هیچ یک،روزي مردي کنار ساحل در حال قدمزدن بود که از دور، ماهيگيري را ديد که پشت سر هم ماهي ميگرفت. مرد متوجه شد که مرد ماهيگير، ماهيهاي کوچک را نگه ميدارد ولي ماهيهاي بزرگ را در آب مياندازد!بالاخره کنجکاوي بر او چيره شد، جلو رفت و پرسيد: چرا ماهيهاي کوچک را نگه ميداري، در حالي که ماهيهاي بزرگ را دوباره به آب مياندازي؟
مرد ماهيگير پاسخ داد: واقعا دلم ميخواهد ماهيهاي بزرگ را نگه دارم، ولي چارهاي ندارم چون ماهيتابه ما کوچک است و همسرم دوست دارد ماهيها را درسته بپزد!
فرد کنار ساحل کسبوکار زندگي ما کيست؟غرور، خودشيفتگي، خود را عقل کل دانستن و به ديگران توجهنکردن، در بسياري از موارد باعث ميشود که روزگارمان هيچ تغييري نکند و در بندهاي خودساخته تمام عمر دست و پا بزنيم.تمرين کنيم که شنونده عاقلي باشيم، اصلا تمرين کنيم که شنونده باشيم، شنونده فعال، شنونده عاقل و بشنويم که ديگران چه ميگويند و بيدي نباشيم که با هر بادي بلرزيم ولي سنگ هم نباشيم که هيچ تغيير نکنيم.
پشت سرهم ماهي نگيريم!!
چقدر کار، کار، کار! در برنامه ما جاي تفريح کجاست؟ جاي لذت، جاي پرداختن به خود، ديگران، جامعه، روح، روان، جسم، دوستان، خانواده، خدا، دل و…شايد به همين علت است که هر چه کار ميکنيم به جايي نميرسيم! شايد به خاطر همين رشد تکبعدي است که خسته و بيانگيزه شدهايم!بياييد گاهي دست از کار بکشيم و از خود بپرسيم: چرا بايد اين کار را اينگونه انجام دهم؟اصلا چرا بايد اين کار را انجام دهم؟ چه کار ديگري ميتوانم انجام دهم؟ از چه کسي ميتوانم کمک بگيرم؟
ماهيهاي بزرگ را نگه داريم
آيا کساني که ده برابر ما درآمد دارند، ده برابر ما کار ميکنند؟!آيا کساني که قلههاي ثروت وموفقيت را فتح کردهاند، از ابتدا روي نوک قله به دنيا آمدهاند؟!آيا کساني که همسن ما هستند و موفقتر هستند، از ما بيشتر عمر کردهاند؟!بهتر است فقط با يک کلمه «خير» يا «نه» محکم پاسخ ندهيم بلکه از خودمان دوباره بپرسيم: راستي چرا؟
از امروز با خود عهد ببنديم که قدر فرصت، نعمتها و لحظههايمان را بدانيم و از شکار ماهيهاي بزرگ نترسيم و فکر نکنيم ما لياقت، توان، ظرفيت و شايستگي لازم را نداريم.عمده مشکل از خود ماست که خودمان را باور نداريم، دست کم ميگيريم و وقتي بهترين خودرو را ميبينيم با خود ميگوييم: ما که نميتوانيم مثل او شويم!اين همان به آبانداختن ماهيهاي بزرگ است. اين همان دست ردزدن به فرصتها و نعمات خداوند است که به طور ناخودآگاه و از روي عادت آن را انجام ميدهيم. بسياري از خودگويههاي ما از روي عادت شکل گرفتهاند و به تدريج در ما نهادينه شده و ذرهذره در اعماق فکر و نگرش ما ريشه دواندهاند و بايد اين عادتها را ترک کنيم تا بتوانيم ماهيهاي بزرگتري را نگه داريم.ماهيتابههايمان را عوض کنيماگر به هر کدام از ما فرصت برداشتن يک ظرف آب از يک اقيانوس را بدهند، هرکس ظرفي بردارد مثلا يکي فنجان، يکي ليوان، يکي پارچ، يکي ظرف بيستليتري، يکي ظرف صدليتري و به همين ترتيب هرکس آزاد باشد هر ظرفي که ميخواهد با خود ببرد آيا اقيانوس خدا اين برداشتها را حس ميکند؟!!آيا کسي مانع برداشتن ميشود؟ آيا کسي گفته ما چه ظرفي برداريم؟ اکنون به اين واقعيت ميرسيم که اگر قسمت و سهم ما کم است، مشکل از خود ماست.اين ظرف همان ظرفيت فکر ماست، نگرش ماست، باور ماست، نوع و طرز تفکري است که به آن عادت کردهايم و در دام آن عادت خود را همواره همانند يک قرباني اسير کردهايم. ظرف خود را تغيير دهيم و با مشاورهگرفتن از متخصصان و خودباوري، برنامهاي تدوين کنيم که به تدريج و در يک بازه زماني کوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدت، پس از مدتي ما هم در زمره کساني قرار بگيريم که بزرگترين ماهيتابهها سهم آنهاست و حتي بهترينها در صف انتظار براي ما قرار بگيرند و آنقدر شايستگي خود را بالا ببريم که ماهيها آرزوي افتادن در صيد ما را داشته باشند.
بيمايه فتير است
همه آمال، آرزوها و خيالپردازيها ميتوانند به واقعيت تبديل شوند؛ اگر باور خواستن، برخاستن، برنامهداشتن و دورانديشي را سر لوحه امور خود قرار دهيم.يادمان باشد اگر هزينه نکنيم، سرمايهگذاري نکنيم، سودي حاصل نخواهد شد. هر برداشتي در نتيجه کاشت و داشت خوب است. اگر ميخواهيم همه اين عادتهاي خوب شکل بگيرند بايد فکر، زمان، انرژي، پول و عمر صرف کنيم وگرنه بيمايه فتير است.