شاید برایتان پیش آمده باشد زمانهایی که نه کسی با شما کاری دارد و نه چیزی باعث ناراحتیتان شده، اما حالتان گرفته است و دوست دارید زمین و زمان در آن لحظه با شما کاری نداشته باشند. اما این چه حالی است و در چه مواقعی رخ میدهد؟
گروه هیچ یک زندگی : تا به حال برایتان پیش آمده که بی هیچ علت و دلیل مشخصی حس و حال غم و اندوه داشته باشید، یک طوری که حوصله دیدن هیچ کسی را نداشته باشید و تنها تمایل داشته باشید یک گوشهای بنشینید یا حتی بی اختیار اشک بریزید، اما در همان شرایط اگر کسی از شما بپرسد که مشکلتان چیست، خودتان هم آن را نمیدانید و حس میکنید یک چیزی از یک جایی دور شما را اذیت میکند یا اینکه اصلا هیچ چیز و هیچ کس در ضمیرتان شما را اذیت نمیکند، تنها بیدلیل تمایل به غمگین بودن یا تنهایی دارید.
برخی شاید تصور کنند که این حالتها به افسردگی مرتبط هستند، هر چند شاید بی ربط نباشند اما همیشه هم اینطور نیستند چرا که این حالتهای غمگین کننده گاه به گاه و بی علت برای هر فردی در زندگیاش زیاد رخ میدهد و علل مختلفی هم ممکن است داشته باشد هر چند که فرد در آن لحظه اندوه یا به اصطلاح حال بد داشتن خودش نمیداند و نمیتواند پیدا کند که مشکلش چیست؟
چرخه خودحال گیری یا به اصطلاح روانشناسی هیپوفرنیا افراد را از جمع جدا میکند
«چرخه خود حال گیری» یکی از اصطلاحاتی است که می توان برای این شرایط روحی در نظر گرفت، قطع کردن چرخه ضدحال زدن به خود نیاز به خودشناسی مجدد و عزت نفس دارد. در قران به خودشناسی تاکید شده است طوریکه در آیه بیست و یک سوره ذاریات خداوند میفرماید: در خودتان نیز آیاتی است مگر نمیبینید و در جای دیگری در آیه 105 سوره مائده خداوند درباره اهمیت خودشناسی میفرماید که به خویشتن بپردازید ، کسی که گمراه شد به شما زیان نمی زند اگر هدایت یافتید.
دکتر مهدی اسماعیل تبار، روانشناس در این باره میگوید: «آدمها گاهی با مرورکردن تجربیات منفی احساسات خودشان را درگیر میکنند، اما خود متوجه آن نمی شوند، یعنی به نوعی خودشان دشمن خود میشوند، همین نقطه ای که افراد در درونشان تضاد بین جنگ و صلح رخ میدهد، چرخه خودحال گیری کارش را شروع می کند.
عالی ترین دستاورد بشر ارتباط است، انسان ها وقتی در ارتباطاتشان با هم به چالش میخورند، سعی می کنند یا پرخاشگری کنند، یا دیگران را کنترل کرده و یا اینکه از آنها فاصله بگیرند خلاصه اینکه به یک نوعی ناراحتی خود را نشان دهند، همین افکار، خاطرات و تجربیات منفی زیسته مثل یک آهنربا جذب ذهن انسان میشود و در ذهن موج منفی ایجاد میکند، در نتیجه ذهن زمانی که نمیتواند هیچ کاری انجام دهد، این درگیری ذهنی رفتاری سرشار از درماندگی ، اضطراب و چرخه خودحال گیری را شروع میکند.»
اثرات مخرب فضای مجازی بر خانواده
در روزگاری که فضای مجازی بخش اعظم زندگی افراد را تشکیل میدهد و آدمها زمانی که حالشان خوب است، در فضای مجازی هستند، زمانی که حالش بد است نیز باز به فضای مجازی پناه میبرند، این چرخه خودحال گیری بیشتر خودش را نشان میدهد. اما چطور؟
اسماعیل تبار میگوید: فضاهای مجازی چون اینستاگرام هم تابوی بی حیایی، حریم شکنی و هم لاکچری بازی، تخریب عزت نفس و مقایسه افراد با دیگران را شکسته است. در این فضاها اغلب افراد احساس می کنند که یک قربانی هستند و زمانی که فرد احساس قربانی بودن داشته باشد، حس خوب خودش را نسبت به خود ، اطرافیان و زندگی اش از دست می دهد.»
تحقیقات نشان داده در زمان حضور زیاد در فضاهای مجازی احساس پوچی زیادی پیدا میکند که هر چقدر هم تلاش کند باز هم از بین نمیرود، حتی اگر در جمعی از افراد باشد باز احساس تنهایی میکند و نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند، حتی حس میکند برای هیچکس ارزشی ندارد درحالیکه همه اینها ذهنیات مخرب منشأ گرفته از مجاز است نه واقعیت .
برخی از روانشناسان در اصطلاح به این حالت ذهنی اندوه بی دلیل که نامش را چرخه خودحال گیری گذاشتیم، هیپوفرنیا نیز میگویند یعنی یک نوع غم و اندوه بی دلیل که هر چند در ظاهر دلیلی ندارد اما در باطن به خیلی چیزها گره خورده است. مثلا افراد گاهی خوشبختی خود را در گرو دیگران جستجو میکنند، یعنی آنچنان وابسته می شوند که خودشان را فنا میکنند همین مسبب ناامید و غم است.
گاه هم پیش می آید که تجربیات تلخ گذشته در ناخودآگاه افراد در یک جایی تحریک شده و باعث غم می شود، مغز این اطلاعات را طبقه بندی کرده است اما در مواقعی بی دلیل آنها را یادآوری می کند، همین نوستالژی عصبی ایجاد میکند، در این لحظه حافظه متوجه نمی شود که چه چیز را به خاطر آورده اما حس غم به انسان دست می دهد.
حس غم و اندوه مبهم و بی دلیل افراد را ایزوله میکند
*راهکارهای متوقف کردن چرخه حال گیری
اسماعیل تبار در این رابطه میگوید: «باید این را متوجه باشیم که این خودمان هستیم که باعث به هم ریختن حال خودمان می شویم ما می توانیم مثل ماشینی که با یک دیاگ شدن سیستم کامپیوترش به روز می شود، خودمان را درمان کنیم. شاید حتی برای شما هم پیش آمده باشد که در این شرایط کسی خواسته کمکتان کند اما شما نپذیرفتید و معتقد بودید که خود به خود درست میشود. همین خود به خود درست شدن یعنی خودتان برای بهتر شدن حالتان تلاش میکنید.
اینطور مواقع فرد باید بین کودک درون و والد سرزنشگر خود ارتباط برقرار کرده و ذهن آگاهی اش را بالا ببرد، یعنی بالا بردن دانش و مهارت نسبت به وضعیتی که در آن قرار دارد.بنابراین شما باید دعوای بین خودآگاه و ناخودآگاه خود را از بین ببرید، به نوعی باید بیشتر هوای خودتان را داشته باشید.
ساده تر این است که هر فردی ممکن است به شکلی با ما رفتار و برخورد کند اما ما خودمان باید نسبت به خودمان مهربان باشیم، از بین خاطرات مثبت و منفی، تنها منفی ها را جذب نکنیم و بعد از آن درگیر شویم که چطور حالمان را خوب کنیم. من در کتاب «خود خود من» به این امر پرداختم که چطور به کودک درون توجه کنیم، اگر قرار است تغییری در حال ما ایجاد شود اول ما باید زاویه نگاه خودمان را تغییر دهیم وگرنه هیچ حس و حالی در ما تغییر نمیکند.»
قطع کردن چرخه ضدحال زدن به خود نیاز به خودشناسی مجدد و عزت نفس دارد. امیرالمومنین(ع) میفرماید: کسی که به خودشناسی دست یابد به بزرگترین سعادت و کامیابی رسیده است. در سر در معبد دلفی یکی از شهرای یونان باستان نوشته شده است: «خود را بشناس» در نهایت انسان قبل از هر چیز باید به ارزیابی و شناخت خود بپردازد و اگر این مهم حاصل شود، قطعا خیلی از مشکلات و مسائل حسی و روانی او نیز حل خواهد شد.