بر اساس برخی روایات عامیانه، بیستوهفتم ماه مبارک رمضان، روزی است که ابنملجم مرادی -قاتل امام علی (ع)- قصاص شد و به همین مناسبت، برخی رسوم عجیب در فرهنگ ایرانی شکل گرفت.
به گزارش هیچ یک _ یکی از ویژگیهای فرهنگی اقوام مختلف در ایران، انجام مراسمهایی در مناسبتهای خاص با سبک و سیاق محلی است. سنتهایی که به مرور به رسم آن منطقه تبدیل شده و هرچند با تغییراتی کوچک، اما به نسلهای بعدی هم انتقال یافته است.
در شبِ بیستوهفتم ماه رمضان، به عنوان یکی از شبهای دهه پایانی این ماه و روزی که بنابر برخی روایات عامیانه، به عنوان روز قصاص «ابنملجم مرادی» عنوان شده است نیز رسوم جالب و بعضا خرافاتی در شهرهای مختلف ایران اجرا میشود که بنابر اعتقاد برخی پژوهشگران پایهگذاری آنها از دوره صفویه بوده است.
در آباده استان فارس مردم در این شب «زرده پلو» میپزند. برای پختن زردهپلو، پلوی آبکشی را در سینی میگذارند و مقداری شکر در روغن گوسفند میریزند و روی آتش میگذارند. روغن که جوشید، قدری زعفران در آن میریزند و بعد با کفگیر روی چلو میدهند و در ابتدای افطار میخورند.
در کاشان نیز در این شب تازهعروس را به نیت سفیدبخت شدن به مسجد میبرند. برای این کار چند زن از خانواده عروس و داماد با هم قرار میگذارند و عروس را به مسجد محل میبرند. آنها سعی میکنند عروس را در صف اول نماز جماعت جای دهند. پس از خواندن نماز مغرب و عشا، مقداری خوراکی مانند کلوچه، خرما یا نقل به نیت حاجتروایی بین نمازگزاران تقسیم میکنند. سپس عروس را به خانه بازمیگردانند. به عقیده آنها با این کار هرگز بین عروس و داماد جدایی نمیافتد و همیشه با شادمانی زندگی خواهند کرد.
دوختن «پیراهن مراد» مراسم یزدیها در این روز است. به اعتقاد آنها، کسانی که بیمار هستند و یا دختران دمبخت باید از هفت نفر با اسامی حضرت زهرا (س) و یا سایر معصومین، پول بگیرند و با آن پارچه بخرند و در روز بیستوهفتم ماه مبارک رمضان آن را با نخی همرنگ پارچه در مسجد جامع بدوزند. مردم اعتقاد داشتند اگر پارچه «پیراهن مراد» با قیچی بریده شود به حاجتشان نمیرسند و آن را با تیغ برش میزدند. خرافاتی که حتی در گذشته گاهی پای چرخ خیاطی را هم به مسجد باز میکرد تا پیراهن سریعتر دوخته شود! مشابه این رسم در مساجد تهران نیز برگزار میشده است.
با وجود این که گاهی این رسوم شکلی از خرافات را به خود میگیرد، اما به عنوان یک سنت وارد فرهنگ عامه شده و اجرا میشود. یکی دیگر از سنتهای یزدی، رسمِ شکستن گردو برای بازگشایی بخت دختران دمِبخت بود. در این رسم افرادی که دختر دمِبختی داشتند مقداری گردو تهیه کرده و هنگام بالا رفتن از پلههای مسجد جامع یزد، در هر پله یک گردو را زیرپا میشکستند و زمانی که به سقف مسجد میرسیدند بر گنبد دعای خاصی میخواندند و هفت دور میچرخیدند. دخترِ دمِبخت که در دستان خود قفل و شیرینی داشت وقتی از پلهها پایین آمد به اولین جوانی که میرسید قفل را به او میداد تا آن را باز کند. به اعتقاد آنها با این کار بخت دختر باز شده و همسر مناسبی برای او پیدا میشود. خرافاتی که احتمالا کسی پیگیر آن نشده که ببیند تاکنون چند دختر آن را انجام داده و به نتیجه دلخواه رسیدهاند!
پختن «نان مراد» یا «نان بیست و هفتمی» رسم دیگر یزدیها است. آنها آرد را از هفت نفر که اسم فاطمه دارند، میگرفتند و سراغ مغازهای که رو به قبله بود میرفتند تا نان را بپزند. آنها نان را به مردم میدادند و معتقد بودند اگر پسری که باید به سربازی برود این نان را بخورد از خدمت سربازی معاف میشود و یا اگر در زندان است، آزاد می شود! خرافات عجیبی که معلوم نیست چند جوان با دلخوشی به آن، ناامید شدهاند!
مراسم «دوست علی» نیز یکی از معروفترین رسوم یزد است. در اجرای این رسم، جوانان همزمان با قاشقزنی به در هفت خانه میرفتند و اشعاری میخواند تا صاحبخانه مقداری خوراکی به آنها بدهد.
در اصفهان هم رسم است که سال اولی که دختر و پسر ازدواج میکنند، خانواده داماد شب بیست و هفتم ماه رمضان برای عروس هدیه میبرند. در رمضانِ دومِ پس از ازدواج، این وظیفه خانواده عروس است که برای خانواده داماد هدیه ببرند. این هدایا شامل طَبقهای بزرگ آجیل و میوه، شیرینیهای ماه رمضان، پشمک، قطاب، لباس و طلا بوده است.
در طهران قدیم نیز از نوزدهم ماه مبارک رمضان – همزمان با ضربت خوردن حضرت علی(ع) – مراسم عزاداری آغاز و تا شب هفتم شهادت ادامه داشت که به «مرادکشون» یا «ابن ملجم کشون» معروف بود. تهرانیها در طول شبهای قدر هنگام خواندن بندِ «سُبْحانَکَ یا لٰا الٰهَ الّا اَنْتَ اَلغَوثَ اَلغَوثَ خَلِّصْنا مِن النّارِ یا رَبِّ» از دعای جوشن کبیر، به یک نخ صد گره میزدند. آنها سپس نخها را جمع میکردند و با آن طنابی درست میکردند تا آدمکی ساختگی را به نشانه ابن ملجم مرادی به دار بکشند. تهرانیها معمولا در این شب «کله پاچه» میخوردند؛ رسمی که هنوز هم در برخی نقاط شهر اجرا میشود.
با وجود اینکه در گذر زمان، اجرای این رسوم و خرافات، دستخوش تغییراتی شده است، اما بازهم در نقاطی از کشور اجرا میشود و شاید بتوان به تعداد هر شهر یا استان رسم متفاوتی پیدا کرد که بسیاری از آنها رنگ و بوی خرافات نیز به خود میگیرند، اما همچنان در بخشی از فرهنگ ایرانی جاری است