قدرت قاسمیپور معتقد است عشق افلاطونی که در «لیلی و مجنون» مطرح شده، شاید عاملی بر اقبال بیشتر به این اثر نسبت به دیگر آثار نظامی گنجوی باشد.
این استاد دانشگاه و نظامیپژوه در گفتوگو با هیچ یک _ درباره شهرت و فراگیری «لیلی و مجنون» نسبت به دیگر آثار نظامی، اظهار کرد: نظامی پنج اثر با عنوانهای «مخزنالاسرار»، «خسرو و شیرین»، «لیلی و مجنون»، «هفتپیکر» و «اسکندرنامه» دارد که واقعیت این است که علاوه بر «لیلی و مجنون» در میان «پنج گنج» نظامی «خسرو و شیرین» نیز بسیار معروف است.
او با بیان اینکه نظامی در طول تاریخ تأثیر بسیاری بر شاعران گذاشته است، گفت: کسانی که از نظامی و آثارش تقلید کردهاند شاید نزدیک به صدنفر باشند که معروفترین آنها امیرخسرو دهلوی در هندوستان بوده است. در ادبیات ایران کسی به اندازه نظامی مورد تقلید قرار نگرفته است.
قاسمیپور تأکید کرد: اشتهار و شهرت آثار نظامی فراتر از تمدنِ اسلامی – ایرانی بوده و آثارش در چین و هندوستان و ترکیه و کشورهای آسیای میانه، شهرت داشته است.
او سپس بیان کرد: اینطور نیست که نظامی و آثارش در میان عامه مردم مشهور یا مورد مطالعه نباشند، البته شاید در قیاس با شاهنامه شهرت بیشتری نداشته باشند؛ خب شاهنامه این فرصت را داشته با نقالی و طومارهایی که بوده خوانده شود و به اجرا دربیاید اما آثار نظامی این فرصت را نداشتند.
این استاد دانشگاه با تأکید بر تأثیرگذاری نظامی بر ادبیات فارسی گفت: تأثیر آثار نظامی هم بر متونی بوده که به تقلید از او نوشته شدهاند و هم مربوط است به ارجاع و تلمیح به شخصیتهای داستانهای او همچون خسرو، شیرین، فرهاد، لیلی و مجنون در شعر شاعرانی همچون حافظ و مولانا و سعدی تا شاعران امروزی.
او افزود: «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» در میان آثار نظامی در ادبیات عامه خیلی مشهور بوده و هستند ولی اثر دیگرش یعنی «هفت پیکر» که زندگی رزمی و بزمی بهرام گور است به لحاظ ساختار داستانپردازی و سازههای روایی که در آن هست، شاید ادبیتر باشد ولی خب کمتر شهرت پیدا کرده است.
قاسمیپور خاطرنشان کرد: اینکه «لیلی و مجنون» در بین مردم و شاعران گسترش پیدا کرده شاید به سبب نوع عشقی که در این داستان مطرح شده، باشد؛ این عشق فراجسمانی است. در آثار دیگر نظامی که منظومههای غنایی هستند، عشق بر مبنای جسم است، اما در این اثر نوعی عشق را که از آن با عنوان «عشق افلاطونی» یاد میشود میبینیم؛ عشقی فراتر از جسم همراه با سوز و گداز و هجران؛ عشقی فارغ از غرایز، عشقی پاک و مقدس که گاه دستمایه شاعران عارف هم قرار میگیرد. با توجه به رسوب و انباشتِ مفاهیم عشق عرفانی در ادبیات ما، شاید اقبال به این داستان از این جهت باشد.
این نظامیپژوه در پاسخ به اینکه شاهنامه داستان رزم و آثار نظامی داستان بزم است، اظهار کرد: داستانهای شاهنامه، داستانهای حماسی هستند که گویای یک نوع مسائل مربوط به دلاوری، جنگآوری، میهندوستی و وطندوستی هستند و در مناطق گوناگون ایران از خراسان گرفته تا مناطق مختلف زاگرسنشین و آذربایجان و مناطق گوناگون به این مسائل ملی و پهلوانی علاقه داشته و دارند، در واقع جمع کثیری از مردم خودشان را در این آثار میدیدند و میبینند.
قاسمیپور ادامه داد: البته این امر به معنای این نیست که کسانی مانند حافظ و سعدی و نظامی در میان مردم حضور نداشتهاند بلکه نقالی بیشتر برای شاهنامه فردوسی رخ داده است. وگرنه زمانی که خودِ حافظ زنده بود، اشعارش در نقاط مختلف معروف بود، اما روحیه پهلوانی و میهندوستی و وطندوستی و امکان اجرای اشعار بر پرده و طومارها عاملی بوده که شعرهای شاهنامه مخاطب به خود جلب میکرده است. نقالی با کنش همراه بوده و فضای اجتماعی نیز امکان چنین اجراهایی میداده، اما این امکان برای «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» کمتر بوده و بیشتر در خلوت چنین اشعاری را میخواندند و یا در ضمن اشعار میآمده است. درواقع، شعر حماسی، در پرده نمایش امکان تجلی و اجرا و خوانش مییابد، لیکن شعر غنایی مربوط ساحتِ خلوت است