هیچ کس کمترین توجهی به تلاش یک پدر برای پردهپوشی در مقابل دلبندش در میان حجم عظیمی از الفاظ ناشایست ندارد؛ صحنه دردناک و تأملبرانگیز است!
قرار بود ورزشگاههای ما با حضور خانمها خانوادگیتر باشد. چند هفتهای هم رعایت شد اما بعد از اینکه حضور خانمها نیز عادی شد، همه چیز به روال قبل برگشت و بهکار بردن الفاظ ناشایست دوباره در ورزشگاهها باب شد.
خوشبین بودیم که با ورود بانوان اوضاع قدری عوض شود اما تراژدی قبل همچنان درحال تکرار است و عدهای سیریناپذیر فحاشی میکنند و هیچ عامل بازدارندهای نیز جلودارشان نیست.
تأسفبار است؛ باشگاهها نیز کار فرهنگی را رها کردهاند. نه توصیهای، نه تذکر و نه فرهنگسازی تازهای. انگار تحمل این فضا برای همه عادی شده و هیچ توجهی به فاجعه بزرگی که در ورزشگاهها در حال رخ دادن است، نمیشود.
چطور باید به سراغ برچیدن این رسم غلط و پدیده نامیمون رفت؟ چگونه میشود ورزشگاه را خانوادگی و پاک کرد تا پدری ناچار نباشد گوشهای پسرش را به هنگام فحاشی دیگر تماشاگران بگیرد و خشمش را فرو بخورد؟
با چه راهکارهایی باید به دنبال ساختن محیطی سالمتر رفت و ورزشگاهها را به سمت و سویی سوق داد که شاهد کمترین لفاظی در ورزشگاهها باشیم؟
پاسخ به این پرسش دشوار است وقتی میبینیم کمیتههای فرهنگی کار رها کردهاند و هیچ اقدام تبلیغاتی در این راستا انجام نمیشود؛ نه بروشوری، نه تیزری و نه بنری در این باب روی سکوها یا مدخلهای ورودی ورزشگاهها نمیبینیم که، آقای به ظاهر عاقل و بالغ، لطفاً الفاظ رکیک به کار نبرید و به اسم حمایت، هرآنچه زشت و قبیح است را به زبان نیاورید.