به گفته یک متخصص روانشناسی و پژوهشگر، نسل جدید با پندارههای نادرست و معیوب که متأثر از بهم ریختگی اولویتهای سبک زندگی است، به اشتغال زنان نگریسته و نقشهای مادری و همسری را بهعنوان نقشهای فرعی تلقی میکنند.
گروه هیچ یک زندگی – در توالی نسلها، تغییرات اجتنابناپذیر است. در پنج نسل گذشته، تغییرات عمدهای در آرمانها، ارزشها و دیدگاهها رخداده است. امروزه نسل جدید گرفتار سبک جدیدی از زندگی شدهاند که نمودهای آن را در ازدواج و فرزندآوری بهوضوح میتوان دید؛ اما تفکر این نسل نسبت اشتغال نیز قابلتأمل است.
اگرچه به توصیه مقام معظم رهبری هیچگونه محدودیتی برای حضور زنان در مشاغل گوناگون و مدیریتهای اجتماعی و دولتی وجود ندارد؛ اما امروزه تمرکز بر جایگاه شغلی بهجای جایگاه واقعی به معضلی بدل شده که میتواند در آینده ما را با چالشهای بسیار زیادی مواجه کند. ازاینرو، دکتر مریم صف آراء، متخصص روانشناسی، پژوهشگر و عضو هیاتعلمی دانشگاه الزهرا (س) در گفتوگو با خبرنگار ایرنازندگی به بررسی دلایل گرایش زنان به اشتغال و راههای برونرفت از این معضل میپردازد.
اولویتها در زندگی افراد بهم ریخته و جابجا شده است
به عقیده دکتر صفآرا، یکی از آفتهای جامعه امروز در هر دو جنس زن و مرد بههمریختگی و جابهجاشدن اولویتها است: «اولویتها در زندگی افراد باید به لحاظ شناختی، معنوی، رفتاری و صوری طبقهبندی شود؛ اما متأسفانه این اولویتها امروزه نظم درستی به خود نگرفته است.»
این پژوهشگر دررابطهبا دلیل جابهجاشدن اولویتها در زندگی میگوید: «پندار و شناخت افراد نسبت به واقعیتها و بایدهای زندگی تغییر کرده است. در وضعیت فعلی بهنوعی نبایدها جای خود را با بایدها عوض کردهاند؛ یکی از مسائلی که در نگاه کلی، ساختار، نظم و طمطراق خود در جامعه انسانی را از دستداده یا در خصوص آن «الأهم و فی الأهمی» صورت نگرفته، مساله اشتغال زنان است.»
اشتغال جای خود را به اهمهای زندگی زنان داده است
به گفته صفآرا، خداوند برای زنان نقشهای بسیاری در عالم وجود متصور شده که بر اساس این نقشها، قطعاً مسایل با اهمیت تری هم برای او وجود دارد. بهعنوانمثال، برای یک زن تربیت فرزند و برقراری آرامش در خانواده یکی از موضوعات مهمی است که حتماً باید به آن پرداخته شود و در اولویت نسبت به شغل زن قرار گیرد؛ اما متأسفانه میبینیم که در سبک زندگی امروز، بدون استدلال و ضمانت عقلانی، عرفی و شرعی، «أهم و فی الأهمها» جابهجاشده و ما شاهد هستیم که زنان بهجای تمرکز بر جایگاه واقعی خود، یعنی نقش مادری، همسری و سکانداری نظام عاطفی خانواده، به جایگاه شغلی خود تمرکز پیدا کردهاند.
منزلت زنان نتوانسته همسو با رشد اجتماعی و تمدن ارتقا یابد
این استاد دانشگاه، جابهجایی و بههمریختگی ساختار و بایدهای زندگی زنان را عامل اصلی ورود آنها به عرصه اجتماع معرفی میکند و میگوید: «متأسفانه منزلت زنان نتوانسته همسو با رشد اجتماعی و تمدن ارتقا یابد. درحالی که اگر منزلت زنان به شکل جامع، بر اساس جایگاه مادری، همسری و سکانداری نظام عاطفی خانواده، بهدرستی و همسو با رشد اجتماعی و تمدن رشد میکرد، جابهجایی أهم و فی الأهمها اتفاق نمیافتاد و زنان اساساً احساس کهتری و کاستی نمیکردند تا با اشتغالزایی و مستقل شدن بخواهند رشدنیافتگی که در افکار آنها وجود دارد را با دامنزدن به هر شغلی جبران کنند.»
عدم تأمین نیازها از سوی مردان در اشتغال زنان مؤثر است
صفآراء تأمیننشدن نیازهای زنان از سوی مردان را دلیل دیگری بر اشتغال زنان عنوان میکند و میگوید: «سابقههای اجتماعی و ارجاعات مردم به مراکز مشاوره نشان میدهد که زنان در تأمین مایحتاج خودشان دچار سختیهایی هستند و گاهی مردها نیاز زنان را با حفظ منزلت آنان تأمین نمیکنند، لذا این تنگناها زنان را وادار میکند تا آن قسمت تأمین نشده نیازهایشان را از مجرای شاغل شدن اجابت کنند.»
اشتغالزایی پناهگاهی برای تأمین نیازهای روحی و روانی زنان
صفآرا با بیان اینکه گاهی محوریت اشتغال زنان از نظام خانواده سرچشمه میگیرد، میگوید: «وقتی زن در خانواده احساس امنیت، بسندگی، همراهی و همدلی نکند، تصمیم میگیرد جایگزینی برای خود انتخاب کند تا لااقل ذهن جستجوگرش را به سمتی دیگر رهنمون شود، و ازاینرو، به دامن پرهیاهوی اشتغال پناه میبرد.»
این استاد دانشگاه در خلال دلایل مطرح شده برای گرایش زنان به اشتغال تأکید میکند: «دلایل مطرحشده در زمینه گرایش زنان به اشتغال در همه افراد صدق نمیکند و این مسله در افراد بنا بر موقعیتهای مختلف و نیز رشدیافتگی فکری و شناختی آنها متفاوت است. چه بسیارند زنانی که علیرغم محرومیتهای یاد شده، اولویتها را حفظ کرده و بر ارتقا ساختار درون خانوادگی خویش متمرکز شدهاند؛ بنابراین توجه به اشتغال و اولویتدادن آن بهعنوان جایگزین نداشتهها برحسب سبک زندگی، سبکشناختی و سلامت روانی – معنوی در افراد مختلف، گوناگون است.»
اهمیت جایگاه مادری و همسری در میان نسل جدید کاهشیافته است
صفآرا در رابطه با تغییر نگرش نسل جدید نسبت به اشتغال میگوید: «اولویتها و نظم آن در سبک زندگی نسل جدید بهم ریخته و برایناساس زنان و دختران دست به انتخابهایی میزنند که به ترتیب اهمها، اهداف و واقعیتهای زندگیشان نیست.»
او افزود: «سبک زندگی متفاوت و متغایر با اصول بهعنوان یک متد رایج و عرف در جامعه نهادینه شده است، بنابراین نسل جدید با همان پندارههای نادرست و معیوب که متأثر از بهم ریختگی اولویتهای سبک زندگی است، به اشتغال زنان نگریسته و نقشهای مادری و همسری را بهعنوان نقشهای فرعی تلقی میکنند. آنگونه که امروزه بسیار میبینیم کارمندانی که از قضا مادر یا همسر هستند و بدین صورت سبقه اشتغال آنها بر مادری و همسری آنها پیشی گرفته است.»
او اظهار میکند: «دختران جوان امروزی بیش از آنکه به اهمیت قرارگرفتن در جایگاه یک مادر خوب، همسر خوب و سکانداری موفق در خانواده بیاندیشند، به مواضعی که برگرفته از پندارههای ضعیف و منزلت رشدنیافته است، میاندیشند. اهدافی از قبیل اینکه با اشتغال به استقلال مالی میرسند، سرگرم میشوند، در بستر جامعه منزلت بیشتری پیدا میکنند، میتوانند خود را به اثبات برسانند و…»
این استاد دانشگاه با اشاره به کاهش جایگاه نقش مادری در میان نسل جدید میگوید: «متأسفانه امروزه کم دیده میشود زنی بهخاطر نقش مادری یا همسری خویش صرفاً احساس منزلت کند و با اطمینان و شهامت اظهار کند “در این شرایط احساس خودبسندگی و ارتقا میکنم”. اتفاقاً بالعکس، بسیار دیده میشود زنان و دخترانی که این دو جایگاه رفیع و غایتمدارانه را بیهودگی، پوچی، خستگی، عقبماندگی، رشدنیافتگی و ازاینقبیل تلقی میکنند. دلیل آن صرفاً این است که پندارهای جامعه و سبک زندگی امروزی بر اساس نقشه خلقت و واقعیتهای یک زندگی متعادلِ رو به تعالی طراحی نشده یا به بعبارتی نسل جدید در نقشه سبک زندگی وارونهای گم شده است.»
او تأکید میکند: «متأسفانه بهرغم غرب که به این نتیجه رسیده است که برای پیشرفت باید سبک زندگی خلقتمدارانه و فطرتمدارانهای را در روش و منش مردم نهادینه کند، ما تازه عزم خود را جزم کردهایم تا مغایر با سبقه تاریخی و فرهنگی خود حرکت کنیم که بدون شک با ادامه این روند نیاسوده، در آینده با چالشهای بسیار زیادی مواجه خواهیم بود و برای امان یافتن چارهای جز اصلاح سبک زندگی معکوس شده و بهم ریختگی نظام فکری نداریم.»
نسل جدید را باید با اولویتهای زندگی آشنا کنیم
اینکه آیا همزمان با تغییر سبک زندگی میتوان از نسل جدید انتظار داشته باشیم تا با تفکرات سنتی زندگی کند و بیش از کار به وظایف همسری، مادری و خانهداری بپردازد، موضوعی است که صفآرا درباره آن میگوید: «بدون شک متوازن با تغییرات اساسی در سبک زندگی اجتماعی، بینظمی و بهم ریختگی در ساختار فکری و رفتاری نسل جدید نیز حادث میشود و چنانچه جامعه به سمتوسوی درمانِ این بیقاعدگی برود، بهم ریختگی نظام فکری نسل جدید در شناسایی و توجه به اولویتها نیز اصلاح میگردد؛ چراکه نظم برآمده از نظام اولویتها، یک منطق جهانشمول و فرازمانی است که در همه زمانها، فرهنگها و جوامع باید وجود داشته باشد وگرنه اضمحلال جامعه را به همراه خواهد داشت.»
این روانشناس دررابطهبا چگونگی نهادینهکردن این باور در ذهن نسل امروزی میگوید: «نهادینهکردن این مسئله مهم در ذهن نسل امروز باید مبتنی بر تبیین حقیقی و واقعی واقعیتها و بایدهای زندگی باشد. نشانگر غایتنگری و هدفمندی در زندگی باید برای آنها خوب ترسیم و تعریف شود تا بدانند برای چه به دنیا آمدهاند و چگونه باید زیست کنند؟»
او تأکید میکند: «تا زمانی که جوانهای ما نسبت به بایدها و اهمیت این بایدها در چرخه جامعه و دنیا آگاهی نداشته یا گاهی به سبب برآوردهنشدن نیازهای اولیه خویش مجبور به جابهجایی در اولویتهای خویش باشند، نظم در فکر و انتخابهای آنها جاری نخواهد شد.»
این پژوهشگر ادامه میدهد: «ما حتی در سبک زندگی بسیاری از خانمهای مسئول، متخصص یا با مشاغل خاص، شاهد نظم در چینش اولویتها هستیم و علیرغم اشتغال به مشاغل خاص، مسائل تربیتی و ارتباطی با همسر برای آنها در اولویت قرار دارد. بنابراین، این مهم مبتنی بر فکر، عمل و برنامهریزی است؛ اینگونه که هم باید در فکر قائل به برقرارکردن این اولویت باشیم و هم در برنامهریزی و عملکردن بتوانیم این اولویت را نهادینه کنیم.»
اشتغال زنان را دریابید
صفآرا در پایان تصریح میکند: «مسئولان ذیربط بهمنظور پیشگیری از مواجهشدن با چالشهای گستردهتر در زمینه اشتغال زنان در آینده، لازم است اقداماتی مهندسی شده و پیشگیرانه انجام دهند؛ بهعنوانمثال، به تأمین نیازهای اولیه آن دسته از زنانی بپردازند که بهخاطر مسائل اقتصادی به مشاغل پناه میآورند، هویت آن دسته از زنانی را تثبیت و بارور کنند که برای جبران احساس کهتریشان در جستجو و خواستار اشتغال هستند و در نهایت درصدد ساماندادن نظام و ساختار امنیتی خانواده برای آن دسته از زنانی باشند که برای گریختن از کانون خانواده و پناهبردن به یک محیط امن، مشغولیتهای شغلی و اجتماعی را یک آرمان دانسته و به آن روی آوردهاند.»