هیچ یک،توماس گورني، کارآفرين سريالي، ميگويد: «اگر ميخواهيد يک کارآفرين موفق باشيد، دنبال پول ندويد.» او اعتقاد دارد که خلق چيزهاي بزرگ، بهتر و مهمتر از جمعکردن ثروت است. گورني اين اعتقاد را به سختي کسب کرده است؛ او در فقر کامل در لهستان زندگي کرد، در اوايل جواني به امريکا مهاجرت کرد، پول زيادي به دست آورد، کاملا ورشکسته شد و دوباره از صفر شروع کرد.گورني هماکنون شرکتي بر اساس سیستم کلاود (ابری) تاسيس کرده و بيش از 500 کارمند دارد. اين فرصت را داشتم که از طريق ايميل با او همصحبت شوم و در مورد چهار درس کسبوکاري که او در طول اين سالها آموخته است، با او گفتوگو کنم.
مردم را بر اساس ظاهر يا گفتارشان مورد قضاوت قرار ندهيد.
گورني گفت که در هنگام شروع کسبوکار، به دليل ظاهر و لهجه اروپاي شرقياش، زياد مورد احترام ديگران قرار نميگرفت: «انگار که من يک پسربچه احمق و کمسن و سال لهستاني بودم!» با اين حال او اجازه نداد که اين قضاوتهاي نابخردانه مانعش شوند و آنقدر تلاش کرد تا تعداد زيادي شريک و دوست در کسبوکار پيدا کرد.او خيلي زود توانست در صنعتي که در آن مشغول به کار بود، مورد احترام قرار گيرد و چند تا از بهترين معاملههاي عمرش را در آن زمان انجام دهد.گورني از اين تجربهها ياد گرفته است که هيچ کس را بر اساس ظاهر، رفتار ظاهري، لهجه يا نوع پوشش مورد قضاوت قرار ندهد. امروز او در هنگام استخدام، به شخصيت، رويکرد، سطح مهارتي و تناسب فرهنگي فرد با محيط کار توجه ميکند.از شکست نترسيد.يکي از اولين کسبوکارهاي گورني يک شرکت توزيع رايانههاي خانگي بود که او در آلمان و در 17سالگي تاسيس کرد. در سال 1996 تصميم گرفت آن را به فروش برساند تا پول لازم را براي سفر به امريکا به دست آورد؛ اما فقط پولي به اندازه شش تا هشت ماه زندگي بخور و نمير به دست آورد. به استارتآپي پيوست، تنها با سهدلار در روز زندگي کرد و براي شروع کسبوکارش به کارهاي پارهوقتي مانند پارکباني يا کار در رستوران روي آورد. با کار طولانيمدت و تلاش زياد توانست شرکتش را به موفقيت برساند و آن را در سال 1998 بفروشد.با پولي که به دست آورده بود، در چند معامله املاک و مستغلات شرکت کرد؛ اما در هنگام ترکيدن حباب تکنولوژي تمام سرمايهاش را از دست داد. پنج سال بعد از ورود به آمريکا باز هم به نقطه اول بازگشته بود. اما اين شکست نااميدش نکرد. بيشتر کار کرد تا دوباره به موفقيت برسد. او تنها با شصت هزار دلار باقيمانده پساندازش يک شرکت هاستينگ وب راهاندازي و آن را به دومين شرکت بزرگ اين صنعت تبديل کرد.
همه چيز را از ديدگاه مشتري بررسي کنيد.
مشتريان بهترين معلم کارآفرينان هستند. کسبوکاري که بتواند محصولات باکيفيتي ارائه و گرهي از مشکل مشتريان باز کند، ارزش بسياري پيدا کرده و مردم آن را به يکديگر توصيه ميکنند. شما به عنوان مالک کسبوکار بايد آنقدر باهوش باشيد که ذهنيت مشتريان را در نظر بگيريد: آنها با چه مشکلاتي دستوپنجه نرم ميکنند؟ چطور ميتوانيد زندگيشان را سادهتر کنيد؟ گورني پيشنهاد ميکند به جاي اين که نظرات خود را درست بپنداريد، از مشتريانتان نظرسنجي کنيد. گورني در همان اولين روزهاي کاري آموخت که بايد به نيازهاي مشتري احترام گذاشت و اعتماد کرد. او به يک جفت کفش نياز داشت، به فروشگاهي رفت و با حراج «يکي بخر دوتا ببر» روبهرو شد. اگرچه او به دو عدد کفش نيازي نداشت، اما نحوه بازاريابي و بستهبندي محصولات در ذهن او باقي ماند. اين تجربه باعث تحول رويکرد او در کسبوکار شد.
بر روي ساخت کسبوکارتان متمرکز شويد و پول و استراتژي خروج را فراموش کنيد.
روند موفقيت، شکست و موفقيت مجدد به گورني آموخت که نبايد بر روي پول متمرکز شود. او ميگويد: «زماني که سرمايهام را در طول دوره حباب دات کام از دست دادم، متوجه شدم که براي موفقيت بايد ارزشي براي مشتريان خلق کنم و به درآمدي که ايجاد ميشود.توجه زيادي نکنم. من هماکنون با اين قاعده زندگي ميکنم که بسيار به درد من و کسبوکارم خورده است.» همچنين گورني معتقد است که کمکگرفتن از سرمايهگذاران بیروني کار چندان مناسبي نيست زيرا باعث ميشود که کارآفرينان بيش از رشد و توسعه کسبوکارشان، بر روي استراتژي خروج متمرکز شوند. او ميگويد: «اگرچه احساس ميکنم برخي کسبوکارها به سرمايه نياز دارند.باز هم ترجيح ميدهم که سرمايهگذار نداشته باشم.
من معتقدم که مالکان کسبوکار و کارآفرينان بايد نيمنگاهي به استراتژي خروج داشته باشند. اما هشدار ميدهم که اگر فقط بخواهيد بر روي اين استراتژي متمرکز شويد، شايد از رشد و توسعه کسبوکارتان غافل شويد. اگر توجه و حواستان را به پيشرفت کسبوکارتان جلب کنيد، نتايجي فراتر از تصور خود به دست خواهيد آورد.»حرف آخر: شايد کارآفرينان به سادگي درگير بازي افزايش سرمايه، تکميل استراتژي خروج و فروش شرکت به بالاترين پيشنهاد شوند، اما اين رويکرد، رويکردي سادهانگارانه است. همانطور که در داستان زندگي گورني ديديم، بهتر است که روي محصول و خدماتي که ارائه ميدهيد متمرکز شويد، نه پول؛ خلقکردن بهتر از انباشتن است.