بیتا فرهی اگرچه به شکلی اتفاقی وارد سینما شد اما در ادامه توانست شمایل یک زن شهری را در جامعه در حال پوستاندازی ایران به خوبی به تصویر کشیده و آن ارتباط بهینه را میان شخصیت خود و مخاطب برقرار کند.
به گزارش پایگاه خبری هیچ یک _ بیتا فرهی بازیگر خوششانسی بود که پایش به سینما، با فیلم مهمی چون هامون باز شد. مهرجویی هفتهها به دنبال بازیگر نقش مهشید میگشت اما چهرهای نمیتوانست نظر او را به خود جلب کند. ناصر چشمآذر که در جریان کنکاش مهرجویی بود، در یک مهمانی که در خانه دایی فرهی برگزار شده بود، او را دید و به مهرجویی معرفی کرد. فرهی تست داد و بلافاصله برای نقش مهشید انتخاب و به این ترتیب، پایش به سینمای ایران باز شد.
اینها تنها شانس فرهی نبود، بلکه همبازی شدن با ستاره بزرگی چون خسرو شکیبایی و راهکارهایی که شکیبایی قدرتمند به فرهی آماتور میداد، سبب بیشتر دیده شدن بازی او شد. همین بازی سبب شد تا او برای بازی در نخستین نقشآفرینی زندگیاش، دیپلم افتخار جشنواره فجر را به دست بیاورد. سونامی هامون سبب شد تا ۳ ضلع مهم این فیلم یعنی مهرجویی، شکیبایی و فرهی، در فیلم بعدی یعنی بانو نیز با یکدیگر همکاری کنند. بانو، هامون زنانهای بود که بخشی از توانمندی حسی فرهی را به تصویر کشید. بازیگری که در بیشترین سکانسهای این فیلم زنانه حضور داشت و توانست استقلال فردی خوبی از خود بهعنوان یک بازیگر به نمایش بگذارد.
بانو، ۷ سال توقیف شد و فرصتی پیش نیامد تا دومین هنرنمایی فرهی، در همان زمان روی پرده دیده شود که اگر دیده میشد، شاید مسیر بازیگری فرهی، تغییر پیدا کرده و به سمتوسویی دیگر متمایل میشد. با این حال، هم خوششانسی و هم خوشسلیقگی فرهی، او را در مسیر خوبی قرار داد چرا که در سومین فعالیت حرفهای خود در سینما، در یکی از بهترین ساختههای سینمایی احمدرضا درویش (کیمیا) به ایفای نقش پرداخت، آنهم روبروی خسرو شکیبایی. فیلمی که او را برای دومینبار، بهعنوان نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فجر مطرح کرد.
بیتا فرهی طی یک دهه ابتدایی حضور خود در سینما، شمایل زنی روشنفکر و پرصلابت را داشت که میشد او را به مدنیت درحال گذار اجتماع ایران منتسب دانست
فرهی، در آن سالها شمایل زنی روشنفکر و پرصلابت را داشت که میشد او را به مدنیت درحال گذار اجتماع ایران منتسب دانست. حضور او در خانوادهای فرهنگی نقش ویژهای در این رهیافت داشت.
فرهی در سال ۷۵، بازی در هتل کارتن سیروس الوند را پذیرفت که شاید چندان متناسب با ۳ کار اول او نبود و البته که آوردهای نیز برای او نداشت. پس از این کار، فرهی در اقدامی عجیب، در سریال سرزمین سبز به ایفای نقش پرداخت. احتمالا محبوبیت فصل نخست این سریال (خانه سبز) و البته حضور خسرو شکیبایی در این سریال، اصلیترین دلایل پذیرش این کار بود. زوج شکوهمند سینما، اینبار در تلویزیون شکل نگرفت تا فرهی، پس از چند سونامی سینمایی، اتفاق خوبی را در میانه دهه ۷۰ رقم نزند. هرچند که بازی در فیلم زندگی اصغر هاشمی و همبازی شدن او با خسرو شکیبایی برای پنجمینبار طی ۸ سال نیز اتفاق خاصی را به همراه نداشت.
در اواخر دهه ۷۰، اتفاقهای بهتری برای فرهی رخ داد؛ بازی در فیلم اعتراض مسعود کیمیایی و بازگشت به سینمای مهرجویی با فیلم میکس و البته حضور کوتاه در خانهای روی آب بهمن فرمانآرا، سبب شد تا این دهه که شروعی شکوهمند و میانهای ضعیف داشت، با اتفاقهای خوبی به پایان برسد.
فرهی یکی از کشفهای خوب سینمای پس از انقلاب ایران بود. بازیگری که توانست شمایل یک زن شهری را در سینمای پس از انقلاب ایران نهادینه کرده و بر باورپذیری بیشتر این فیلمها بیفزاید
در انتهای دهه ۷۰، فرهی طی یک انتخاب جالب، در سریال ولایت عشق به ایفای نقش پرداخت و برای ۴ سال، علاوه بر سریال مهدی فخیمزاده، در سریالهای پدر خاک و طلسمشدگان بازی کرد. این سریالها، اگرچه اتفاق چندانی را در کارنامه این بازیگر رقم نزد اما بخشهای دیگری از توانمندی فرهی را در قالب نقشهایی متفاوت به رخ کشید و کرسی وی را بهعنوان بازیگری در هیبتهای مختلف تثبیت کرد.
فرهی هرچند در تلویزیون، چندان اقبالی به دست نیاورد اما برگ برنده او، همچنان در سینما بود. او در نیمه دوم دهه ۸۰ در کارهایی چون خونبازی رخشانبنیاعتماد، پارکوی فریدون جیرانی، خاک آشنای بهمن فرمانآرا، شیرین عباس کیارستمی و در انتظار معجزه رسول صدرعاملی، به ایفای نقش پرداخت.
شیش و بش، بشارت به یک شهروند هزاره سوم، دوران عاشقی، برادرم خسرو، وقتی برگشتم و موافقت اصولی و سریال نمایش خانگی رقص روی شیشه ترکیب بازیهای فرهی در دهه ۹۰ را تشکیل میدهد. قطعا مهمترین اتفاق سینمایی برای فرهی در دهه ۹۰، همکاری با مهرجویی پس از ۲۰ سال در لامینور بود که بهعنوان آخرین کار وی به ثبت رسید. به این ترتیب، بیتا فرهی که با کاری از مهرجویی به سینمای ایران معرفی شد، با فیلمی از این کارگردان بزرگ، با سینما وداع کرد.
فرهی در دهه ۹۰، چند کار تلویزیونی نیز داشت که ایراندخت و از یاد رفته، ازجمله آنها به حساب میآید. او همچنین سالها پیش در سریال سرزمین مادری حاضر شد و نقش اقدسالملوک بختیاری را بازی کرد که این سریال هماکنون در شبکه ۳ سیما در حال پخش است. نکته جالب آنکه بازی فرهی در این سریال، هفته گذشته با فوت این کاراکتر به پایان رسید و همین که این بازیگر در آن سریال فوت کرد، درعالم غیر فیلم نیز بدرود حیات گفت.
فرهی یکی از کشفهای خوب سینمای پس از انقلاب ایران بود. بازیگری که توانست شمایل یک زن شهری را در سینمای پس از انقلاب ایران نهادینه کرده و بر باورپذیری بیشتر این فیلمها بیفزاید. این عملکرد در سالهایی که سینمای اجتماعی ایران، همپا و حتی جلوتر از جامعه، در حال پوستاندازی و حرکت به سمت مدرنیته بود، ارزشمند تلقی شده و اینهمانی خوبی را در این آثار رقم زده است.