بحث بر سر پایان اکران فیلم پرفروش «فسیل» به سوژه بسیاری از محافل سینمایی تبدیل شده است، عدهای با این تصمیم موافق هستند و جمعی دیگر نیز چنین اقدامی را مفید ارزیابی نکردند، قدرمسلم آنکه مقایسه میان فسیل و فیلمهایی که طی دهههای قبل چندینسال بر روی پرده بودند، نیازمند یک آسیبشناسی است تا مشخص شود آیا اکران «فسیل» باید تداوم داشته باشد یا خیر.
به گزارش پایگاه خبری هیچ یک _ چند روز پیش بود که شورای صنفی نمایش در خبری ناگهانی، از اتمام اکران فیلم فسیل از هشتم آذرماه خبر داد. این خبر از آن حیث عجیب و ناگهانی به نظر میرسید که فسیل، با فروش ماهیانه نزدیک به ۱۵ میلیارد تومان، سومین فیلم پرمخاطب و پرفروش سینماها بود و این انتظار وجود داشت که این فیلم، حداقل تا عید نوروز بر روی پرده بماند.
انتشار این خبر، موافقان و مخالفانی داشت؛ موافقان بر این باور بودند که سالنهای این فیلم باید در اختیار فیلمهای جدید قرار بگیرد و مخالفان عنوان میکردند که این فیلم، بسیار بیشتر از چند فیلم جدید میفروشد و پائین آوردن آن میتواند ضربهای آشکار بر گیشه سینماها باشد.
این اتفاق در شرایطی رخ داده که فسیل، هفتههاست تنها در تهران به روی پرده رفته و این اکران نیز تنها در کمتر از ۲۰ سینمای پایتخت است که تقریبا تمامی این سینماها، پردیس هستند و یک سالن خود را به این فیلم اختصاص دادهاند. بنابراین ادعای موافقان برداشتن فسیل، چندان نمیتواند مستند باشد چرا که این فیلم، سرجمع کمتر از ۲۰ سالن سینما آنهم در پایتخت را اشغال کرده و قطعا، بسیار بیشتر از این میزان ظرفیت، به گیشه واریزی دارد.
وقتی عقابها و تاراج، ۲۰ سال روی پرده ماندند
در این میان، عدهای بر این باور هستند که فسیل با اکران ۸ ماهونیمه خود، از تمامی ظرفیتها استفاده کرده و باید فضا را به نفع فیلمهای پرمخاطب جدید خالی کند. این گزاره، تنها بر روی کاغذ، منطقی به نظر میرسد و در واقع، چندان محلی از اعراب ندارد. فسیل در این مدت، قطعا بسیار بیشتر از انتظار فروخت و حتی خود صاحبان فیلم نیز تصور نمیکردند که دومین فیلم پرمخاطب سینمای پس از انقلاب را روانه پرده خواهند کرد. بنابراین این میزان زمان دادن به فیلم، ارزش آن را داشت و دارد که حتی تا انتهای امسال نمایش خود را ادامه دهد.
تعدد سالنهای سینمایی، این احساس منطقی را ایجاد میکند که درصد معقولتری از ظرفیت، به فیلمهای پرمخاطب تعلق بگیرد
در طول تاریخ پس از انقلاب، دهها فیلم بودهاند که اکرانهایی چندساله را تجربه کردند. این قاعده حتی تا انتهای دهه ۸۰، عرفی نانوشته بود که حتی شامل فیلمهای نهچندان پرمخاطب نیز میشد.
طلیعهدار چنین جریانی، فیلم عقابها است که به مدت ۲۰ سال، از ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۴ بر روی پرده ماند. البته اکران چابک فیلم، حدود ۱۳ سال طول کشید که این فیلم، در چندین سینمای تهران و شهرستان روی پرده بود و در اواخر دهه ۷۰، سالی بیش از ۱۰۰ هزار مخاطب داشت. اما با این حال، مدیریت سینما، خللی در مسیر نمایش این فیلم به وجود نیاورد. در سال آخر نمایش این فیلم یعنی ۱۳۸۴، تنها ۵ هزار مخاطب به سینما رفتند. درواقع فیلم تاجایی که مخاطب داشت، به روی پرده ماند و با آن بضاعت ضعیف نیمه دهه ۸۰، اختلالی در مسیر نمایش محدود آن به وجود نیامد.
نمونههای مانند عقابها بسیار هستند. تاراج با ۲۰ سال نمایش، کانیمانگا با ۱۷ سال، طائل با ۱۶ سال و حماسه دره شیلر با ۱۶ سال، ازجمله این آثار به حساب میآیند. گرچه اگر بخواهیم فهرستی از این فیلمها استخراج کنیم، به چندده فیلمی میرسیم که بین ۱۰ تا ۲۰ سال، در تهران و شهرستانها به روی پرده بودند.
کمبود تولید، مفری برای اکران چندساله
قاعده نمایش چندساله یک فیلم بر روی پرده، به همان دهه ۳۰ بازمیگردد. در آن سالها، سینمای ایران، تولیدات چندانی نداشت و بیشتر در تصرف آثار خارجی بود. این رویه، برای دهههای آتی که تولیدات سینمایی، به حد قابلقبولی رسید، حتی با وجود کاهش نمایش آثار خارجی، برقرار ماند و یک فیلم، تا چندین سال، در سینماهای تهران و علیالخصوص شهرستانها نمایش داشت.
در دهه ۸۰، تعداد سالنهای سینمایی به حد نگرانکنندهای رسید. بسیاری از سالنهایی که در سالهای پیش از انقلاب، تاسیس شده بود، فرسوده شدند و عملا با رواج پردیسهای سینمایی، استقبال چندانی از سوی مخاطبان نداشتند. به همین دلیل، این تعداد سالن که ازقضا، تعدادشان اندک هم نبود، از رده خارج شدند و در یک برههای، تعداد سالنهای سینمایی، به کمترین میزان خود طی نیمقرن رسید. به همین دلیل، در اواخر دهه ۸۰، این سیاست، عملا متوقف ماند و قاعده کف و سقف اکران برای آثار در نظر گرفته شد.
این روند بهشکلی کجدارومریز، برای حدود یک دهه در سینمای ایران برقرار ماند اما کرونا، باز هم وقفهای جدی در این مسیر به وجود آورد. با آغاز کرونا و عدمتمایل صاحبان آثار به نمایش فیلم خود، یکی از مشوقهای مدیریت سینما، اکران طولانیمدت فیلمهایی بود که پیشقدم شده و در آن شرایط اکران میشدند. با این رویکرد، دینامیت ۹ ماه، انفرادی ۸ ماه، بخارست و ملاقات خصوصی هریک ۷ ماه و چپراست ۶ ماه بر روی پرده ماندند و بین ۱۵ تا ۸۰ میلیارد تومان فروختند.
نهضت سالنسازی و مکانیسم بازگشت
در سالهای اخیر، اگرچه کرونا، طول مدت نمایش فیلمها را طی ۳ سال ۱۳۹۹، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ افزایش داد اما این اتفاق با به نتیجه رسیدن نهضت سالنسازی در کشور همزمان شد. نهضت سالنسازی سبب شد تا پردیسهایی چندساله در نقاط مختلف کشور افتتاح شود و مابقی سینماهای قدیمی نیز مورد ترمیم قرار بگیرد. در نتیجه این جریان، تعداد سالنهای سینمایی به بیش از ۸۰۰ سالن افزایش یافت و ناوگان نمایش، بهکلی نونوار شد.
این مختصات در کنار ثابت ماندن میزان تولیدات و افزایش حداقلی سرگروههای سینمایی از ۷ به ۸، این انتظار را به وجود آورد که برخی فیلمهای پرمخاطب بتوانند مدت زمان بیشتری را برای اکران در دست داشته باشند. حداقل، شرایط خوب اکران طولانیمدت فیلمهای پرمخاطب پساکرونایی، این انتظار را به وجود آورده بود که چنین فیلمهایی، بتوانند حیاتی طبیعی را طی کرده و متناسب با پتانسیل خود، از فروش گیشه برخوردار شوند.
انتظار میرفت که این اتفاق برای فسیل که حدود ۷ میلیون مخاطب داشته و به دومین فیلم پرمخاطب پس از انقلاب کشور تبدیل شده، وجود داشته باشد اما تصمیم شورای صنفی نمایش، مانع از بروز این اتفاق شد. درحالیکه اگر فسیل بهصورت داوطلبانه در برخی پردیسهای پایتخت، حداقل تا نوروز، به روی پرده بماند، قطعا به مرز ۳۵۰ میلیارد تومان فروش میرسد و ضمن خلق رکوردهایی دیگر، گیشه امسال سینمای ایران که بهشدت مستعد فراتر رفتن از رقم ۱۰۰۰ میلیارد تومان است را بهبود میبخشد.
تعدد سالنهای سینمایی در نقاط مختلف کشور که طی ماههای آتی نیز تداوم خواهد داشت، این احساس منطقی را ایجاد میکند که درصد معقولتری به فیلمهای پرمخاطب تعلق بگیرد و این اتفاق، بهعنوان یک رویه ثابت، باید برای تمامی آثاری که توانستهاند میزان خوبی از مخاطب داشته باشند، رعایت شود. در روزگار خوشی سینما که آمارهای مطلوبی خلق میشود، رعایت این اصل، ضرورتی واجب است.