فروش ۱۲۰۰ میلیارد تومانی گیشه ، آنچنان شوقی ایجاد کرد که به سرعت آن را به کل سینما چسباندند و مسئولان آن را جزو افتخارات دوران کاری خود میدانند و از این فروش به عنوان تحول در سینما یاد میکنند.
به گزارش هیچ یک _ سال گذشته فروش بالای هزار میلیارد تومانی گیشه برای سینمای دچار بحران در جذب مخاطب یک اتفاق مهم و اساسی به شمار میرفت. در میان خیل فیلمهایی که دخل و خرج خود را نمیتوانستند با هم مطابقت بدهند و اصلا بود و نبود آنها بر پرده سینما فرقی نمیکرد و حتی ساخته شدن بسیاری از آنها شکست مطلق برای سازندگان بود، گیشه بالای هزار میلیاردی (البته فقط برای چند فیلم) خوشحال کننده بود.
حتی این عدد آنچنان شوقی ایجاد کرد که به سرعت آن را به کل سینما چسباندند و مسئولان آن را جزو افتخارات دوران کاری خود میدانند و از این فروش به عنوان تحول در سینما یاد میکنند.
خیلی هم خوب؛ به هر حال اتفاق خوب، خوب است و باید از آن حرف زد، ولی نکته قابل اهمیت اینکه باید آن را آنالیز کرد و دلایل و چرایی آن را بررسی کرد. برای شما پرسش نیست که چرا فقط چهار یا پنج فیلم توانستند رقمهای گیشه را جابهجا کنند؟ چرا اکثر فیلمها نه تنها بازگشت مالی نداشتند که هزینههای اولیه ساخت را هم برنگردانند؟
براساس گزارش اعتمادآنلاین، تعارف که نداریم، کیفیت چند فیلم پرفروش را حداقل خودمان میدانیم، اینکه چه جنسی به مخاطب ارائه دادیم قبل از همه خودمان مطلعیم، پس نمیتوانیم مدعی شویم کیفیت باعث جذب مخاطب فروش این چند فیلم شده است. البته که فضای کمیک و شاد حاکم بر فیلم و حضور بازیگران شناختهشده در فروش فیلم تاثیرگذار هستند، اما دلیل اصلی و کافی نیست، چرا که فیلمهای کمدی دیگری هم سال گذشته اکران شدند اما به فروش این چند فیلم نرسیدند.
ماجرا چیست؟
سال گذشته ۲۲ مرداد بود که قربان نجفی کارگردان فیلم «فصل ماهی سفید» در گفتوگو با اعتماد درباره نحوه تبلیغات فیلمها در ماهوارهها گفته بود: رسانههای خارجی فارسیزبان هفتهای ۵ هزار تا ۱۵ هزار دلار از فیلمساز میگیرند تا فیلمهایشان را در رسانهشان تبلیغ کنند.
همان زمان قربان نجفی توضیح داده بود متاسفانه یکی از همین فیلمهای روی پرده مبلغ گزافی حدود ۲۵۰ هزار دلار به این ماهوارهها داده و تمام تبلیغات را برای فیلمش گرفته و البته همین دوستان سینماگر ما قیمت را بالا بردهاند تا دست کسی به تبلیغات آنجا هم نرسد.
دقت کنید، این نکات را سینماگری که سال گذشته فیلم روی پرده اکران داشته و طبیعتا از مناسبات اکران و تبلیغات فیلمها اطلاع داشته بیان کرده است.
اینکه فیلمها چرا و چگونه در ماهوارهها و شبکههای فارسی زبان تبلیغ میکنند اصلا موضوع این نوشته نیست. حتی اینکه آیا تبلیغات ماهوارهها در جذب مخاطب تاثیر دارد هم منظور نظر ما نیست، آنچه قابل تحلیل است مبلغ هنگفتی است که پشت فروش هزار و دویست میلیاردی سود سینمای ایران نهفته است و اینکه سال گذشته پخشکنندهها برای تبلیغ فیلمشان هزینههای بالایی به ماهواره دادند تا فیلمشان دیده شود و مخاطب از آن استقبال کند.
ما گفته قربان نجفی مبنی بر اینکه رقم ۲۵۰ هزار دلار برای تبلیغ یک فیلم شده را حساب نمیکنیم، اما شما در نظر بگیرید تعداد فیلمهایی که سال گذشته در شبکه جم تبلیغ داشتند چقدر بوده؟ بالای ۱۰ فیلم سال گذشته در شبکه جم تبلیغ داشتند، از فسیل و هتل و شهر هرت گرفته تا ویلای ساحلی و هاوایی و…، آن هم نه یک بار و حتی ده بار، به طرز مشمئزکنندهای بیشتر از هزار بار. تبلیغ فیلمها آنقدر زیاد بود که لابهلای این تبلیغها سریالها و برنامههای جم هم پخش میشد، از زیرنویس گرفته تا تیزر و عکس و… فیلمهای در حال اکران سینماهای ایران از سر و روی شبکه جم می بارید. کمااینکه در حال حاضر هم وضع برای فیلمهای تمساح خونی و بیبدن و سال گربه همینگونه است.
حالا شما خودتان محاسبه کنید برای تبلیغات هزار باره فیلمها در شبکههای جم چقدر هزینه شده باشد خوب است؟
بر اساس شنیدههای موثق ما، سال گذشته از سینمای ایران رقم بیش از صد میلیارد تومان به شبکه ماهوارهای جم تبلیغ داده شده و پخشکنندهها چنین رقم بالایی را برای تبلیغ فیلمشان هزینه کردهاند.
بله، یکونیم میلیون دلار ارز از کشور خارج شده است.حالا این پرسش به وجود میآید که با توجه به این پرداخت بالا به ماهوارهها، آیا سود اصلی از اکران فیلمهای کمدی را سینمای ایران برده یا ماهوارهها؟
سریالهای پلتفرمها که از همان دقایق ابتدایی انتشار ، بلافاصله در ماهوارهها با زمانبندی کامل پخش میشود، تبلیغات فیلمهای ایران که به ماهوارهها داده میشود…. آیا رواست که سرمایههای کشور اینگونه از کشور خارج شود؟
ما در روزهای آتی به واکاوای و چرایی این موضوع خواهیم پرداخت!