«جوانگرایی»یکی از اصلیترین درخواست های اهالی فوتبال از مربیان باشگاهی و سرمربی تیم ملی است تا این رشته بتواند با«بنزین سبز»خود را به استانداردهای روز دنیا نزدیک کند اماکار از ریشه خراب است.
به گزارش هیچ یک _ تیم ملی فوتبال ایران با هدایت امیر قلعه نویی در مسابقات جام ملتهای ۲۰۲۳ آسیا شرکت کرد و تا مرحله نیمه نهایی پیش رفت اما در این مرحله با قبول شکست ۳ بر ۲ برابر قطر از صعود به دیدار پایانی بازماند تا همچنان فوتبال ایران در حسرت صعود به فینال و کسب عنوان قهرمانی باقی بماند.
انتظار از سرمربی تیم ملی
یکی از اصلیترین انتقادهایی که به سمت تیم ملی ایران مطرح میشد، میانگین سنی بالای تیم ملی بود که اکثر کارشناسان معتقد بودند با توجه به در پیش بودن جام جهانی ۲۰۲۶ و شرایطی که صعود ایران را به این دوره از مسابقات راحت تر خواهد کرد، سرمربی تیم ملی باید از بازیکنان جوان بیشتری در ترکیب تیم ملی استفاده میکرد تا این بازیکنان تجربه بیشتری پیدا میکردند.
دو جوان در فهرست ۲۶ نفره
قلعه نویی در لیست بازیکنان دعوت شده خود به جام ملتهای آسیا آریا یوسفی و سامان فلاح را به تیم ملی دعوت کرد که فقط این ۲ بازیکن زیر ۲۳ سال سن داشتند اما سرمربی تیم ملی یک دقیقه هم به این نفرات بازی نداد تا میانگین سنی بازیکنان ترکیب ایران در هر دیدار بالاتر از شروع مسابقات باشد. او پیش از حضور در قطر بر روی نام تعدادی از جوانان از جمله محمدجواد حسین نژاد که جزو پدیدههای فوتبال ایران بود خط قرمز کشید.
انتقادات اوج گرفت
قلعه نویی با عدم نتیجهگیری در جام ملتهای آسیا باعث شد تا موج دیگری از انتقادها به سوی او و کادرش بابت عدم استفاده از بازیکنان جوان افزایش یابد و از همین رو سرمربی تیم ملی در اولین نشستی که با اعضای هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال داشت در برنامهای روند بهکارگیری از بازیکنان جوان در تیم ملی را تشریح کرد که هنوز از جزئیات دقیق آن خبری منتشر نشده است.
نداشتن زیر ساخت برای پرورش جوانان
یکی از راههایی که باید بازیکنان جوان در آن پرورش پیدا کنند و به مرور وارد تیمهای بزرگسال شوند، حضور در تیمهای پایه است. اکثر باشگاههای لیگ برتر دارای تیمهای پایه هستند اما به دلیل عدم زیر ساخت و برنامهریزی مناسب مدیران و مسؤولان فوتبال کشورمان توجهای به آن نمیکنند و بیشتر به دنبال نتیجهگیری تیمهای بزرگسال خود هستند. سرمربیان تیمهای لیگ برتری نیز خیلی کم از بازیکنان جوان در ترکیب خود استفاده میکنند و آنها هم رویه قلعه نویی را در پیش گرفتهاند.
مربیانی که به جوانگرایی بها دادند
ژوزه مورایس در سپاهان، ایگناسیو مارتیز در فولاد و یحیی گل محمدی در پرسپولیس از جمله مربیانی بودند که به بازیکنان جوان فرصت حضور در زمین بازی را میدادند که از بین این ۳ مربی، تنها مورایس به کار خود در سپاهان ادامه داد و دو مربی دیگر از تیمهای خود جدا شدند. باشگاه تراکتور هم در یکی، دو سال اخیر پیشرفت خوبی در تیمهای پایه داشته است و پاکو خمز سرمربی اسپانیایی تراکتور نیز در برهههایی تعدادی از بازیکنان جوان را به تمرینات بزرگسالان دعوت کرد تا آنها انگیزه بیشتری پیدا کنند.
مربیان ریسک نمیکنند
استفاده از بازیکنان جوان در تیمهای لیگ برتری باعث خواهد شد تا کادر فنی تیم ملی فرصت بیشتری برای تماشای این بازیکنان داشته باشند اما به دلیل رویکرد نتیجه گرایی در باشگاههای ایران، سرمربیان تیمها ریسک بازی دادن به بازیکنان جوان را نمیپذیرند و همچنان اصرار دارند که از بازیکنان باتجربه و پا به سن گذاشته استفاده کنند تا با کسب نتایج مورد تأیید مدیریت باشگاه همچنان روی صندلی بمانند.
جوانانی که به مهرههای اصلی تبدیل شدند
سعید سحرخیران، محمدجواد حسین نژاد، آریا یوسفی، میلاد سورگی و محمد عمری از جمله بازیکنان زیر ۲۳ سال هستند که در یکی، دو فصل اخیر توانستهاند با عملکرد خود رضایت سرمربیان خود را برای حضور در ترکیب تیمهای بزرگسال جلب کنند و هرکدام از آنها تبدیل به یکی از مهرههای تأثیرگذار شده اند اما با توجه به میانگین سنی بالای تیم ملی، فوتبال ایران نیازمند حضور بازیکنان جوان بیشتری در باشگاهها است تا در سالهای آینده از این لحاظ به مشکل نخورد.
ضعفی که در باشگاهها وجود دارد
پرورش بازیکنان جوان به عهده مربیان تیمهای پایه و استفاده از آنها بر عهده مربیان تیمهای بزرگسال است اما در فوتبال ایران خیلی کم مربیان رو به استفاده از آیندههای فوتبال ایران میآورند و در این زمینه مدیران بالا دستی فوتبال باید تدبیر کنند تا مربیانی که در ردههای پایه کار میکنند با آرامش و اطمینان به بازیکن سازی بپردازند. هر چند که ضعف مدیریت در فوتبال ایران این فرصت را هیچگاه به مربیان سازنده نداده است.
بازیکنان پولی در تیمهای پایه
در این بین برخی دلالها که نام مدیر برنامه روی خود گذاشته اند با نفوذ به باشگاههای لیگ برتری، بازیکنان مد نظر خود را به مربیان و مدیران تحمیل میکنند و برخی از بازیکنان در تیمهای پایه هم با پرداخت مبلغی به باشگاه مربوطه در دیدارها به کار گرفته میشوند. بازی دادن به بازیکنان «پولی» یا حتی روی نیمکت قرار دادن آنها به خاطر پولی که پرداخت کرده اند، فرصت را از آنهایی که استعداد دارند اما پول ندارند میگیرد و در این شرایط روند استعدادیابی و بازیکن سازی با مشکل مواجه میشود.
وظیفه باشگاهها در مورد تیمهای پایه
اگر باشگاهها بتوانند بودجه لازم را در اختیار تیمهای پایه قرار دهند و شرایط را به گونهای فراهم کنند که مربیان بدون دغدغه مالی تنها به دنبال ساختن بازیکنان و پیدا کردن استعدادها باشند، شاید بتوان امیدوار شد که این چرخه معیوب و به نوعی فاسد تا حدودی تغییر کند و اتفاقات مثبتی در آن رخ دهد. هر چند با روند کنونی و پولی تر شدن مربیان و بسیاری از اهالی فوتبال پایه، نمیتوان خیلی به تغییر امیدوار بود اما انتظار از فدراسیون فوتبال و هیأتهای استانی این است که به این وضعیت رسیدگی کنند.