از جانب ادبیات ، عشق به عنوان یک ویژگی و مزیت انسانی توصیف میشود که موجب تزکیه نفس و دوری از خودخواهی و منیت در انسان می شود این می تواند به احساس کشش قوی و وابستگی عاطفی اشاره داشته باشد.
لیلا حضرتی روانشناس و مدرس دانشگاه در ادامه این مطلب آورده است که عشق میتواند هم مثبت و هم منفی تلقی می شود، زیرا فضیلت آن نشان دهنده مهربانی، شفقت و محبت انسانی است و رذیلت آن نشان دهنده نقصی اخلاقی انسانی شبیه به غرور، خودخواهی، عشق است.
در روانشناسی، عشق به عنوان یک احساس پیچیده شامل احساسات شدید محبت و لطافت نسبت به معشوق تعریف میشود.
در روانشناسی تکاملی از عشق به عنوان یک ابزار برای کمک به تولید مثل و سپس مراقبت از فرزندان یاد شده است. اروین یالوم، روان درمانگر وجودی، عشق را به عنوان یک نوعی از خود بی خودی و ذهنیتی افسون شده توصیف میکند که تجربه چنین حالتی تمامی زندگی فرد را با شکوه و پر جادبه میکند.آبراهام مازلو نیز خالق روانشناسی انگیزش و روانشناسی انسان گرا عشق را به دو نوع عشق وجودی و عشق نوعی تعلق در افراد تعریف میکند.
عشق اغلب برای توصیف اعمال محبت آمیز و محبت آمیز نسبت به انسان های دیگر، خود یا حیوانات و یا حتی طبیعت به کار می رود و به عنوان تسهیل کننده اصلی روابط بین فردی عمل می کند و یکی از رایج ترین موضوعات در خلاقیت های هنری است.
فیلسوفان یونان باستان شش شکل از عشق را شناسایی کردند: عشق خانوادگی (storge)، عشق دوستانه یا عشق افلاطونی (philia)، عشق رمانتیک (eros)، عشق به خود (philautia)، عشق مهمان (xenia)، و عشق الهی یا بدون قید و شرط (agape). ).
نویسندگان مدرن انواع دیگری از عشق را متمایز کرده اند، از جمله عشق نافرجام، عشق توخالی، عشق همراه، عشق کامل، عشق شیفته، عشق ورزیدن، و عشق درباری .
عشق اغلب برای توصیف یک احساس قوی از محبت و وابستگی استفاده می شود و می تواند برای توصیف احساسات عشاق، اعضای خانواده و حتی دوستان نزدیک استفاده شود همچنین می توان از آن برای توصیف احساس عمیق میل و کشش جنسی استفاده کرد.