تیموتی شالامی را این روزها دیگر همهجا میبینیم. جوانی که کارش را با حضور در نقشهای کوتاه آغاز کرد، حالا گویا از نظر کارگردانها و استودیوهای فیلمسازی برای طیف گوناگونی از نقشها مناسب است. او در این روزها بیشتر از هر چیز با حواشی مراسم گلدن گلوب به یاد آورده میشود، همان ماجراهایی که میان نامزد او و تیلور سوئیفت رخ داد و حتما در جریانش هستید، اینجا اما نگاهی کردهایم به بهترین نقشآفرینیهای او.
در این مطلب نگاهی به بهترین نقشآفرینیهای این پسر شگفتانگیز میاندازیم.
فیلم تل ماسه (Dune)
کارگردان: دنی ویلنوو
بازیگران: تیموتی شالامی، ربکا فرگوسن، اسکار آیزاک، جاش برولین، استلان اسکاشگورد، دیو باتیستا، استیون مککینلی هندرسون، زندایا، چانگ چن، شارون دانکن-بروستر، شارلوت رمپلینگ، جیسون موموآ، خاویر باردم.
داستان فیلم:
داستان در آیندهای دور و در سیارهای به نام آراکیس رخ میدهد که به دلیل طبیعت بیابانیاش به تل ماسه مشهور شده است. این سیاره تنها منبع مادهای ارزشمند به نام ملانژ است و همین موضوع موجب شده که آوردگاهی برای نزاع چندین گروه مختلف باشد.شالامی بدون شک بهترین عملکرد دوران جوانی خود را در نقش پل ارائه میدهد. ظریف و مطیع، با حفظ رفتار سلطنتی، او مرد جوانی است که بار انتخابی بودن را میفهمد. او میداند که مسیر سفر قهرمان شدنش با خون دیگران هموار خواهد شد. در واقع، فیلم ایده «مسیح» یا منجی را به گونهای مورد واکاوی قرار میدهد که هیچ فیلم ژانری دیگر در این مقیاس آن را ندارد.
فیلم لیدی برد (Lady Bird)
کارگردان: گرتا گرویگ
بازیگران: سرشه رونان، لاری میت کالف، تریسی لتس، لوکاس هجز، تیموتی شالامی،بینی فلدستین، استیون مککینلی هندرسون، لوئیس اسمیت.
داستان فیلم:
لیدی برد دختر نوجوانی است که ساکن محله ساکرامنتو کالیفرنیاست و در سال آخر دبیرستان تحصیل میکند. او تلاش میکند تا وضع زندگیاش را تغییر دهد و برای تحصیل در دانشگاه به نیویورک برود. او از محل سکونت، وضع خانوادهاش و حتی نامش راضی نیست و به همه میگوید که او را لیدی برد صدا کنند. او در دوران بلوغش با اتفاقاتی روبهرو میشود که تجربیاتش را بیشتر میکند و باعث تحولش میشود.کایل با بازی تیموتی شلمی مثل تمامی نقشآفرینهای کوچک و بزرگ دیگری که میتوان از او را دید، بازی فوقالعادهای را تقدیممان کرده است.
فیلم زنان کوچک (Little Women)
کارگردان: گرتا گرویگ
بازیگران: سورشا رونان، فلورنس پیو، الیزا اسکانلن، اما واتسون، لورا درن، تیموتی شالامی، مریل استریپ، جیمز نورتون، لویی گارل، باب ادنکیرک، کریس کوپر، ابی کوئین.
داستان فیلم:
این فیلم در نگاه اول معمولی به نظر میرسد؛ گویی هیچ عنصر عجیب و شگفتآوری در خود ندارد و واقعا هم همینطور است. دوباره همان دختران خانواده مارچ، دوباره رفتن پدر برای حضور در جنگهای داخلی، همان فداکاریهای مادر در خانواده و همان سرنوشتهایی که دختران مارچ با آن روبه رو میشوند که اغلب ما آنها را میدانیم (و اینکه با چه کسانی ازدواج میکنند).
در به تصویر کشیدن جذاب و دیدنیِ داستانِ زندگیِ چهار خواهر به نامهای مگ، جو، بت و ایمی با پسزمینه فقر و جنگ داخلی آمریکا، ترکیب خوبِ بازیگران و تناسب هر یک با نقش در فیلم زنان کوچک نقطه قوت اصلی است؛ و موجب خلق شخصیت هایی باورکردنی و واقعی شده است: بازیگرانی چون اما واتسون در نقش خواهر بزرگتر «مِگ» که یک معلم است، سِرشا رونان در نقش «جو» که نویسنده و یادآور شخصیت خودِ آلکات است، الایزا اسکنلِن در نقش «بت» که موسیقیدان است و فلورنس پیو در نقش «ایمی» که هنرمندی پُرشور است و تیموتی شالامه که ایفاگر نقش «لوری» پسر موفرفری همسایه است و لورا درن در نقش خانم مارچ، مریل استریپ در نقش «خاله مارچ،» و …
بازی خوب بازیگران فیلم البته به جز قابلیت خود بازیگران و بازیگرگزینی(casting) مناسب، مدیون بازی گرفتن ماهرانه گرتا گرویگ هم هست، گرویگ در ساخته قبلیاش یعنی «لیدی برد» هم توانسته بود با هدایت خوب بازیگرانش، آنها را به نامزدی اسکار برساند.
فیلم پادشاه (The King)
فیلم «پادشاه» با درخشش تیموتی شالامی و لی لی رز دپ، بازسازی جذابی از یکی از نمایشنامه های شکسپیر است که به بازسازیهای موفق قبل از خود ادای دین میکند و از آنها بهره میگیرد.فیلم «پادشاه» با عنوان اصلی The King ساخته دیوید میشو و با بازی تیموتی شالامی، جوئل اِدگِرتون، رابرت پتینسون و لی لی رُز دِپ، درامی تاریخی براساس چند نمایشنامه از شکسپیر است که به «هِنرِید» معروف هستند که بخشی آن روایتگر پادشاهی هنری چهارم است که دیوید میشو و جوئل اِدگِرتون آن را بازنویسی کردهاند.
داستان فیلم:
داستان درام «پادشاه» درباره هنری (تیموتی شالامی) پرنس وِلز در اوایل قرن ۱۵ است که در میان دوستان نزدیکش به نام «هال» خوانده میشود و بعد از مرگ پدر خود، پادشاه انگلستان، برخلاف میل قلبی، بر تخت سلطنت مینشیند.
پرنس هنری با نام مستعار هال به شکلی شیطنتآمیز و بانشاط به ما معرفی میشود. پسری از خانواده سلطنتی، یاغی، فراری، ضد سیاست و با فلسفهای متفاوت از خانواده خود اما باهوش و با استعدادی که در همان ابتدا به چشم میآید، با یارِ غار خود، جان، روزگار خود را به دور از دربار سلطنتی و به عیاشی میگذراند.
تیموتی شالامی قطعاً انتخابی درخشان برای هنری است. او با بازی در چند فیلم محدود، تا همینجا اثبات کرده که در ایفای نقشهای متنوع دریغ نمیکند. چه پسری در آستانه بلوغ و متفاوت از هم سن و سالان خود در فیلم «مرا به نام خودت صدا بزن» (Call Me By Your Name)، چه جوانی درگیر اعتیاد با شخصیتی شکننده و درگیر در فیلم «پسر زیبا» (Beautiful Boy)، شالامی به خوبی در کالبد نقشهای خود فرو رفته و توجه سازندگان بسیاری را به خود جلب کرده است.
فیلم پسر زیبا (Beautiful Boy)
کارگردان: فیلیکس ون گرینینگن
بازیگران: استیو کارل، تیموتی شالامی، مورا تیرنی، ایمی رایان، تیموتی هاتون، کیتلین دیور.
داستان فیلم:
فیلم Beautiful Boy به یکی از بزرگترین مشکلات جامعه آمریکا میپردازد. مشکلی که نه تنها آمریکا بلکه بسیاری از جوامع بینالملل با آن دست و پنجه نرم میکنند؛ مقوله اعتیاد سالیانه بسیاری از افراد را به کام مرگ میکشاند که تعداد زیادی از این افراد بسیار جوان هستند.
داستان فیلم Beautiful Boy در مورد پسری به نام نیک (با بازی تیموتی شلمی) است که درگیر اعتیاد شده و پدرش یعنی دیوید (با بازی استیو کارل) سعی دارد تا او را از این منجلاب نجات دهد.جدای از ایرادات جزئی موجود در فیلمنامه که باعث تکرار بیش از حد درگیری و بازگشت نیک از مقوله اعتیاد میشود، پسر زیبا میتواند به خوبی احساسات مخاطب را درگیر خود کند تا بیننده به زیبایی هر چه تمامتر با کاراکترها ارتباط برقرار کند. بدون شک یکی از دلایل اصلی این موفقیت را میتوان به بازی فوقالعاده تیموتی شلمی و استیو کارل نسبت داد. تیموتی شلمی که با بازی زیبا در فیلم Call Me by Your Name به شهرت زیادی دست پیدا کرده بود توانست در پسر زیبا همان موفقیت را تکرار کند. بدون شک ایفای نقش او در این اثر به مراتب از فیلم Call Me by Your Name تاثیرگذارتر است.
فیلم استخوان ها و همه چیز (Bones And All)
کارگردان: لوکا گوادانینو
بازیگران: تیلور راسل، تیموتی شالامی، مارک رایلنس.
داستان فیلم:
Bones And All (استخوانها و همهچیز)، روایتی از رویارویی دو آدمخوار است. دیداری که سراسرش عشق است و بحران. با نقد این فیلم همراه زومجی باشید.گوادانینو در این فیلم باز هم به سراغ تیموتی شالامه رفته است، تنها بازیگری که بهگفتهی او، توانایی داشتن خصوصیات یک آدمخوار خوب را دارد!
استان فیلم در آمریکای دهه 1980 اتفاق میافتد. مارن که بهتازگی وارد دوران جوانی خود شده، متوجه مسئلهای تکاندهنده میشود. او میفهمد که یک آدمخوار است! پدر مارن بهناچار رهایش میکند و او برای فهمیدن آنچه که مربوطبه ماهیت خودش است، بهدنبال مادرش میرود. Bones And All، ایدهای درگیرکننده دارد. خیلی سادهاندیشی است اگر فکر کنیم همهی آنچه که در این فیلم اتفاق میافتد، تنها داستان تعدادی آدمخوار است که بهدنبال غذای شبشان هستند.
این فیلم یک استعارهی خالص است که هم در معنای دور خود و هم در معنای نزدیکاش اضطراب میآفریند.داستان فیلم در آمریکای دهه 1980 اتفاق میافتد. مارن که بهتازگی وارد دوران جوانی خود شده، متوجه مسئلهای تکاندهنده میشود. او میفهمد که یک آدمخوار است! پدر مارن بهناچار رهایش میکند و او برای فهمیدن آنچه که مربوطبه ماهیت خودش است، بهدنبال مادرش میرود. Bones And All، ایدهای درگیرکننده دارد. خیلی سادهاندیشی است اگر فکر کنیم همهی آنچه که در این فیلم اتفاق میافتد، تنها داستان تعدادی آدمخوار است که بهدنبال غذای شبشان هستند. این فیلم یک استعارهی خالص است که هم در معنای دور خود و هم در معنای نزدیکاش اضطراب میآفریند.
فیلم یک روز بارانی در نیویورک (A Rainy Day in New York)
کارگردان: وودی آلن
بازیگران: سلنا گومز، تیموتی شلمی، ال فانینگ، جود لا، دیهگو لونا، لیو شرایبر.
داستان فیلم:
فیلم یک روز بارانی در نیویورک (A Rainy Day in New York)، اثر جدید وودی آلن که بهخاطر اتهامات بهمدت ۲ سال بایگانی شده بود، اخیرا بهنمایش درآمد اما نتوانست امتیازات خیلی بالایی را از منتقدان بگیرد.در فیلم یک روز بارانی در نیویورک، بازیگران محبوب و بااستعدادی مانند تیموتی شالامی در نقش گتسبی ولز، ال فانینگ در نقش اشلی انرایت، سلینا گومز در نقش چن تایرل، جود لاو در نقش تد دیویدوف، دیگو لونا در نقش فراسیسکو وگا، لیو شرایبر در نقش رولند پولارد، کلی رورباچ در نقش تری، آنالی اشفرد در نقش لیلی و ربکا هال در نقش کانی دیویدوف و غیره حضور داشته و به ایفای نقش پرداختهاند.
در فیلم “یک روز بارانی در نیویورک” گتسبی ولز (تیموتی شالمت) پسر یک خانواده متمول و مدعی فرهنگ نیویورکی، برخلاف خواست مادرش در یکی از کالج های اطراف به نام “یاردلی” مشغول تحصیل بوده و از رفتارها و ادعاها و خواست های روشنفکرمآبانه خانواده اش گریزان است. از همین روی برای فرار از مراسم افتتاح نمایشگاه مادرش که با حضور دوستان از دماغ فیل افتاده اش برگزار می شود، طرح یک گردش یک روزه در شهر نیویورک و دیدار از برخی نقاطش مثل موزه هنرهای مدرن را با دوستش اشلی (الی فانینگ) می ریزد. اما….. .