همه ما خمیازه میکشیم و میل به خمیازه کشیدن بسیار مسری است. با این وجود، علم کماکان نسبت به این پدیده در حیرت به سر میبرد.
به گزارش پایگاه خبری هیچ یک _ خمیازه یک الگوی اساسی رفتار است. همه خمیازه میکشند. در بسیاری از گونهها و نه صرفا در انسانها خمیازه کشیدن مشاهده میشود. حیواناتی مانند پرندگان، ماهی ها، سگ ها، گربهها و کروکودیلها خمیازه میکشند. حتی جنین انسان که در رحم مادرش در حال رشد است نیز خمیازه میکشد. با این وجود، چرا خمیازه کشیدن تا این اندازه حس کنجکاوی ما را بر میانگیزد؟
برای علاقمندان به علم پدیدههایی که فاقد توضیح هستند به مثابه معماهای جذابی برای ذهن تحلیلی مان عمل میکنند تا بتوانند گره آن را بگشایند. برای ابهام زدایی از خمیازه با تعریف آن شروع میکنیم. براساس تعریف علمی خمیازه یک عمل فیزیکی غیرارادی است که طی آن فرد دهان و گلوی خود را به طور گسترده باز میکند نفس عمیق میکشد سپس پیش از بستن دهان با اصطلاحا یک انفجار کوتاهتر بازدم را انجام میدهد.
ما انتخاب نمیکنیم که چه زمانی خمیازه بکشیم این عمل تحت کنترل داوطلبانه ما نیست و معمولا چالش برانگیز است. تقریبا غیر ممکن است که بتوانیم خمیازه را سرکوب کنیم. علیرغم نظریههای متعدد دلایل دقیق خمیازه تا حد زیادی در حد حدس و گمانه زنی باقی مانده و زمینه مناسبی را برای تحقیقات علمی فراهم میسازد. با این وجود، دانشمندان چندین فرضیه در مورد خمیازه کشیدن مطرح کرده اند.
برای مثال، سی سال پیش اعتقاد بر این بود که وقتی بدن کمبود اکسیژن یا دی اکسید کربن اضافی را احساس میکند باعث میشود خمیازه بکشیم تا اکسیژن دریافتی به ریهها را افزایش دهیم و دی اکسید کربن اضافی را دفع کنیم. با این وجود، این فرضیه زمانی رد شد که آزمایشها نشان دادند تغییر غلظت اکسیژن یا دی اکسید کربن در هوایی که افراد تنفس میکنند تاثیر قابل توجهی بر تعداد دفعاتی که افراد خمیازه میکشند ندارد.
بنابراین، برخلاف آن چه که ممکن است منطقی به نظر برسد خمیازه کشیدن به وضعیت تنفس ما بستگی ندارد. یک فرضیه تازه و پذیرفته شدهتر توضیح متفاوتی را ارائه میدهد: خمیازه به عنوان سازوکار بدن برای خنک کردن مغز عمل میکند. براساس این نظریه کشش عمیق عضلات صورت و فک و بسته شدن سریع دهان در انتهای خمیازه باعث افزایش جریان خون در صورت میشود. هوای خنکی که در حین خمیازه وارد حفره دهان میشود دمای خون را کاهش میدهد که سپس به سمت مغز جریان مییابد. شواهدی وجود دارد که این فرضیه را تایید میکند.
در جریان انجام یک آزمایش محققان متوجه شدند افرادی که کیسههای گرمایشی روی سر خود قرار داده بودند بیش از افرادی که این کیسهها را بر روی سرشان قرار نداده بودند خمیازه میکشیدند در حالی که آنانی که کیسه خنک کننده روی سر خود داشتند در مقایسه با افرادی که کیسه روی سرشان قرار نداده بودند کمتر خمیازه میکشیدند. در آزمایشهای دیگری که روی موشها انجام شد دانشمندان دمای مغز موشها را با استفاده از دماسنج اندازه گیری کردند و دریافتند که پیش از خمیازه بالاتر و پس از خمیازه پایینتر است.
خمیازه در حیواناتی با مغزهای بزرگتر و پیچیدهتر طولانیتر است و از فرضیه خنک سازی مغز حمایت میکند، زیرا مغزهای بزرگتر زمان بیش تری برای خنک شدن دارند. با این وجود، این فرضیه مشکلی دارد چرا که نمیتواند ماهیت مسری خمیازه را توضیح دهد.
خمیازه به مثابه امری اجتماعی
زمانی که یک نفر خمیازه میکشد میتواند ناخواسته باعث خمیازه کشیدن دیگران شود. آیا تاکنون متوجه شده اید که پس از مشاهده خمیازه دیگران شما نیز خمیازه میکشید؟ این پدیده توسط “نورونهای آینه ای” مغزمان تسهیل میشود. این نورونها که اغلب سلولهای “تقلید کننده” نامیده میشوند ما را قادر میسازند تا انجام اعمال را با مشاهده دیگران در حال انجام آن عمل مانند برداشتن تکنیکهای جدید بافتنی یا حرکات رقص بیاموزیم.
نتیجه تحقیقات نشان میدهد که این نورونها نیز زمانی فعال میشوند که شاهد خمیازه کشیدن کسی باشیم. پدیده مسری خمیازه به عنوان “خمیازه اجتماعی” نیز شناخته میشود و متخصصان مغز و اعصاب آن را به توانایی ما در همذات پنداری با دیگران نسبت میدهند. بر اساس این فرضیه خمیازه کشیدن در پاسخ به خمیازه دیگران به عنوان سازوکاری برای انتقال همدلی و همبستگی با اطرافیان مان عمل میکند.
نکته جالب توجه آن است که افرادی که ارتباطات شخصی نزدیکتر و قوی تری دارند در مقابل خمیازه کشیدن مقاومت کم تری از خود نشان میدهند و بالعکس افرادی که برای ابراز همدردی با دیگران تلاش میکنند مانند کودکان خردسال زیر چهار سال یا کودکان مبتلا به اوتیسم در برابر خمیازه اجتماعی مصونیت بیش تری دارند. قابل توجه است که این فرضیه به تعاملات بین گونهای نیز گسترش مییابد. مطالعات نشان داده اند که برای مثال سگها در مقابل مشاهده خمیازههای صاحبان شان بیش از تماشای خمیازه غریبهها خمیازه میکشند.
فرضیه دیگری که ممکن است هم نیاز فیزیکی ما به خمیازه کشیدن و هم جنبه مسری خمیازه را روشن سازد با عنوان “فرضیه برانگیختگی” شناخته میشود.سعی کنید به یاد داشته باشید در چه مواقعی خمیازه میکشید؟ آیا زمانی خمیازه میکشید که خسته، بی حوصله و دچار استرس هستید یا شاید درست پیش از درگیر شدن در یک فعالیت خمیازه میکشید؟ تمام این سناریوها محرکهای رایج برای خمیازه کشیدن هستند. نقطه مشترک بین آنها چیست؟ همه آنها نیازمند تحریک فعالیت مغز هستند. براساس فرضیه برانگیختگی خمیازه کشیدن مغز ما را تحریک میکند و به آن نوعی تکان دادن برای تقویت عملکرد را میبخشد.
بر اساس این فرضیه حرکت عضلات صورت و گردن مان در هنگام خمیازه کشیدن حسگرهای تخصصی در ناحیه گردن را فعال میکند و سیگنالهای برانگیختگی را به مغز میفرستد که تاثیری مشابه با اثر برانگیختگی نوشیدن قهوه دارد. این فرضیه همچنین توضیحی ممکن را برای مسری بودن خمیازه کشیدن ارائه میدهد. این سازوکار که میتواند هوشیاری ما را افزایش دهد و هم چنین بر اطرافیان مان تاثیر بگذارد احتمالا در موقعیتهای مختلف به انسانهای اولیه خدمت کرده است. برای مثال، این سازوکار در زمانهای قدیم میتوانست به همه اعضای یک قبیله کمک کند تا از شکارچیان فرار کنند در حالی که در دنیای امروز میتواند به همه دانش آموزان یک کلاس مدرسه کمک کند تا در طول یک درس به طور خاص خسته کننده توجه خود را حفظ نمایند.
مهم است که به خاطر داشته باشید این موارد همگی فرضیه هستند. برخی از آن فرضیهها با شواهد قانع کننده پشتیبانی میشوند در حالی که برخی دیگر کمتر مورد پشتیبانی قرار میگیرند. با این وجود، وقوع گسترده خمیازه به عنوان یک پدیده روزانه که طی میلیونها سال تکامل حفظ شده و در گونههای مختلف مشاهده شده نشان میدهد که احتمالا نقش مهمی ایفا میکند هرچند که جزئیات آن مبهم باقی میماند. این رمز و راز هنوز در انتظار حل شدن توسط دانشمندان در آینده است.