مهر سال ۱۴۰۱ گزارش وقوع درگیری خونین در خیابان کمیل تهران به پلیس اعلام شد.
به گزارش اپایگاه خبری هیچ یک ،پس از آن مأموران بلافاصله به محل درگیری که یک سمساری بود اعزام شدند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد که مرد جوانی به نام بهروز از ناحیه قفسه سینه با ضربه چاقو مجروح شده و پیش از رسیدن اورژانس جان باخته است.
پس از فوت بهروز جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران شناسایی عامل قتل را در دستور کارشان قرار دادند و بعد از بررسیها و بازبینی دوربینهای مداربسته محل جنایت مشخص شد، عامل جنایت مردی به نام خسرو بوده است که با ردیابی مأموران بازداشت شد.
متهم پس از دستگیری و در همان بازجوییهای اولیه به درگیری خونین اعتراف کرد و در تشریح جزئیات قتل گفت: من اصلاً مقتول را نمیشناختم. من روز حادثه برای فروش مقداری از وسایل دست دوم خانهام به مغازه سمساری دوستم رفته بودم.
در مغازه نشسته بودم که مقتول وارد شد، در حال شوخی با دوستم بود که با دیدن من با لحنی خاص مرا با نام فردی صدا کرد که فکر کنم یک هنرپیشه خارجی است. از این کارش ناراحت شدم و گفتم مگر من با شما شوخی دارم که اینطور با من حرف میزنی؟ همین موضوع باعث درگیری لفظی بین ما شد و من از روی عصبانیت یک سیلی به او زدم. او هم به انتهای مغازه رفت و شروع به فحاشی کرد که کار به درگیری فیزیکی کشید و صاحب مغازه و چند نفر دیگر وارد دعوا شدند تا میانجیگری کنند.
در همین موقع یک آینه افتاد و شکست و او تکه شیشه را برداشت و ضربهای به رانم زد که خونریزی کردم. با دیدن این صحنه او را هل دادم که روی زمین افتاد. همان موقع یک تکه شیشه از روی میز برداشتم و به سمتش پرت کردم اما شیشه ناخواسته به قلبش برخورد کرد بعد هم با قلیان چوبی که در قفسه بود یک ضربه به سرش زدم و فرار کردم.
با اعترافات متهم، وی پس از تکمیل تحقیقات همراه پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟در ابتدای این جلسه نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست گفت: پزشکی قانونی، علت مرگ را بریدگی قلب و ریه اعلام کرده است. با توجه به اقرار متهم و مدارک موجود در پرونده، برای او درخواست اشد مجازات قانونی دارم.
سپس مادر مقتول روبهروی قضات ایستاد و گفت: من حاضر به گذشت نیستم و برای قاتل پسرم قصاص میخواهم.وقتی متهم در جایگاه ویژه ایستاد گفت: من خیلی اشتباه کردم و یک سوءتفاهم باعث شد هم زندگی خودم را نابود کنم و هم جان یک بیگناه را بگیرم. آن روز در مغازه سمساری مقتول مرا با اسمی خطاب قرار داد که اول فکر کردم بازیگر خارجی است، اما بعد متوجه شدم او مرا با نام یک دانشمند ایرانی صدا کرده است.
من از برخورد او عصبانی شدم و اعتراض کردم. همین موضوع موجب درگیری ما شد. او با شیشهای شکسته ضربهای به پایم زد که عصبی شدم. هرچه جلوی دستم بود سمتش پرت کردم حتی یکی از دوستانم برای کمک آمد و با میله آهنی ضربهای به مقتول زد. من هم یک شی ء شیشهای را به سمت او پرت کردم که در سینهاش فرو رفت. باور کنید من قصد کشتن او را نداشتم.سپس وکیل متهم در دفاع از او گفت: عمل موکلم که پرتاب شیشه به سمت قربانی بوده نوعاً کشنده نیست و به نظر میرسد قتل شبهعمد باشد.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی متهم را صادر کنند.