محمدرضا سرشار میگوید: «افزایش کتابهای ترجمه در حوزه کودک و نوجوان به نسبت کتابهای تالیفی، نتیجه عدم نظارت وزارت ارشاد نسبت به وضعیت ناشران این حوزه طی ۲ دهه اخیر است».
باشگاه خبرنگاران توانا|زهرا حاجی بابائی: در تقویم رسمی کشورمان ۱۸ تیرماه روز ادبیات کودک و نوجوان ثبت شده است. آینده سازانی که پیشرفت و ترقی کشور وابسته به رشد فکری و وجودی آنان است. امروزه در جنگ نرم با حملههای مختلف دشمن رو به رو هستیم که هدفی جز نابودی فکر و اندیشه کودکان ما ندارند. در این موقعیت باید بیشتر از هر وقت دیگر، مراقب خوراک و تغذیه فکری کودکان و نوجوانان کشور باشیم.
با چرخ کوچکی در کتابخانهها و کتابفروشیها میبینیم که اکثر کتابهای کودکان و نوجوانان نویسندگانی غیر ایرانی دارد و گاهی به دلیل تفاوتهای فرهنگی و نیز بعضی تصویرسازیهای نامناسب، تصویرهای گوناگون و خارج از عرف اسلامی را در ذهن آنان نقش میبندد.
اما چه دلایلی باعث به وجود آمدن فروش روزافزون کتابهای تألیف خارجی شده است؟ چرا تولیدات رمانها و کتابهای داخلی نسبت به کتابهای خارجی کم شده است؟
شاید شما هم به دنبال پاسخ این پرسشها باشید. از همین رو با محمدرضا سرشار نویسنده، پژوهشگر، مدرس و منتقد ادبیات داستانی درباره علل این موضوع به گفتوگو نشستیم.
در ایران کتابهای ترجمه شده از کتابهای ایرانی بیشترند
سرشار در ابتدا آمار کتابهای ترجمه شده خارجی را بیشتر از کتابهای ایرانی دانست و گفت: این موضوع میتواند دلایل مختلفی داشته باشد اما از نظر من، اولین دلیل آن، رها کردن ناشران به حال خود از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. این موضوع جدیدی نیست و به بیش از دو دهه، وضع به همین منوال طی میشود و بر روی کار ناشران کودک و نوجوان نظارت جدی صورت نمیگیرد. یک دهه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی آمار کتابهای چاپ اول کودک و نوجوان را مورد بررسی قرار دادم؛ حدوداً ۲۶ درصد عناوین جدید در سال به طور متوسط کتاب تألیفی و ۷۴ درصد کتاب ترجمهای بود.
وی افزود: یک دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این نسبت، به ۲۵ درصد کتابها ترجمهای و ۷۵ درصد کتاب تألیفی تبدیل شد که این مرهون فضای فرهنگی ایجاد شده توسط انقلاب اسلامی و ایجاد روحیه غرب ستیزی در بین جامعه بود.
انقلاب اسلامی در کشور باعث ایجاد روحیه خودباوری و رشد مردم در همه زمینهها علل خصوص حوزه ادبیات کودک و نوجوان شد.
این منتقد ادبی بیان کرد: بعد از انقلاب اسلامی در کشور، مردم به سمت خودباوری در همه زمینهها از جمله نوشتن برای کودکان و نوجوانان حرکت کردند که باعث تغییر ذائقه مخاطبان به طرف فرهنگ بومی و داخلی شده بود. این روش خود به خود بازار را تنظیم میکرد؛ رفته رفته این فضا تغییر پیدا کرد و مستلزم نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.
وی عنوان کرد: برای مثال، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میبایست برای ناشران کتابهای کودک و نوجوان قاعدهای میگذاشت. مثلا این که به ازای هر ۳ کتاب تألیفی، میتوانید یک کتاب ترجمهای برای کودک و نوجوان منتشر کنید. این فرمول برای ناشر بسیار ساده، قابل فهم و اعمال بود و حتی قابلیت ارزیابی ناشران را در پایان سال داشت. اما متأسفانه هیچ وقت اتفاق نیفتاد.
چرا ناشران به سمت کتابهای ترجمه شده میروند؟
سرشار درباره کتابهای ترجمهای گفت: این کتابها در برابر چاپ یک کتاب برای ناشران سودی بیش از دوبرابر دارند، مثلاً در عرصه کتابهای مصور رنگی، هزینه تصویرگری بسیار بالا است یعنی هر یک تصویر برای تصویرگر متوسط، حدود ۷ یا ۸ میلیون تومان آب میخورد و دستمزد تصویرگران ماهر خیلی بیشتر از این قیمت است.
او افزود: شما تصور کنید یک کتاب کودک برای مثال ۱۵ تصویر بخواهد. این، چیزی نزدیک به ۱۰۰ میلیون تومان هزینه برای تصویرگری کتاب خواهد داشت. در حالی که تصاویر کتاب ترجمهای، آماده و رایگان است و ناشر، لازم نیست هزینهای برای تصویرگری بپردازد.
وی تشریح کرد: فایده دیگر کتاب ترجمهای برای ناشر، این است که کیفیت تصاویری که در کتابهای ترجمهای استفاده میکنند، خوب است. در حالی که تصویرگران ما (لااقل خیلی از افرادی که من میبینم) یا توانایی تصویرگری را ندارند یا آن مایهی لازم را روی کار نمیگذارند و میخواهند یک کار را با حداقل زحمتی که برایش میگذارند زود تمام کنند. نتیجهاش هم، کتابهایی میشود که واقعا بیشترشان هیچ جذابیت تصویری ندارند. بنابر این کتابهای خارجی خوش آب و رنگ تر از کتابهای ایرانی هستند.
کتاب ترجمهای، لقمهای آماده برای ناشران
سرشار در ادامه گفت: نکته دیگر این است که کتابهای ترجمهای در باب متن امتحان خود را پس دادند، یعنی متن قبلاً از زیر نظر ویراستاران، ممیزان ادبی و هنری کودک و نوجوان در کشور خارجی گذشته، تایید شده، چاپ شده و مورد استقبال قرار گرفته و پیشاپیش موفقیت این کتاب تضمین شده است، درحالی که کتاب تألیفی ممکن است معلوم نباشد چه آیندهای در انتظارش است، استقبال میشود یا نه! به خصوص برای ناشرانی که خودشان کتاب کودک را نمیتوانند تشخیص بدهند و مشاوران توانمندی هم در این امر ندارند، این کار برای آنان تیری در تاریکی است.
سود بیزحمت با فروش کتابهای ترجمهای
وی تشریح کرد: سود دیگری که ناشر میبرد، سود از نظر زمان است. گاهی یک تصویرگر برای تصویرگری یک کتاب بیش از ۱ سال، اگر خلف وعده نکند وقت میگذارد و تصویر را تحویل میدهد، این باعث عقب افتادن کار ناشر و نویسنده میشود در حالی که یک کتاب ترجمهای تصویرش همان لحظه آماده است و نیازی به صرف زمان نیست.
این منتقد ادبی گفت: همچنین متن کتاب ترجمهای آماده است، یک مترجم توانا در عرصه کتاب کودک، برخی از کتابهای کودک را در چند ساعت، یک روز یا معمولاً یک هفته میتواند ترجمه کند؛ در حالی که نگارش یک اثر تألیفی ماهها و گاهی بیشتر طول میکشد.
سرشار افزود: نکته دیگر سودی است که ناشر از متن کتاب ترجمهای به دست میآورد. بسیاری از ناشران به مترجم کتاب کودک، حق الترجمه درصد روی جلد نمیدهند و با یک قیمت نازلی متن ترجمه او را یکبار برای همیشه میخرند؛ در این صورت ناشر، مالک متن و تصویر میشود و از یک کتاب در سود غوطه میخورد.
وی ادامه داد: ناشر به هرحال یک تاجر است، سرمایهای را در کار انداخته و میخواهد سود ببرد و وقتی گنج رایگان و شایانی را اختیار دارد، بیشتر به سمت ترجمه تمایل پیدا میکند.
قانون کپی رایت، موهبتی که نادیده گرفته میشود
این نویسنده عنوان کرد: کشور ما تابع قانون کپی رایت نیست، البته بنده هم موافق پیوستن به کپی رایت نیستم ولی این وجهاش برای ادبیات کودک ما ضرر دارد؛ اگر ما قانون کپی رایت را امضا کنیم، ناشر باید از نویسنده و ناشر اصلی کتاب اجازه بگیرد و به آنان پول پرداخت کند، آن وقت چه بسا هزینه یک کتاب ترجمهای شاید از یک کتاب تألیفی بیشتر شود و این ولعی که برای سود بیشتر، برخی ناشران را به طرف کتاب ترجمهای میکشد، فرو بخوابد.