به گزارش هیچ یک – عربستان بیتردید پرطرفدارترین تیم جام بعد از میزبان است. سعودیها در تمام جای جای شهر به چشم میخورند و با نشانی که تم سبز دارد، از بقیه متمایز هستند. گویی به جای دوحه در ریاض هستیم! وارد شهر دوحه که میشوی، همه چیز در قرق سعودیهاست. تعداد سعودیهای حاضر در شهر به اندازهای است که شهر کاملاً به رنگ سبز درآمده. به قول خودشان «دوحه ایز گرین!»
داخل مترو هیاهو بیشتر و شدیدتر است. هواداران سعودی با صورتکهای رنگی، پرچم عربستان و شالهای سبز رهسپار اجوکیشن سیتی هستند و بازار کریخوانی و هواداری را به مترو آوردهاند. در تمام طول مسیر مترو آرام و قرار ندارند و در واگنها جای سوزن انداختن نیست. گویی قطار مختص هواداران سعودی در حال حرکت است! آنچه برای ما اتفاقات جام جهانی را یادآوری میکند. سال پیش و همین ایام که بازار هواداران درون مترو بسیار داغ بود، هر زمان و در هر تایمی که به مترو پا میگذاشتی، تعدادی از هواداران تیمها در حال رفتن به استادیوم بودند و در مترو بساط شعار و هواداری بسیار داغ بود.
از ابتدای جام ملتهای آسیا این اتفاق به ندرت تکرار شد به گونهای که برای ما که جام جهانی و حال و هوای آن را دیده بودیم و مترو را با هواداران به یاد داشتیم، سکوت در واگنها بسیار عجیب و نامأنوس بود. برای بازی با کره جنوبی هواداران سعودی اما نوستالژی سال گذشته را تکرار کردند تا به دل خاطرات جام جهانی پرتاب شویم. به اجوکیشن که میرسیم، در مسیر ورود به ورزشگاه جز رنگ سبز و هواداران عربی چیزی به چشم نمیخورد. گویی بازی در دل ریاض برگزار میشود.
داخل استادیوم و از میان 42 هزار و اندی تماشاگر حاضر در اجوکیشن میتوان با قاطعیت گفت که بیش از 41 هزار نفر هوادار عربستان هستند و یک اقلیت ناچیز کره را حمایت میکنند.
در جایگاه خبرنگاران اندکی اوضاع بهتر است اما باز هم اکثریت حاضر خبرنگاران عربستانی هستند که جایگاه را قرق کردهاند. کنار ما در جایگاه یک خبرنگار عربستانی با دشداشه نشسته؛ عبدالحمید که متولد دمام است و از ابتدای بازیها در قطر حضور داشته. با او سر صحبت باز میشود. عبدالحمید پیش از بازی میگوید: «تیم ما مدعی قهرمانی است. البته مانچو مربی خوبی نیست. او دیوانه است! کدام مربی بهترین بازیکنان تیمش را کنار میگذارد؟» اشاره عبدالحمید به خط زدن سلمان فرج و نواف العقیدی است. ما به ادعای او لبخند میزنیم و بحث میکنیم که با توجه به خواستههای عجیب ستارههای سعودی تصمیم مانچو درست بوده اما عبدالحمید آن را نمیپذیرد و میگوید: «تردیدی ندارم که اینگونه نیست و ادعای مانچو حقیقت ندارد.»
از عبدالحمید درباره بازیهای دیگر میپرسیم. او تأکید میکند که تقریباً نیمی از بازیها را از نزدیک دیده: «بازی تمامی مدعیان را دیدهام. در این جام هیچ تیمی تفاوت زیادی با بقیه ندارد و فاصلهها کم شده. مثلاً همه انتظار داشتند که ژاپن مدعی اصلی باشد اما آنها برابر عراق شکست خوردند و بردهای آنها به زحمت و با اختلاف کم به دست آمده. یا همین کره جنوبی که برابر مالزی به تساوی رسید.».
از او درباره ایران میپرسیم و پاسخ میدهد: «بازی تیم ایران برابر امارات و فلسطین را دیدم. تیم فوقالعاده باکیفیتی دارید. خط حمله شما واقعاً زهردار و خطرناک است و زوج طارمی و آزمون هر تیمی را به دردسر میاندازند.»
بازی که شروع میشود، عبدالحمید همانند یک هوادار در جایگاه خبرنگاران بالا و پایین میپرد. عبدالحمید غرق بازی است و کمتر صحبت میکند. گل ردیف او را ردیف میکند اما کره که جلو میکشد و عربستان را در منگنه میگذارد، او دیگر از شدت استرس روی پای خود بند نیست تا سرانجام گل تساوی را چو سونگ میزند. بعد از پایان وقتهای اضافه و آغاز ضربات پنالتی عبدالحمید از شدت استرس قرمز شده. باخت سعودی در ضربات پنالتی همچون یک پارچ آب یخ برای اوست. عبدالحمید در پایان بازی از شدت عصبانیت حرفی نمیزند و تنها یک جمله میگوید: «ما میرویم، اما شما میمانید، تا پایان جام!»
در کنفرانس مطبوعاتی اما شرایط عجیبتر است. خبرنگاران عربستانی با صورتکهای خشمگین لحظهشماری میکنند تا سرمربی ایتالیایی به کنفرانس بیاید و او را رنده کنند. مانچو تنها میآید و به سیاق همیشه با جملات کوتاه و بریده بریده پاسخ سؤالات و انتقادات را میدهد. او در واکنش به خروجش از زمین پیش از زدن ضربه پنالتی آخر عذرخواهی میکند و مدعی است که نتوانسته خود را کنترل کند.
مانچو تأکید میکند که ضربات پنالتی همچون یک قمار است و از واژه لاتاری استفاده میکند و میگوید: البته که در قمار شانس تعیینکننده اصلی است.
سرمربی ایتالیایی در واکنش به اخراجش از تیم ملی عربستان به دلیل ناکامی در جام ملتهای آسیا هم پاسخ جالبی دارد: «این سؤال را نمیفهمم. این فوتبال است و قابل پیشبینی نیست. ما بازی خوبی انجام دادیم و عملکردی عالی داشتیم و تنها بدشانس بودیم.»
مانچو پس از یک سؤال و جواب کوتاه کنفرانس را ترک میکند و عبدالحمید که حالا با پاسخهای مانچو عصبیتر شده فقط یک جمله میگوید: «حالا فهمیدید که چرا میگویم مانچو دیوانه است؟!»