رایزن فرهنگی ایران در تونس معتقد است: ایران به معنای ایران تاریخی که صاحب تمدن و شکوه فرهنگی است در ذهن نخبگان تونسی وجود دارد.
به گزارش پایگاعه خبری هیچ یک _ مستندسازی و دریافت تجربیات و مشاهدات رایزنان فرهنگی و آگاهی از اقدامات آنان یکی از کارهایی است که می تواند روابط و مناسبات فرهنگی بین ایران و سایر کشورها را بهبود بخشیده و از این رهگذر دستاورهای موثرتری را در مواجه با یک فرهنگ غیرخودی را به ارمغان آورد.
آنچه در ادامه می آید گفت وگو با هادی آجیلی رایزن فرهنگی ایران در تونس و توضیحات او در مورد چالش های اش به عنوان یک رایزن فرهنگی، شرایط و رویکردهای فرهنگی کشور تونس، شناخت این کشور از ایران و موضوعاتی از این دست است.
آقای دکتر آجیلی! شما به عنوان رایزن فرهنگی، چه برنامه هایی را در چشم انداز مسئولیت خود در جایگاه رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی در تونس دارید؟
هر رایزن فرهنگی قاعدتا باید در یک راهبرد، اهداف خودش را تعیین کند و براساس آن راهبرد هم برنامه ریزی و اقدام کند. هر رایزن فرهنگی می تواند اهداف متنوعی را انتخاب کند اما قاعدتا باید در یک چهارچوب مشخص برای یک هدف راهبردی حرکت کند. آن هدف راهبردی که بنده انتخاب کردم و برنامه هایم را بر آن اساس، چیده ام، مقابله با ایران هراسی است؛ در واقع ما می دانیم که در عرصه رسانه ای و افکارعمومی غربی یک فضای ایران هراسی ایجاد شده است که هم یک تصویر نادرست و هم تصویر بد از ایران را به افکارعمومی جهان نشان داده است.
خب، این موضوع چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
پیامدهایش این است که وقتی که ذهن افکار عمومی جهان آماده شده تا چنین دریافت کند که یک کشوری، کشور شیطانی یا تروریستی است یا نظم و امنیت جهان را برهم می زند، قاعدتا هرگونه اقدام تنبیهی اعم از تحریم برای آن کشور مشروع می شود. لذا آن هدف اصلی که بنده آن را دنبال می کنم، مقابله با ایران هراسی است و تلاش می کنیم آن تصویری که به اشتباه از ایران نشان داده شده است، اصلاح شود. البته ما چنین ادعایی نمی کنیم که ایران بهشت دنیاست، کمااینکه رسانه های غربی تبلیغ می کنند تا ایران را کشوری جهنمی نشان دهند که این هم غلط است اما اگر کسی ادعا کند ایران بهشت است هم باور نادرستی است.
ما تلاشمان این است که در طی برنامه های فرهنگی، این تصویر را اصلاح کنیم. کار ما این است که در وهله اول، شخصیت های متنفذ و شناخته شده تونس را اعم از بازیگران، هنرمندان، موسیقیدان ها و همچنین اساتید و دانشمندان تونسی، ارتباط گرفته بشود، در برنامه های ما مشارکت کنند و به آنها نسبت به ایران آگاهی بدهیم و اگر فرصت فراهم شد، به ایران فراخوانده شوند و از نزدیک ایران را ببینند و در حقیقت این افراد، شخصیت هایی اند که به تعبیر بنده یکی در هزارتا است.
مثلا مشهورترین بازیگر زن یا مرد تونس، اگر ذهنیتش نسبت به ایران اصلاح شود، پس هزاران نفر هم که این فرد را در صفحات مجازی دنبال می کنند هم ذهنیتشان اصلاح می شود. یا مثلا مجریان تلویزیونی یا گویندگان رادیویی تونس ذهنیت شان نسبت به ایران تغییر کند، به واسطه تربیون شان، طبیعتا مخاطبین شان هم تغییر می کنند. بنابراین ما مقابله با راهبرد ایرانهراسی را با پیدا کردن، ارتباط گیری و همکاری با شخصیت های بانفوذ، موثر و شناخته شده انجام می دهیم. بنابراین همه برنامه های ما در چهارچوب مقابله با پدیده ایران هراسی پیگیری خواهد شد.
جامعه تونس بویژه محافل فرهنگی، هنری و اجتماعی، چه نوع نگاه و شناختی نسبت به ایران دارند؟
ما باید میان اقشار گوناگون جامعه تونس یک تفکیکی قائل شویم؛ یک دسته نخبگانی هستند که اساتید دانشگاهی اند که از میان همین قشر، برخی اساتید هستند که در حوزه تمدن اسلامی و تاریخ تخصص دارند و لاجرم درباره ایران مطالعه داشتند و آگاهی نسبت به تاریخ و فرهنگ و دانش ایران دارند. طبیعتا این افراد شناخت خوبی از ایران دارند. مثلا اساتید و پژوهشگرانی را در تونس داریم که تخصصشان فلسفه ملاصدرا است یا کسانی یافت می شوند که بر آثار بوعلی سینا یا مولوی مطالعه داشتند یا کسانی که حوزه مطالعه شان تصوف است و تصوف ایرانی را می شناسند.
بنابراین این قشر نخبگانی هم ایران را می شناسند و هم به نیکی از کشور ما یاد می کنند. اما دسته ای دیگر از نخبگان هستند که شامل هنرمندان یا اساتیدی که رشته شان متفاوت است که ایجاب می کرد مطالعه ای بر ایران نداشته باشند؛ این افراد هم جزو نخبگان هستند اما اطلاعات شان نسبت به ایران بسیار کم است و عمدتاً نگاهشان به ایران از دریچه رسانه های غربی است. طبیعتا این قشر از نخبگان، نسبت به ایران موضع دارند.
اما خود این افراد به چند دسته تقسیم می شوند؛ مثلا یک گروهی از نخبگان که اساساً با اسلام مسئله دارند. مثل برخی سلبریتی ها یا حتی اساتید دانشگاهی که مسئله شان تنها نظام سیاسی اسلامی حاکم در ایران نیست، بلکه خود اسلام است. این افراد حتی در تونس هم تمایلی به اسلام و اسلامگرایی ندارند. این افراد عمدتاً تحت تاثیر فرهنگ لاییک فرانسوی هستند و این موضوع به تاریخ این کشور برمی گردد که زمانی جزو استعمار فرانسه بوده و امروزه هم به ظاهر تونس به استقلال رسیده و در واقع مستعمره فرهنگی فرانسه است و فرهنگ فرانسوی همچنان در بر ذهن و فکر جامعه تونس مستولی است.
عمدتاً جامعه نخبه ای تونس، نگاه مثبتی به امپریالیسم آمریکا ندارد. لذا اینکه ایران مقاومت می کند در نگاه نخبگان تونسی که مطالعه ای از ایران نداشته اند، دارای وجهه مثبتی است. نکته دیگر شنیده ها و دانسته های نخبگان از بزرگی تاریخ و تمدن ایرانی است. آنچه که از ایران مشهور است، آن عظمت تاریخی است که به لحاظ تاریخی ایران داشته است
لذا این افراد وقتی با اسلام مشکل داشته باشند به طریق اولی با نظام سیاسی حاکم در ایران هم مشکل دارند. اما اقشار دیگری از نخبگان در تونس هستند که به دلیل حمایت جمهوری اسلامی ایران از مسئله فلسطین، در این حوزه با ایران همراهی دارند؛ یعنی از ایران به عنوان حامی فلسطین به نیکی یاد می کنند. عمدتاً جامعه نخبه ای تونس، نگاه مثبتی به امپریالیسم آمریکا ندارد.
لذا اینکه ایران مقاومت می کند در نگاه نخبگان تونسی که مطالعه ای از ایران نداشته اند، دارای وجهه مثبتی است. نکته دیگر شنیده ها و دانسته های نخبگان از بزرگی تاریخ و تمدن ایرانی است. آنچه که از ایران مشهور است، آن عظمت تاریخی است که به لحاظ تاریخی ایران داشته است. فارغ از اینکه الان چه حکومتی در ایران سرکار است، ایران به معنای ایران تاریخی که صاحب تمدن و شکوه فرهنگی است در ذهن نخبگان تونسی وجود دارد.
نکته جالبی که لازم است بدانید این است که در ذهن جامعه تونس، تفکیک تاریخی وجود ندارد؛ یعنی اینکه ما در ایران میان ایران پیش از اسلام با ایران پس از اسلام یک تفاوتی قائل می شویم. باز هم تفکیک می کنیم و می گوییم ایران پیش از انقلاب اسلامی و پس از انقلاب اسلامی. حتی ما پس از انقلاب در دولت هایی که در ایران بر سرکار آمده اند هم تفکیک قائل می شویم مثلا دوره ای را دوره آقای هاشمی یا خاتمی یا احمدی نژاد می نامیم اما نه تنها در نگاه جامعه تونس بلکه در نگاه عمده جوامع غیرایرانی دوردست که نام ایران را شنیده اند و اطلاعات زیادی از کشور ما ندارند، هیچگونه تفکیک تاریخی ندارند.
یعنی در ذهن آنها ایران، ایران واحدی است و از دوره هخامنشیان تا به امروز یک ایران در ذهنشان دارند. برای مثال وقتی یک عظمتی برای تمدن ایرانی است، تونسی ها نمی گویند که متعلق به دوره ساسانی یا هخامنشیان بود، بلکه می گویند این عظمت متعلق به تمدن فارسی یا ایرانی است. حتی شکست های تاریخی را هم تفکیک نمی کنند. مثلا اشغال ایران توسط متفقین را مربوط به دوره پهلوی اول نمی دانند بلکه بدون اشاره به نوع حکومتی که سرکار بوده یا بازه زمانی، می گویند ایران اشغال شده بود.
این موضوع نکته مهمی است. شما توجه داشته باشید که در چندماه گذشته که با تحولات سیاسی و ناآرامی هایی مواجه بودیم، تونسی ها نمی گویند که این رخدادها در ایران مربوط به یک مقطعی و به یک دلیل مشخصی است، بلکه می گویند زنان ایران زیر یوغ ستم هستند. پس تونسی ها تفکیک قائل نمی شوند و تمامیت ایران را زیر سوال می برند و از دریچه رسانه های غربی اخبار را دنبال می کنند و این موضوع را پای یک دولت یا یک طیف خاص در ایران نمی گذارند بلکه پای تمدن ایرانی می گذارند. به همین دلیل است که در چند روز گذشته حرص می خوردیم و به تعبیری می گفتیم کسانی که در ایران روی شاخه نشستند و بن می برند و امنیت ایران را برهم می زنند و آبروی ایران را در دنیا می برند، فکر می کنند در حال ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی هستند.
این باور اشتباه است؛ آنها داشتند و دارند آبروی ایران را می بردند و می برند. وقتی یک ایرانی در فضای مجازی تبلیغ می کند که زنان در ایران آزاد نیستند، آبروی جمهوری اسلامی نمی رود چون چنین تفکیکی در دنیا وجود ندارد بلکه آبروی ایران و تاریخش برده می شود و تلاش می شود ایران ضعیف نشان داده شود. در مجموع، عوام تونسی ها نگاه بسیار سطحی نسبت به ایران دارند و صرفا چیزهایی شنیده اند و حتی اینکه ایران با عراق چه تفاوت هایی دارد، متوجه این موضوع نیستند.
بنده دیدار داشتم با یک نخبه و نمی دانست که ملت ایران، عرب نژاد نیستند. ولی به صورت کلی نگاه مردم تونس آنچنان منفی نیست. این موضوع را هم بگویم که در جام جهانی اخیری که برگزار شد، در مسابقاتی که ایران در آن حضور داشت، مردم تونس طرفدار تیم ملی ایران بودند و چون فرهنگ شان قهوه خانه ای است، دورهم می نشینند و فوتبال تماشا می کنند. آن شبی که ایران از تیم آمریکا شکست خورد، بازخوردهای زیادی گرفتم که تونسی ها ناراحت شده بودند.
جامعه و فرهنگ تونس را تا چه میزان مستعد اجرا و دریافت قدرت نرم جمهوری اسالمی ایران می دانید؟
دوتا موضوع وجود دارد؛ موضوع اول اینکه آیا منظور این است که تصویر ایران را اصلاح کنیم؟ اگر چنین موضوعی مدنظر است، بلکه ممکن است؛ بنابراین اگر منظور از قدرت نرم اصلاح چهره ایران است، بله امکانپذیر است و کاملا جامعه تونس مستعد پذیرش چنین تعاملاتی است. موضوع دوم که خیلی مشکل است و شاید آب در هاون کوبیدن تعبیر شود، این است که بخواهیم جامعه تونس را در جهت اهداف و ارزش های انقالب اسلامی تغییر مسیر بدهیم که تقریبا غیرممکن است.
جامعه تونس کاملا یک جامعه غربی است و این جامعه در چهارچوب نگاه غرب تقسیم بندی می شود. اینها حتی نسبت به این موضوع که در قاره آفریقا واقع شده اند، ناراحتند و افسوس می خورند که چرا آنسوی مدیترانه نیستند. جامعه تونس عمیقا تحت تاثیر فرهنگ فرانسه است و فرهنگ فرانسه، لاییک است. تعداد متدینین در این جامعه نسبت به دیگر کشورهای اسلامی آمار پایینی دارد. تونس کشور اسلامی است اما شرب خمر آزاد است، تونس اسلامی است اما ساحل دریاهایش تفاوتی با سواحل اروپا ندارد.
تونس اسلامی است اما در فروشگاه ها فروش گوشت خوک انجام می شود، البته روی محصولات نوشته می شود اما فروش این کالاها ممنوع نیست. بنابراین نمی توانیم انتظار داشته باشیم که بتوان جامعه تونس را در راستای ارزش های جمهوری اسلامی ایران تغییر مسیر داد.
در راستای نزدیکی روابط فرهنگی- سیاسی دو کشور، چه اشتراکاتی میان انقلاب تونس در سال ۲۰۱۱ با انقلاب اسلامی ایران وجود دارد که می توان از آنها بهره برد؟ بالتبع اختلافات نیز می تواند در واگرایی تاثیرگذار باشد. به نظر شما موانع کدامند؟
این تصوری که ما از انقلاب تونس داریم، با تصور تونسی ها بسیار متفاوت است. مانند تصوری که غیر ایرانی ها از انقلاب اسلامی دارند، با طرز نگاه ما متفاوت است. شباهت ها کلی است؛ بویژه اینکه انقلاب اسلامی منتهی به سرکارآمدن اسلامگرایان شد و عملا پس از انقلاب تونس هم اسلامگرایان هم سرکار آمدند. انقلاب اسلامی یک جنبش مردمی بود، در تونس هم با حرکت مردمی همراه بود. در انقلاب ایران یک دیکتاتور سرنگون شد و در انقلاب تونس هم یک دیکتاتورساقط شد.
اما با گذشت تقریبا ۱۱ سال از انقلاب تونس، برداشت تونسی ها از انقلابشان با آن چیزی که ما تصور می کنیم، متفاوت است. اغلب تونسی ها معتقدند که این انقلابی که رخ داد، تا حدودی نقشه ای بود که از خارج از کشور برنامه ریزی شده بود بویژه از سمت آمریکا و فرانسه. به تعبیری می گویند ما فریب خوردیم و سپس می گویند این رخداد، فضاسازی شبکه های اجتماعی بود و در خیابان ها آنچنان خبری نبود که در فیسبوک خبرها زیاد بود.
دقیقا مثل همین جریانات اخیر کشور ما که اگر تحولات ایران را از راه فضای مجازی دنبال می کردیم، اصلا نظام جمهوری اسلامی ساقط شده بود. اما وقتی واقعیت های میدانی را می دیدیم، برخلاف فضاسازی ها بود. درست است! درگیری هایی رخ داد اما با آن چیزی که در فضای مجازی می گفتند، فرسنگ ها فاصله داشت. دقیقا تونسی ها چنین فریبی را خوردند و چون همه تونسی ها در فیسبوک زندگی می کنند، ذهنشان را همین فضای مجازی راهبری کرد.
اما پس از اینکه اسلامگرایان، جریان النهضه و آقای الغنوشی بر سر کار آمدند، از لحاظ کارآمدی، کارنامه خوبی به یادگار نگذاشتند. از لحاظ اقتصادی، وضعیت فوق العاده از دوره بن علی بهتر نشد که هیچ، بدتر هم شد. از لحاظ سیاسی مشکلات جدی متحمل این کشور شد و تونسی هایی که دوره بن علی، خفقان و دیکتاتوری او را به یاد دارند، اوضاع اقتصادی آن زمان را ترجیح می دهند و اعتقاد دارند که وضعیت شان بهتر بوده است.
تونسی ها این موضوع را ناشی از حاکمیت ناکارآمد جریان النهضه قلمداد می کنند. لذا از این بابت که تونسی ها این انقلاب را به عنوان یک انقلاب شبیه به انقلاب اسلامی تلقی کنند، نگاه شان سلبی است. ما نسبت به انقلاب اسلامی با افتخار یاد می کنیم اما آنها چنین نگاهی به انقلاب ۲۰۱۱ ندارند. بنابراین نوع نگاه تونسی ها، به اسلامگرایان و حتی آقای الغنوشی، سلبی و تنفرآمیز است.
در جهت آموزش و گسترش زبان فارسی، رایزنی فرهنگی ایران در تونس چه برنامه هایی دارد؟
در گذشته کلاس های آموزش زبان فارسی در رایزنی فرهنگی وجود داشته است. در دوره سه ساله کرونا به علت محدودیت ها این کلاس ها برگزار نشد. اساتیدی داریم چه از ایران و حتی از تونس که به فارسی مسلط اند و با ما همکاری می کنند. مع الوصف در دانشگاه های گوناگون تونس زبان فارسی در قالب یک واحد درسی اختیاری برای رشته های مرتبط مانند تاریخ، تمدن و فرهنگ، ادبیات، رشته های مرتبط با معماری اسلامی، فلسفه و… وجود دارد. مجددا دوباره کلاس های آموزش زبان فارسی با تمام شدن محدودیت های کرونایی برگزار کرده ایم.
برای رونق اقتصاد گردشگری، رایزنی فرهنگی تاکنون چه اقداماتی در جهت اعزام گردشگر تونسی به ایران انجام داده است؟
چند تا کار انجام شده و همچنان ادامه دارد. اولا ارتباط گیری با آژانس های مسافرتی و گردشگری است که انجام شده و با چند آژانس مهم تونس ارتباط گرفتیم و در مهرماه امسال ۲۳ نفر از تونسی ها را به عنوان گردشگر به ایران اعزام کردیم. ما به آژانس ها برخی اطلاعات را ارائه می دهیم. مثلا اما مشکل در گردشگری کجاست که در کشور ما پا نمی گیرد؟ پاسخ این است که گردشگری یک امر متقابل است. زمانی که قصد داریم گردشگری راه اندازی کنیم، نیاز اولیه خط هواپیمایی مستقیم است که بین ایران و بسیاری از کشورها از جمله تونس وجود نداردتصاویر یا فیلم هایی از جاذبه های توریستی ایران را ارسال می کنیم و اطلاعات مفیدی که مناسب آژانس ها باشد در اختیار آنها می گذاریم.
ضمن اینکه ما با برخی از نخبگان فرهنگی تونس ارتباط گرفتیم، دائماً عکس ها و کلیپ هایی که نشان دهنده جاذبه های گردشگری ایران مثل اماکن تاریخی، فرهنگی، تفریحی و… است را ارسال می کنیم. برخی صفحات مجازی یا سایت هایی را که اقدام به معرفی ایران و جاذبه هایش می کند، به این نخبگان فرهنگی معرفی می کنیم و از طرفی دیگر، اینفلوئنسرهای پرطرفدار تونسی را دعوت کردیم، به سازمان های مربوطه در ایران معرفی کردیم و تلاش داریم که با سفر به ایران، از راه فضای مجازی، ایران را تبلیغ کنند.
اما مشکل در گردشگری کجاست که در کشور ما پا نمی گیرد؟ پاسخ این است که گردشگری یک امر متقابل است. زمانی که قصد داریم گردشگری راه اندازی کنیم، نیاز اولیه خط هواپیمایی مستقیم است که بین ایران و بسیاری از کشورها از جمله تونس وجود ندارد.
وقتی که گردشگر باید دو مسیر هواپیمایی را انجام دهد که فرضاً سه ساعت تا استانبول طول می کشد و سه ساعت هم تا تونس طول می کشد، چهار ساعت هم در ترانزیت وقتش گرفته می شود و یک یا دو ساعت هم پیش از رسیدن به فرودگاه باید وقت اختصاص دهد و یک ساعت هم برای گرفتن چمدان ها و خروج از فرودگاه طول می کشد، بنابراین باید کلی زمان صرف شود که اصلا مورد پذیرش گردشگر نیست.
بنابراین نه گردشگری تمایل به سفر ایران دارد و نه از ایران کسی تمایل سفر به تونس خواهد داشت. از طرفی دیگر یک ایرانی به جای تحمل این همه ساعات سفر که بخواهد ساحل مدیترانه را ببیند، می تواند با صرف زمان و هزینه کمتر این ساحل را از راه ترکیه تماشا کند. مشکل ویزا هم وجود دارد. بنابراین باید ایرانی ها به این کشور سفر کنند تا تونسی ها هم متقابلا به ایران سفر کنند. شناخت از ایران هم همانطور که گفتم در تونس کم است و تلاش می کنیم شناخت ایران را تقویت کنیم تا تونسی ها راغب به سفر ایران شوند و اتفاقا علاقه هم دارند و بازخوردی که بنده گرفتم از آنان این بوده که از برخی از ویژگی های گردشگری ایران علاقه دارند.
مثل نعمت برف که در تونس بارش برف نداریم و به برف و تفریحات مربوط به برف مانند پیست اسکی علاقه دارند. به صورت کلی اگر گردشگران تونسی بخواهند مقصد خودشان را انتخاب کنند قطعا اروپاست؛ چون نزدیک است، خط مستقیم هواپیمایی وجود دارد، ویزا لازم ندارد، زبان دومشان فرانسوی است و به آسانی می توانند ارتباط برقرار کنند. از لحاظ انتخاب مقصد، تونسی ها معمولا انتخاب اولشان فرانسه، دوم ایتالیا، سوم ترکیه، چهارم کشورهای عربی خلیج فارس است و انتخاب ایران در اولویت های نخست نیست. ایجاد خط هواپیمایی سخت است اما تلاش می کنیم آژانس ها را تقویت کنیم.
آقای آجیلی! نداشتن خط مستقیم هواپیمایی به تحریم ها بازمی گردد؟
خیر، هم اکنون هم خط مستقیم از ایران به پاریس یا آمستردام یا بسیاری از کشورهای اروپایی با ایرلاین ایرانی وجود دارد. مشکل، مسافر و گردشگر است که کم است. باید تعداد مسافر بالا باشد تا برای ایرلاین ها بصرفد تا هواپیما اعزام کنند. اگر یک طرف مسافر اعزام شود اما برای برگشت مسافر نباشد یا کم باشد، ایرلاین ها متضرر می شوند.
با توجه به اینکه شما عضوی از خانواده دانشگاهی هستید، ظرفیت اعزام دانشجوی تونسی به دانشگاه های بین المللی ایران را چگونه می بینید؟
دوهفته پیش بنده دو دانشجوی تونسی را به جهت فرصت مطالعاتی چندماهه و اتمام پایان نامه هایشان به ایران فرستادم. در این زمینه در تلاشیم تا اعزام دانشجو صورت بگیرد اما تعدادشان کم است. اولا مشکل زبان وجود دارد و دانشگاه یا آموزشگاهی در ایران نیست که بتوان از زبان عربی برای تدریس یا پژوهش استفاده کرد. مثلا در همین دانشگاه علامه طباطبایی ایران، به عنوان یک دانشگاه جامع در حوزه علوم انسانی، چنین ظرفیتی وجود ندارد.
باید کلاس هایی به زبان عربی وجود داشته باشد تا امکان اعزام دانشجو باشد. اینکه به دانشجوی عرب زبان گفته شود که در ایران طی یک دوره ای فارسی را بیاموز و سپس به کلاس های تخصصی خودت مراجعه کن، چنین پذیرشی خیلی کم وجود دارد. خیلی کم پیش می آید که یک دانشجوی تونسی پایان نامه یا تز دکترای اش در حوزه ای انتخاب کرده باشد که ایجاب می کند به ایران سفر کند.
بیشتر تونسی ها تمایل دارند که اگر قصد فرصت مطالعاتی یا تحصیل هم داشته باشند، به اروپا بویژه فرانسه سفر کنند که هم، زبان شان مشترک است، هم نزدیک است و هم خط هوایی مستقیم وجود دارد. بنابراین مسئله اصلی در این زمینه، زبان است. به نظر بنده باید دانشگاه های جامع و اصلی مان کلاس هایی به زبان عربی و انگلیسی تدریس کنند. مانند کاری که در بیمه اکو انجام می شود که تدریس به زبان انگلیسی است، باید چنین ظرفیتی برای زبان عربی یا فرانسوی ایجاد شود.