کتاب «نفت و قدرت سیاسی، ظهور و افول دموکراسی کربنی»، برای درک محدودیتهایی که ممکن است سوختهای فسیلی برای دموکراسی بههمراه داشته باشند، نوشته شده است، زیرا سوخت فسیلی هم دموکراسی مدرن را ممکن میسازد و هم محدودیتهایی برای آن ایجاد میکند.
به گزارش پایگاه خبری هیچ یک _ سوخت فسیلی هم دموکراسی مدرن را ممکن میسازد و هم محدودیتهایی برای آن ایجاد میکند. برای درک این محدودیتها کتاب نفت و قدرت سیاسی، ظهور و افول دموکراسی کربنی، با کندوکاو درباره آنچه ظهور گونه مشخصی از سیاست دموکراتیک را ممکن ساخت آغاز میشود، چیزی که نام آن دموکراسی کربنی گذاشته شده است.
در پی حمله امریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، در مورد یکی از محدودیتها بسیار بحث شد. اغلب گفته میشود که یکی از ویژگیهای برجسته خاورمیانه فقدان دموکراسی است و از نظر بسیاری از کسانی که درباره این منطقه مینویسند، نفت عامل این فقدان است. کشورهایی که بخش عمده درآمدهایشان از صادرات نفت به دست میآید، کمتر به دموکراسی گرایش دارند.
نویسنده در مقدمه، درباره چرایی تالیف این کتاب بیان کرده است: نوشتن کتاب را به این دلیل آغاز کردم که میخواستم درک بهتری از رابطه بین دموکراسی و نفت داشته باشم. ابتدا، مانند هر شخص دیگری، به نفت و دموکراسی به مثابه دو موضوع جداگانه میاندیشیدم و میخواستم درک بهتری از چرایی بد بودن یکی برای دیگری پیدا کنم.
این کتاب به جای بررسی دموکراسی و نفت، کتابی درباره دموکراسی به مثابه نفت شد – به عنوان شکلی از سیاست که ساز و کارهای آن شامل سطوح چند لایه فرآیندهای تولید و استفاده از انرژی فسیلی میشود.
نفت و قدرت سیاسی؛ ظهور و افول دموکراسی کربنی با همانکتاب «دموکراسی کربنی» هشت فصل اصلی دارد که به ترتیب عبارت اند از: «ماشین دموکراسی»، «جایزه سرزمین پریان»، «رضایت حکومتشوندگان»، «سازوکارهای حسن نیت»، «اقتصاد سوخت»، «خرابکاری»، «بحرانی که هرگز روی نداد»، و «مک جهاد».
این کتاب با عنوان Carbon Democracy: Political Power in the Age of Oil در سال ۲۰۱۳ منتشر شد.
قسمتی از متن کتاب
اگرچه نفت نقش محوری در شکلگیری «اقتصاد» ایفا کرد، پروژهای را نیز برای چالش با آن به راه انداخت و بعدها روشی را ارئه کرد که رقیب سیاستهای دموکراتیک بود: «بازار» نولیبرالیسم. گروهی از روشنفکران اروپایی به رهبری فردریش هایک جنبش نولیبرال را طی جلسهای رسمی در پاریس در اوت ۱۹۳۸ بنیان گذاشتند.
این جلسه برای بحث درباره کار والتر لیپمن در نقد نیودیل تشکیل شده بود و جنبشی علیه این هدف جدید برنامهریزی، اقتصاد، و خود برنامهریزی به مثابۀ روشی برای تمرکز و تجمع دانش کارشناسی بود. نولیبرالیسم یک نظم معرفتی، کارشناسی و فناوری سیاسی جایگزین را پیشنهاد میکرد: ساز و کار سیاسیای که آن را «بازار» مینامید.
این نه همان بازار دیوید ریکاردو یا ویلیام جوونز، بلکه اصطلاحی بود که معانی جدیدی در جنبش تازهپای نولیبرال یافت. هایک و همکارانش با استفاده از هشدارهای لیپمن در کتاب افکار عمومی و جامعه خوب پیرامون خطرات افکار عمومی و نیاز به گسترش توجه به عرصههایی که ویژه تصمیمات کارشناسان است، نولیبرالیسم را به مثابۀ پروژهای جایگزین برای غلبه بر تهدید چپ و دموکراسی پوپولیستی در نظر گرفتند.
شکلگیری نولیبرالیسم بر اثر جنگ و برنامههای بازسازی پس از جنگ به تاخیر افتاد. چالش سیاسی آن با نظام کینزی به تدریج و به شکلی ملایم یک دهه بعد با تاسیس اندیشکدهای به نام «موسسه امور اقتصادی» در لندن در سال ۱۹۵۵ آغاز شد.
شروع آن با نخستین بحران نظام پولی نقت رقم خورد، که طی آن بریتانیا تلاش کرده بود تا حوزه استرلینگ را، به رغم از دست دادن کنترل خود بر نبض آن سازو کار، یعنی میادین نفتی شرکت نفت ایران و انگلیس، به مثابۀ سازو کاری برای ساماندهی ارز حفظ کند. تلاش مذبوحانۀ لندن برای حفظ ارزش پوند بهرغم از دست دادن چاههای نفت که ارزش ان را تعیین میکرد، نقطۀ آسیبپذیری ایجاد کرد که جنبش نولیبرال را به فکر ساختن جایگزینی برای اقتصاد انداخت. (صفحه ۲۱۲ و ۲۱۳)
کتاب نفت و قدرت سیاسی، ظهور و افول دموکراسی کربنی نوشته تیموتی میچل و ترجمه شهریار خواجیان با شمارگان ۶۶۰ نسخه و ۴۴۸ صفحه در سال ۱۴۰۲ برای دومین بار منتشر شد.