطه را گرفته است؟
سال هاست که این روند ادامه دارد و همانگونه که روابط عمومی ها ردیف بودجه ای برای برنامه های خبری دارند، بسیاری از سازمان ها هر سال در نشست های خبری و برنامه های مناسبتی این بودجه ها را هزینه می کنند و البته گزارش این نشست ها و همایش ها را در یک جزوه یا یک برنامه نرم افزاری به مسئولان بالاتر ارائه می دهند در حالی که مسئولان روابط عمومی ها می توانند به راحتی از هدر رفتن این بودجه ها جلوگیری کنند مگر این که فقط به دنبال ارائه گزارش هایی باشند که نشانگر پر بودن صندلی های نشست های خبری و استقبال خبرنگاران از برنامه های آنان است.
برخی خبرنگاران سوال می کنند چرا روابط عمومی ها اجازه نمی دهند صفر تا صد برنامه های یک رویداد خبری مهم مانند نمایشگاه ها و جشنواره های مختلف فرهنگی، اقتصادی، ورزشی و اجتماعی به ویژه حوزه شهری و شهرداری ها به پایان برسد و آنگاه مسئولان روابط عمومی ها بر اساس عملکرد و کارکرد خبری و رسانه ای خبرگزاری ها، تجلیلی هر چند کوچک به صورت رسمی داشته باشند نه این که در پایان نشست خبری به هر شرکت کننده ای یک کارت هدیه دهند یا شماره کارت بانکی آنان را درخواست کنند.
تاکنون چند بار به دست اندرکاران برخی نهادهای دولتی و غیردولتی پیشنهاد دادم که چگونه می توانند از این ریخت و پاش ها جلوگیری کنند ولی سال بعد دوباره همان آش و همان کاسه. شاید جابجایی مسئولان روابط عمومی یا اجرای سیاست های نمایشی سازمان ها باعث می شود تا همچنان شاهد این مساله باشیم که دست اندرکاران روابط عمومی ها این گونه تصور می کنند که هر خبرنگاری یک قیمت دارد و به راحتی می توان با کمی بالا و پایین کردن کارت های هدیه یا پیشنهادهای چرب و نرم تر، صندلی های نشست های خبری را پر کرد ولی این افراد خبر ندارند که خبرنگار، قیمت ندارد و حاضر نیست برای کار شرافتمندانه خود بهایی تعیین کند. خبرنگار همچون معلمی است که از روی عشق و احساس وظیفه به این حرفه رو آورده است و دلش به کارش خوش است نه حقوق و مزایایی که آخر ماه دریافت می کند که آن را هم گاهی با تاخیر به حسابش می ریزند تا بخشی از زخم زندگی اش را التیام بخشد.
گاهی شاهد هستیم افرادی خود را به عنوان خبرنگار فلان نیوز و بهمان خبر معرفی می کنند تا فقط در نشست خبری حضور یابند ولی دریغ از یک خبر که بازتابی مناسب داشته باشد و نکته جالب این که روابط عمومی ها هم معمولا کاری ندارند که چه کسی در جلسه به عنوان خبرنگار حضور دارد ولی بعضی از نهادها به صورت دقیق بر این نشست ها نظارت دارند و سره را از ناسره تشخیص می دهند. برخی از همین خبرنگارنماها به صورت گروهی و باندی و حتی خانوادگی عمل می کنند و با هم در ارتباط هستند تا یک نشست خبری از دستشان در نرود.
این افراد به خوبی می دانند که در کدام نشست خبری، به صورت بی حساب و کتاب به افراد حاضر در جلسه، کارت هدیه می دهند و کدام نشست ها حساب و کتاب و برنامه دارد.
بخشی از این مساله به مسئولان و بخش های نظارتی سازمان ها و نهادها به ویژه در بدنه دولت برمی گردد که چگونه بر نشست های خبری نظارت دارند. در بعضی از سازمان ها برگزاری نشست های خبری بیرون سپاری می شود و برخی افراد به عنوان مسئول طرح اقدام به توزیع اخباری میان خبرنگاران می کند و برای انتشار هر خبری مبلغی دریافت می کند، بدون این که از پول دریافتی به خبرنگار بدهد و برخی هم که کمی انصاف داشته باشند مبلغی ناچیز را به انتشاردهنده اختصاص می دهند. چرا باید برخی سازمان ها به دنبال انتشار اخباری باشند که دردی از مردم را دوا نمی کند و فقط گزارشی تشریفاتی محسوب می شود در حالی که هزینه های بسیاری را می بلعد؟ برخی معتقدند این مشکل در شهرستان ها نیز رواج دارد و حتی در سطحی وسیع تر ولی محدودتر از نظر جغرافیایی دنبال می شود.
ارزش کار خبرنگاران وقتی بیشتر دیده می شود که برخی مدیران در هنگام بحران های خبری مثل آن زمانی که مساله خودروهای شاسی بلند لو رفت، به خبرنگاران توهین می کنند که نمونه آن را در گفتار یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی دیدیم که دیواری کوتاه تر از دیوار خبرنگاران پیدا نکرد و آنان را بازجو خطاب کرد ولی این نماینده مجلس و افرادی که چنین تفکری دارند، باید بدانند خبرنگاران واقعی از جایگاه و ارزشی برخوردارند که کسی نمی تواند برای آنان قیمتی تعیین کنند؛ اگر چه چند ماه دیگر که فصل تبلیغات انتخاباتی فرا می رسد، همین طیف از نمایندگان به دنبال خبرنگاران می گردند تا برنامه هایشان را پوشش خبری بدهند.
مشکل دیگر در تعداد خبرگزاری ها و پایگاه های خبری است که در سال های اخیر رشد قارچ گونه داشته و حتی رسانه هایی که با یکی دو نفر تاسیس می شود و خودشان را به عنوان خبرگزاری قالب می کنند. البته اخیرا دولت برنامه ای برای کم کردن تعداد خبرگزاری ها و یا ادغام برخی از آنها دارد که اگرچه ابهام در جزییات این طرح، باعث شده تا فعالان این خبرگزاری ها دلواپس آینده خود باشند. اگر معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بداند که کدامیک از پایگاه های خبری فقط به دنبال گرفتن مجوز هستند تا از منافع آن بهره ببرند و مهر باطل شد بر آنان بزند، شاهد کاهش مشکلاتی همچون رشد خبرنگارنماها و انتشار اخبار بی خاصیت خواهیم بود.