به بهانه دهه کرامت و روز ملی دختر
به گزارش هیچ یک ، مگر میشود دختری دوست نداشته باشد لباس عروسی بر تن کند یا روزی نوزادش را در آغوش بگیرد. اتفاقاً ایرانی و خارجی هم ندارد. دختر از همان روزهایی که عروسک در بغل میگیرد، دوست دارد روزی لباس توری سفید عروسی را بر تن کند. اما چرا بیش از دو میلیون دختر بالای 30 سال مجرد داریم و همین حدود پسر مجرد بالای 30 سال؟
حمیده ساکن مالزی میگوید: «کلاً در کشورهای آسیایی که نسبتاً وضعیت اقتصادی مردم رو به بالاست مانند مالزی و سنگاپور، دخترها و همچنین خانوادههای آنها، هریک مطابق با سطح مالی خود جشن عروسی برگزار میکنند ولی یک مشخصه واحد بین جشن ازدواج آنها وجود دارد؛ آن هم حفظ سنتهاست. یعنی در عین سادگی و کم خرج بودن سنتها را هم رعایت میکنند و به هیچ عنوان رنگ و بویی از چشم و همچشمی دیده نمیشود.»
نرگس اهل نروژ هم میگوید: «دختران نروژی اصلاً به فکر جشن عروسی نیستند و به جای آن ترجیح میدهند هزینه عروسی را خرج سفر رفتن کنند؛ اگر هم میهمانی بگیرند، خیلی ساده برگزار میکنند و در عروسیها خبری از انواع شیرینیهای رنگارنگ و غذا یا وعده شام نیست.»
دکتر فهیمه نظری، جامعه شناس، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه خانواده در پاسخ به این سؤال میگوید: در تقویم جمهوری اسلامی ایران، میلاد حضرت معصومه(س) روز دختر نامگذاری و معرفی شده است. روایت است که رسول خدا فرمودند: «دختران چه فرزندان خوبی هستند، با لطافت و مهربان، آماده به خدمت رسانی، یار و غمخوار و با برکت و…». این صفات در کنارصفاتی چون مسئولیتپذیری، صداقت، تعهد، وفاداری، صبر و آرامش ضرورت زندگی فردی – اجتماعی همه ما انسانها است که مصرف گرایی، تجمل گرایی، رفتارهای تظاهری و نمایشی جای آن را گرفته است.
گرایش به مصرف نوعی انتظار نابجا از خود و دیگری است که از سوی جامعه مصرفی بر فرد تحمیل میشود و او را ناخواسته به مصرف بیشتر و بیشتر سوق میدهد حتی در ازدواج که به آن «ازدواج مصرفی» میگویند. این مصرف و زیادهخواهی وهمه چیز مهیا بودن از قبل از ازدواج و زندگی مشترک، در واقع به عنوان یک خواست جدید است که متأسفانه در نگرش بسیاری از دختران ملاحظه میشود. نگرش فرهنگی نامناسب اجتماعی که جامعه را به سوی آداب و سنن بیپایه و بیمنطق سوق میدهد.
نظری میگوید: مصرفی شدن ازدواج به نمایشی بودن و تظاهر به آن ختم شده و از سوی دیگر محتوای فرهنگی آن را نیز کاهش میدهد. بر این اساس در موضوعی همچون ازدواج که از آیینهای مهم جامعه ما محسوب میشود، این رویکرد آسیبها و پیامدهایی را به دنبال دارد.
عملکرد دستگاههای فرهنگی در راستای تغییر معیارهای ازدواج برای دختران و همین طور پسران باید پررنگتر شود، چرا که پسران و دختران جوان از معیارهای مهم و اصلی زندگی خود دورتر شدهاند و به جای اولویت قرار دادن شاخصهایی چون شناخت، تجربه و درک بالا، روحیه شاد و مثبت، بیان خواستهها و انتظارات به شکل صریح و منطقی، عزت نفس، تناسب خانوادگی، سلامت روانی و جسمی، به تظاهرکردن، موقعیت اجتماعی بالاداشتن، تجملگرایی و مصرفگرایی بیشتر بها دادهاند.
این جامعه شناس با تأیید آنچه از زبان دختران ایرانی مقیم خارج خواندید و نیز تفاوت ازدواج نسلهای پیشین با امروز میگوید: «شاید یکی از وجوه متفاوت و رازهای ماندگار ازدواج در سنت قدیم به نسبت دوره کنونی، اراده و تصمیم دختر و پسر به «ساختن زندگی» بود که در حال حاضر این بنا و تصمیم کمرنگتر شده است. اگر در گذشته ازدواج بهخاطر وجود همدیگر بود اینک بهخاطر بهره بردن از موقعیتها و فرصتها از یکدیگر است.
الهه دختری است سی و دو ساله، لیسانس گرفته و شاغل است و خودرویی هم برای خودش خریده. دوست دارد ازدواج کند اما به قول خودش احتمال چنین چیزی خیلی کم است. با کمی تأمل و گوش دادن به حرفهای الهه و خیلی از همسن و سالهای او به چرایی این دوگانگی پی میبریم؛ هزینه بالای تهیه جهیزیه از ماشین لباسشویی و ظرفشویی گرفته تا ماکروفر و چه و چه علت مهمی است که خیلی از دختران را برای ازدواج محتاط میکند. برای همین خیلیها ترجیح میدهند که همسر آیندهشان همان اول زندگی هم خانه داشته باشد، هم ماشین و هم یک شغل خوب با درآمد بالا. در مقابل اما با گشتی در میان زندگی جوانان کشورهای دیگر متوجه میشویم که آنچه برای دختران ایرانی ملاک انتخاب همسر است یا از دلایل به تعویق انداختن آن مانند جهیزیه کامل و تالار عروسی و جشن ازدواج آنچنانی، برای دختران خارجی آخرین چیزی است که به آن فکر میکنند.