1) هیچ یک مدتی پیش فردی نزد من آمد و گفت با یک میلیارد تومان سرمایه میخواهد فعالیتی تولیدی را در قالب یک برند جدید و در صنعت غذایی آغاز کند. آن فرد توقع داشت که من همراهی بیچون و چرایی با ایده او داشته باشم و وقتی بیاشتیاقی من را دید، برایش سوال شد که چرا به پیگیری ایدهاش تشویقش نکردهام. با کمی ضرب و تقسیم به او نشان دادم که یک میلیارد تومان سرمایه فقط میتواند برای او فضای کارخانه به وجود بیاورد و برای بقیه موارد، بدون هیچ بودجهای نمیتواند کاری از پیش ببرد. شاید این حجم از سرمایهگذاری به درد ایجاد یک رستوران بخورد که با حداقل، 400 میلیون تومانش فضایی اجاره خواهد شد و با 200-300 میلیون تومان، آن رستوران تجهیز خواهد شد و بقیه پول هم صرف تبلیغات در بیلبورد و رسانههای تبلیغی دیگر میشود و در این صورت، احتمال موفقیت تا حد قابل توجهی افزایش خواهد یافت.
2) وقتی در صنعت غذا، برخی فعالان این بازار با عددهای 10-12 میلیاردی در بخش پروموشن و و تبلیغات، کار را پیش میبرند، آیا میتوان با سرمایه یک میلیارد تومانی، کار را جلو برد و توقع موفقیت داشت؟ آیا این مصداق بارز اتلاف سرمایه و وقت نیست؟ از این نمونهها در فضای کسبوکار امروز ایران، کم نیستند. اشخاصی که صرفا میخواهند با انگیزههای آنچنانی و در شکل کارآفرینی قدم در صنایعی بگذارند که به شکل فردی و در قالب سرمایههای بسیار کوچک، امکانپذیر نیست. نتیجه چنین اقداماتی هم مشخص است و تبعاتی خواهد داشت که صرفا از حوزه مالی و تجاری فراتر میرود و دامن خانوادهها را میگیرد و آسیبهای چشمگیری پدید میآورد. معمولا در مواجهه با چنین صورتمسالهای دو رویکرد در پیش گرفته میشود. نخست، اینکه سراغ وامهای بانکی میروند و میخواهند از این طریق تامین سرمایه کنند که این خود، ورطهای خطرناکتر است. آیا کسبوکار شما میتواند از عهده بهرههای نجومی بانکها بربیاید؟ آمارها نشان میدهد که در مورد خیلی از کسبوکارها چنین اتفاقی نیفتاده است و احتمالش زیاد است که در مورد شما هم چنین اتفاقی بیفتد. بسیاری از فعالان صنایع مختلف به خاطر استفاده بیمهابا از اعتبارات بانکی، الان با مشکلات عمیقی دست و پنجه نرم میکنند و رکود را بر آن صنایع، حاکم کردهاند. در مورد دوم، معمولا سراغ این نکته میروند که دولت باید از این سرمایهها حمایت کند که این هم در ادامه همان موضوع اول است، منتها این بار با بهرههایی در نرخ حمایتی. این هم تصور اشتباهیست که از دولت توقع میرود. چرا در شرایطی که بسیاری از زیرساختهای کشور نیاز به سرمایهگذاری برای توسعه دارند تا همه از آن بهرهمند شوند، این پول در اختیار کسانی قرار گیرد که معلوم نیست در این زمینه چه کار خواهند کرد و چه زیانهایی را به سرمایه عمومی وارد کنند؟
3) دولت باید با تعریف و تدوین استانداردهای حرفهای، جلوی این گونه اقدامات اشتباه را بگیرد و مسیر صحیحی را پیش روی مشتاقان حوزه کارآفرینی بگذارد. در کنار این مساله میتوان از تجمیع سرمایههای افراد در قالب تیمهای سرمایهگذاری و تیمهای کارآفرینی سخن گفت که خود مبحث آموزشی جداگانهای را میطلبد و تحت عنوان «تیمسازی در کسبوکار» و «مدیریت ریسک» قابل پیگیری است و توسط اساتید فن، تدریس میشود و در دسترس است.