هیچ یک آغاز يک کسبوکار ميتواند کار سادهاي باشد؛ در واقع مثل صعودکردن به قله اورست، کار مشکلي نيست. ماهانه، 530 هزار نفر در آمریکای شمالی دست به ايجاد کسبوکار جديد ميزنند. شروع کسبوکار، ساده به نظر ميرسد اما با اين حال بايد از موانع غيرقابل پيشبيني آگاهي داشت تا بتوان نسبت به ديگران مزيت پيدا کرد و به موفقيت رسيد. عوامل زيادي در آغاز يک کسبوکار تاثيرگذار هستند؛ بعضي از آنها بلافاصله آشکار نميشوند. به طور مثال برخي از افراد ممکن است متوجه هزينههاي پنهانِ راهاندازي کار جديد شما نشوند. خيلي از افرادي که دانش و آگاهي کمي در کارشان دارند ممکن است براي کمي شکست و فروپاشي، آماده نباشند. آمادگي در برابر مشکلات، ميتواند روند کسبوکار شما را تغيير دهد. شما احتمالا در کارتان آمادگي زيادي داريد اما در اين مقاله به شروط اساسياي اشاره ميکنم که ممکن است اصلا به آنها فکر نکرده باشيد:
۱- ميل و اشتياق
کاملا روشن است که براي شروع يک کسبوکار بايد ميل و اشتياق به آن وجود داشته باشد. بايد بدانيد که چرا آن کار را ميخواهيد راه بيندازيد. از خود بايد بپرسيد که: آيا من واقعا ميخواهم کسبوکار خودم را داشته باشم يا اينکه فقط از کارکردن براي رئيسم خسته شدهام؟ آيا ميخواهم کارآفرين باشم يا فقط به دنبال سرگرمي هستم؟ پاسخدادن به اين پرسشها مهم است؛ به اين علت که از منظر روانشناسي اگر در انجام کاري ايستادگي نداشته باشيد، متحمل آسيبهاي زيادي خواهيد شد. بايد عزم راسخي در شروع کسبوکار داشته باشيد و به خاطر آن کسبوکار، شروعش کرده باشيد. اگر دليل شروع کسبوکار فقط اين باشد که به همسر سابقتان ثابت کنيد از پس کارتان برآمدهايد، ميتوان گفت دليل خوبي پيدا نکردهايد که با آن بتوانيد به موفقيت برسيد.
همچنين شروع کسبوکار نياز به استقلال و خودمختاري دارد. شما بايد بتوانيد کسبوکارتان را کنترل و هدايت کنيد.
2-سرمايه کافي
با اين جمله همه آشنا هستند که بايد پولت را خرج کني تا بتواني پول به دست بياوري. با وجود اين افراد کمي ميدانند که چه مقدار پول بايد خرج کنند.پاسخ کوتاه به اين پرسش اين است که اين موضوع از فردي به فرد ديگر تفاوت ميکند. بايد بررسيهاي زيادي انجام داد. ميتوان از تجربه کسبوکار افراد حرفهاي استفاده کرد. اما با وجود اين بايد خودتان را براي حجم زيادي از هزينهها آماده کنيد. بايد مراقب چه نوع هزينههايي بود؟ مجموعه هزينهها شامل اين موارد ميشود: مکان، تبليغات، آموزش، حقالزحمهها و هر نوع هزينهاي که به متخصصان يا مشاوران مانند وکيل يا حسابدار پرداخت ميشود. علاوه بر اين هزينهها، ما به طور روزمره هزينههايي داريم که آنها را فراموش ميکنيم. ناهارهاي فوري، چای یا قهوههايي که با مشتريها ميخوريم، اتفاقهاي معمولياي که در زندگي ميافتد و حادثههاي مهمي که نياز به خرج سرمايهاي دارند که بيشتر از درآمد ماست. هميشه بايد مقداري پول کنار بگذاريد و همه سرمايهتان را صرف کسبوکار نکنيد.
۳- بازارِ شناختهشده
طي سالهاي گذشته نظريه اقيانوس آبي از سوي پروفسور چان کيم مطرح شد. اقيانوس آبي به معناي اين است که بهترين موقعيت براي ورود به بازار، در حالتي است که بازار هيچ رقابتي نداشته باشد. برخلاف آن درياي سرخ حالتي است که در آن رقابت باعث شده تا سود به سختي به دست بيايد. با اين حال گاهي اوقات نيازي نيست صبر کنيم در بهترين موقعيت که همان اقيانوس آبي است، وارد بازار شويم. ميتوانيم همان کاري را انجام دهيم که شرکت اپل انجام داد. استيو جابز ايده «خلق موقعيت» را مطرح کرد و گفت که ميتوانيم بهترين موقعيت را خودمان بسازيم. او اين نظريهاش را روي آيپد پياده کرد. از نظر او بسياري اوقات مردم نميدانند چه ميخواهند تا زماني که همان محصول را به آنها نشان دهي. در حقيقت بسياري از نظريههاي کسبوکار مبتني بر اين ايده هستند که اغلب اوقات مشتري نميداند بهترين محصول چيست. اين ترفندي است که در نظريه اقيانوس سرخ مطرح ميشود. کسبوکار به توجه و دقتي بيشتر از آنچه مردم ممکن است بدانند، نياز دارد.
۴- ويژگيهاي شخصيتي لازم (پنهان)
وقتي به صاحب يک کسبوکار فکر ميکنيد، چه ويژگيهايي به ذهنتان ميرسد؛ راهبري؟ سرسختي؟ نوآوري؟ البته برخي از ويژگيهاي پنهان و غيرمشهود نيز در افراد وجود دارد که فرد را تبديل به يك کارآفرين قدرتمند ميکند. مطالعات اخير نشان ميدهد افرادي که مرموز هستند، تمايل بيشتري دارند تا کسبوکار بهتري داشته باشند. دور از انتظار هم نيست. گاهي اوقات براي صاحب يک کسبوکار، مسير درست، مبهم و تيره است. اگر قادر باشيم با پيچيدگيها و ابهامات مقابله کنيم، انعطافپذيري بيشتري پيدا ميکنيم و با شرايط مبهم خودمان را منطبق ميکنيم. يکي ديگر از اين ويژگيهاي شخصيتي پنهان، کنجکاوي است. افراد کنجکاو توانايي بيشتري دارند که موضوعات جديد و روشهاي نوينِ موفقيت را کشف کنند. بايد خيلي خوششانس و صبور باشيد به خصوص در زمانهايي که احساس ميکنيد کسبوکارتان هيچگاه رشد نخواهد کرد. در نهايت اينکه سعي کنيد با شکستها و پيروزيها، سروکله بزنيد. صرف نظر از اينکه چگونه کسبوکارتان ماندگار شود، بايد بدانيد در مسير شکستها و پيروزيهاي زيادي خواهيد داشت.
۵- داشتن باور همهگير و روحيهبخش در کسبوکار
شما در کسبوکارتان به باوري نيازي داريد که بتوانيد به ديگران نيز آن را انتقال دهيد. فرانک بتلر در کتاب «چگونه در فروش، از شکست به پيروزي رسيدم» ادعا ميکند که شور و شوق و روحيه مهمترين قسمت فروش است. استيو جابز نيز بر اين باور بود که روحيهبخشيدن به کارمندان روشي براي داشتن کسبوکار بهتر است. او متوجه شد که با انسان خوبيبودن و صداقتداشتن ميتواند در حالي که مسير رسيدن به موفقيت را هموار ميکند، با کارمندانش ارتباط برقرار کند و محيط ِکار مثبتي را ايجاد كند. زمان نشان داده است که کارمندان با روحيه مثبت و بالا، تيم فروش بهتري خواهند ساخت. هدف نهايي شما بايد اين باشد که به مشتري، باور و اطمينان در مورد محصولاتتان بدهيد. به همين علت است که ارتباط با مشتري براي نشان تجاریتان مهم فرض ميشود. مشتري بايد بتواند به کسبوکار شما مطمئن شود که اين امر هم به صورت مستقيم و هم از طريق ايجاد وفاداري در مشتري، اتفاق ميافتد.