هیچ یک ،برقراري ارتباط کار دشواري است و براي بهترشدن به تمرين هر دو نفر نياز دارد. کاري که شايد اصلا ندانيد بايد انجامش دهيد! اما در موردش فکر کنيد: احتمالا شما هم وقت بيشتري براي برداشت قصد و نيت طرف مقابل صرف ميکنيد تا اين که بخواهيد تمرين کنيد تا ارتباطي روشن و واضح برقرار کنيد.
«اوه! اميدوارم از قصد اداي منو در نياورده باشه!»
«چرا اون اطلاعات رو نصفه و نيمه بهم ميده؟ ميخواد زندگيمو سختتر کنه؟!»
«اون از قصد کاري ميکنه که ما افکارشو حدس بزنيم. اين کار بهش حس قدرت ميده.»
«چرا اون اطلاعات به اين مهمي رو با ايميل به من گفته؟»
«منظورش چي بود؟ اصلا نميفهمم.»
«چرا اون مثل رئيس با من رفتار ميكنه؟!»
اينها جملات آشنايي هستند، مگر نه؟ ارتباطات قدرتمند و شفاف پايه و اساس تشکيل يک گروه خوب کاري هستند. باور کنيد. پس کمي وقت بگذاريد و مشخص کنيد که چه توقعاتي از نحوه رفتار و ارتباطات گروه خود داريد. ببينيد که اين سيستم ارتباطي در کجا به خوبي عمل ميكند و در کجا به مشکل ميخورد. خبر خوب اين است که وقتي ميدانيد کار اشتباهي رخ داده است، ميتوانيد درستش کنيد. پس به اين هفت اشتباه ارتباطي توجه کنيد.
۱- قصد و نيت ديگران را بد فرض نکنيد.
بله، برخي از مردم گاهي به کلکزدن و بدرفتاري دست ميزنند؛ اما نه همه مردم و نه هميشه! فکر نکنيد که پشت همه حرفها و رفتارها قصد و نيت خاصي وجود دارد. پس اجازه ندهيد اتفاق خاصي، مانند بيخبرماندن از رويداد يا جلسهاي خاص، باعث کاهش اعتماد شما به ديگران شود. جرات داشته باشيد و به سراغ کارفرمايتان برويد و علت را از او جويا شويد.
۲- پشت ايميل پنهان نشويد.
ايميل روش آسان و سريعي براي ارتباط است، اما براي ارتباطات مهم آن را به کار نگيريد. از ايميل براي آگاهيرساني در مورد خبرهاي بد استفاده نکنيد. پيامهاي عصبي و تحريككننده ارسال نکنيد و کسي را در آن به باد سرزنش نگيريد. ايميل ابزاري عالي براي پشتيباني امور است، اما معمولا به عنوان ابزار اصلي کاربرد ندارد.
۳-تصميماتتان را روي کاغذ بياوريد.
گاهي گروههاي بزرگي که مهارتهاي ارتباطي بسيار خوبي هم دارند از هم ميپاشند. لابد از خود ميپرسيد چرا؟! چون احتمالا يکي از ابتداييترين نکات را فراموش کردهاند. گروههايي که در آنها اعتماد زيادي موج ميزند اغلب ايدههاي خلاقانه زيادي ارائه ميکنند، در مورد مزايا و معايبشان بحث ميکنند و سپس تصميماتي ميگيرند. روي کاغذآوردن و خواندن مجدد تصميمات کليدي و مراحل بعدي گام مهمي براي حفظ جهتدهي گروه است.
۳-تصميماتتان را روي کاغذ بياوريد.
گاهي گروههاي بزرگي که مهارتهاي ارتباطي بسيار خوبي هم دارند از هم ميپاشند. لابد از خود ميپرسيد چرا؟! چون احتمالا يکي از ابتداييترين نکات را فراموش کردهاند. گروههايي که در آنها اعتماد زيادي موج ميزند اغلب ايدههاي خلاقانه زيادي ارائه ميکنند، در مورد مزايا و معايبشان بحث ميکنند و سپس تصميماتي ميگيرند. روي کاغذآوردن و خواندن مجدد تصميمات کليدي و مراحل بعدي گام مهمي براي حفظ جهتدهي گروه است.
۴- جلسات بيفايده برگزار نکنيد.
فقط زماني جلسه بگذاريد که ميخواهيد به يکي دو هدف برسيد: تصميماتي بگيريد و/يا روابط ميان افراد را بهبود ببخشيد. اگر ميخواهيد اطلاعات سادهاي را به اعضا بگوييد يا آنها را از بهروزرسانيهاي جزيي باخبر کنيد، بهتر است براي وقت همه ارزش قائل باشيد و آن اطلاعات را يا از طريق ايميل يا با روش ديگري مانند تابلوي اعلانات به اعضاي گروهتان منتقل کنيد. پس هر وقت که ميخواستيد جلسهاي بگذاريد، از خودتان بپرسيد که آيا هدف جلسه من ارزش گرفتن وقت ديگران را دارد؟ اگر پاسختان منفي بود، يا در مورد جلسهتان تجديد نظر کنيد يا فقط کساني را دعوت کنيد که حضورشان براي تصميمگيري يا گفتوگو در آن زمينه حياتي است.
۵- کمي جذابيت به حرفهايتان اضافه کنيد.
خيلي ساده است، مگر نه؟! اگر ميخواهيد مردم به حرفهايتان گوش دهند، آن را به شکل جذابي ارائه کنيد. داستانهاي معناداري تعريف کنيد. ارائه 35صفحهاي خود را کنار بگذاريد و توضيح دهيد که چرا پروژه شما واقعا اهميت دارد.
۶- درست و حسابي گوش کنيد.
مردمشناسان روي صحنه نميروند تا چيزي را ثابت کنند؛ بلکه به آرامي سر جايشان مينشينند، خوب گوش ميدهند و سوالات معنادار و بسيار خوبي ميپرسند تا معنا و مفهوم خاصي از ميان پاسخها به دست آورند. تصور کنيد اگر بيشتر مديران، با رويکردي مانند مردمشناسان، به حرف کارمندانشان گوش ميدادند، چه اتفاقات خوبي ممکن بود رخ دهد. يا اگر بيشتر فروشندگان با دقت بيشتري به نظرات و ارزشهاي مشتري گوش ميدادند، چقدر ميتوانستند ميزان فروش رضايتبخش خود را افزايش دهند.