سقط جنین اتفاق دردناکی است که بنابر دلیل انجام آن، حالات روحیروانی متفاوتی را برای مادر رقم میزند. سقط جنین غیرعمدی بیشتر، حس ازدستدادن و ناامیدی را شدت میبخشد و سقط جنین عمدی عذاب وجدان را.
گروه هیچ یک زندگی – تفاوت است بین کسی که از هیچ تلاشی دریغ نمیکند تا سلول در حال رشدی را در وجودش حفظ و مراقبت کند به امید اینکه قرار است انسانی کامل شود با کسی که هنگام آگاهی از بارداری، به فکر خلاصشدن از فرزندی احتمالی است.
کسانی که بدون هیچ دلیلی به سقط جنین اقدام میکنند، بخشی از انسانیت را درون خود میکشند. سقط جنین عمدی قتل نفس است و تبعات خود را دارد. عجیب است اگر فرد را به عذاب وجدان و احساس گناه دچار نکند. چه چیزی جز خودخواهی میتواند کسی را به بهانه بیحوصلگی برای بچهداری و فرزندپروری یا حتی از روی نگرانی اقتصادی به سقط جنین مرتکب کند؟ رفتاری که جبران آن ناممکن باشد یا بهسختی امکانپذیر باشد. پس مادری که اقدام به سقط عمدی بدون دلیل موجه شرعی و پزشکی میکند، باید از عذاب وجدان و احساس گناه رنج ببرد.
در هر حال، هر سقطی عواقب روحی و روانی خود را دارد و زمانی که پای سقط عمدی در میان باشد، مسائل جدیدی رقم خواهد زد.
شواهد علمی نشان میدهد عوارض سقط جنین عمدی فقط محدود به مسائل سلامت جسمی نمیشود. احتمال سالمنبودن روند سقط و عوارض جسمی بعدی در سقطهای زیرزمینی بیشتر از بقیه وجود دارد. در نتیجه، برای کسی که با فرزندآوری بهطور کلی مخالف نباشد، این مسئله جدیتر است. برای کسانی که در دوران عقد دست به سقط میزنند یا در اثر روابط نامشروع مرتکب سقط میشوند، این ترس بیشتر خواهد بود.
از طرفی هیجانهای منفی چنان پرقدرت میتوانند بر زندگی پس از سقط سایه بیندازند که تا ماهها و سالها ادامه پیدا کنند. این واکنشهای روحی را بهنوعی شبیه اختلال استرس پس از سانحه میدانند. این واکنشها عبارتاند از: افسردگی، تغییرات در خلقوخو و بیانگیزگی، کاهش سطح انرژی، کاهش میزان تمرکز، تغییرات وزن، اختلال در خواب و کابوسدیدن، یادآوری صحنههای سقط جنین، افزایش استرس و اضطراب، احساس گناه، اختلال در روابط زناشویی، روآوردن به مواد مخدر و الکل و در موارد شدیدتر تصمیمات خودکشی!
واکنشهای روحی پس از سقط را بهنوعی شبیه اختلال استرس پس از سانحه میدانند که برخی از این واکنشها افسردگی، تغییرات در خلقوخو و بیانگیزگی، کاهش سطح انرژی و میزان تمرکز ،کابوسدیدن، یادآوری صحنههای سقط، احساس گناه، اختلال در روابط زناشویی، روآوردن به مواد مخدر و الکل و در موارد شدیدتر تصمیمات خودکشی است. البته رابطه بین سقط جنین و سلامت روانی، به ویژه خطر خودکشی، موضوعی است که تحقیقات و بحثهای زیادی را به خود اختصاص داده است. در یک مطالعه بلندمدت که در نیوزیلند انجام شد، گروهی از زنان از بدو تولد تا سن ۳۰ سالگی تحت نظر بودند تا تاریخچه بارداری و نتایج سلامت روانی آنها بررسی شود. این مطالعه نشان داد که زنانی که سقط جنین داشتهاند، مشکلات متعددی در زمینه سلامت روان مانند افسردگی شدید، اختلالات اضطرابی، وابستگی به الکل و مواد مخدر، و افکار خودکشی گزارش کردهاند.
با اینحال در تحقیقات انجامشده از زنانی که سقط خودبهخودی و آنهایی که سقط عمدی داشتهاند، دیده شده که تغییرات و افت شرایط روحیروانی در هر دو مادران وجود دارد؛ با این تفاوت که در سقطهای خودبهخودی این دوره معمولاً از ۶ ماه بیشتر نمیشود اما آنان که مرتکب سقط عمدی میشوند، اختلالات را تا سالها بعد تجربه خواهند کرد.
در تحقیقات انجامشده از زنانی که سقط خودبهخودی و نیز آنها که سقط خودخواسته داشتهاند، دیده شد که تغییرات و افت شرایط روحیروانی در هر دو مادران وجود دارد؛ با این تفاوت که در سقطهای خودبهخودی این دوره معمولاً از شش ماه تجاوز نمیکند اما آنان که مرتکب سقط عمدی میشوند، اختلالاتی تا سالها بعد را تجربه خواهند کرد.
از طرفی تحقیقات نشان میدهد بعد از سقط ناخواسته نشانههای خشم، غم، ازدستدادن، گناه و عصبانیت چیزی است که مادران تجربه میکنند؛ اما احساس عصبانیت طولانیمدت، گناه و خجالت مداوم در مادرانی دیده میشود که عمداً دست به سقط جنین میزنند؛ احساساتی که تداوم دارد و دیرتر تسکین پیدا میکند