هیچ یک ،بسياري از افراد بودهاند که سرمايه داشتند، ارثي به آنها رسيده يا حتي دانش آن را هم داشتند، درس خواندند ولي موفق نبودهاند؛ در کنار اينها افراد ديگري بودهاند که سرمايه کمتري داشتند يا اصلا بدون سرمايه بودند، از زير صفر شروع کردند، خلاقيتهايي داشتند، ذهن قوياي داشتند و در اين زمينه هوش و استعداد داشتند، هوش و استعدادشان در آن رشته و در آن کار رشد کرده است و به موفقیت رسیدهاند. پس این هوش یکجورهایی حرف اول را در موفقیت میزند. چندين عامل ميتواند تاثيرگذار باشد که افراد، اين هوش را داشته باشند؛ يکي، ژن است، دوم، محيط و مورد مهمتر اينکه آن توانمندي و استعداد را بتوانند به فعل دربياورند و فعالش کنند. ما توانمندي و قدرت زيادي داريم؛ قدرت فکري و ذهني؛ مغزمان صد ميليارد سلول عصبي دارد و هر سلول مانند يک کامپيوتر است. چقدر از اين قدرت و توانمندي استفاده ميکنيم؟يک بخش خيلي مهم برای شکوفایی تواناییهای ذهنی، علاقه است؛ علاقه يک شرط اساسي است که باعث ميشود اگر روي يک موضوع متمرکز بشويم و به آن علاقهمند باشيم، استعدادمان در آن زمينه رشد کند. در فوتبال يك نفر رونالدو و مسي ميشود، يک نفر در رياضي پروفسور هشترودي ميشود، در تجارت و کسبوکار هم به همين صورت؛ استعدادمان که رشد کرد، ميتوانيم موفق باشيم. مثالي ميزنم، در بهشهر يک آقايي هست که تخمه ميفروشد، قطب اقتصادي مازندران شده است؛ به او ميگويند حاج علي. به حاج علي سياه مشهور است. اوايل كار با استکان، تخمه ميفروخته، فرمول پخت تخمه را بلد بوده، يک زيرپله اجاره ميکند، فروشش زياد بوده و بعد، مغازه بزرگتري را اجاره ميکند و الان چندين مغازه دارد. زمين ميخرد. مزارع تخمه آفتابگردان مال خودش است. از شهرهاي ديگر صف ميبندند و الان تبديل به قطب اقتصادي شده است. يک ثروتمند ميلياردي است؛ آن هم با تخمه فروختن. ما بايد آن زمينه ذهني و استعداد و توانمنديها را فعال کنيم. اما به چه صورت بايد فعال کنيم؟ خب روشهايي هست که در این یادداشت برایتان مطرح میکنم. مثال ديگري برايتان بزنم؛ رفته بوديم اربيل، سراغ يک رستوران خوب را گرفتيم، گفتند ابوشهاب؛ رفتيم سيتي ابوشهاب، چيزي مثل همين پديده شانديز، شهر رويايي بود؛ هتل و مرکز خريد و شهربازي داشت. من رستوراني به آن بزرگي در تهران هم نديده بودم. آنقدر بزرگ بود كه برنامههاي وزارتخانهها را آنجا ميگذاشتند. روي منو عکس ابوشهاب بود که او را با يک گاري در حال فروختن ساندويچ نشان ميداد. ابوشهاب نوشته بود اين شهري که ميبينيد، شهر روياهاي من است؛ روز اول که ساندويچ ميفروختم، اين تصور در ذهنم بود که من يک روز يک شهر و رستوران به اين بزرگي ميسازم.اگر آن موقع ابوشهاب به ديگران ميگفت من يک رستوران بزرگ و يک شهر ميسازم، ميگفتند او کلهاش داغ شده يا خيلي خسته شده و هذيان ميگويد؛ ولي ابوشهاب به کارش اعتقاد و ايمان داشت و استعدادش در اين زمينه شكوفا شد.موقعي که ما در حالت خاصي قرار ميگيريم، ايدهاي به ذهنمان ميرسد و به آن اعتقاد داريم، ترديد نداشته باشيم و بدانيم که اين نيروي دروني درست است، با افرادي که ميتوانند کمکي به ما بکنند مشورت کنيم، ضرورتي ندارد که با همه در ميان بگذاريم که حتي دلسرد و مسخره و نااميدمان کنند.من روز اولي که در مورد حافظه شروع کردم، در دوران دبيرستان بود كه کتابي خواندم و به همکلاسيها گفتم همه ميتوانيم با اين روشها شاگرد اول باشيم؛ خيليها مسخرهام کردند. من خودم ادامه دادم، الان همانهايي که در دوران دبيرستان مسخرهام ميکردند، ميآيند وقت ميگيرند يا براي برنامهها من را دعوت ميکنند و ميگويند: شما آن موقع ميگفتيد، اما ما جدي نگرفتيم.پس موقعي که ايدهاي به ذهنمان ميرسد و به آن ايمان و اعتقاد داريم، پيگير آن باشيم.اما چگونه این تواناییهای ذهنی را در استارتاپها یا کسبوکارهای زندگیمان جاری کنیم؟ یا به بیان دیگر اگر کسي بخواهد يک کسب و کار کوچک راهاندازي کند، براي رسيدن به يک ايده خلاقانه، چه پيش زمينههاي ذهنياي بايد داشته باشد؟در این زمینه باید بگوییم قبل از هر چيزي بايد آرامش داشته باشد؛ اين آرامش باعث ميشود مغز بهتر کار کند. آرامش باعث ميشود ما به حالت خلسه برويم، زماني که اين حالت آرامش را داريم، مغز و حافظه بهتر عمل ميکند، ميتوانيم بر موضوعات تخصصي خودمان متمرکز بشويم و البته قلم و کاغذ کنارمان باشد تا ایدهها را بنویسیم؛ چون بعدا ممکن است يادمان برود. بلافاصله يادداشت کنيم حتي در جاهاي مختلف، مثلا در رختخواب هستيم، در حالت ريلکس و آرامش. موضوعي را بگويم شايد براي شما خندهدار باشد؛ هفته گذشته همراه خانواده سه تا بالش خريديم، هر بالش 480هزار تومان، تشکاش هم به قیمتی بسیار گران؛ چرا؟ براي اينكه بيشتر از يکسوم از عمرمان، در خواب هستيم و در خواب شارژ ميشويم؛ در طول روز خسته ميشويم و انرژي از دست ميدهيم، شب که ميخوابيم اين انرژي را دوباره به دست ميآوريم.يکي از روشهاي تقويت حافظه، خواب راحت است. حتي خواب نيمروز هم بسيار اهميت دارد، دانشمندان بررسي کردهاند که اگر چند دقيقه در وسط روز بخوابيم، مغزمان fresh ميشود و حافظهمان بهتر عمل ميکند؛ دانشمندان سوئيسي از کارمندان تست گرفتند، يك بار هم در حال خوابيدن آزمايش كردند و مشاهده كردند وقتي بعد از ظهر يك خواب كوچك ميكنند راندمانشان بالاتر ميرود.موقعي که در رختخواب هستيم، در حالت آرامش و راحتي، شبها يا صبحها بعد از بيداري، ايدههايي به ذهنمان ميرسد، يادداشت کنيم. يا موقعي که در تنهايي، در عالم خودمان هستيم؛ در اتوبوس، مسير طولاني را ميرويم، ايدههايي را که به ذهنمان ميرسد يادداشت کنيم. ايده کلاسهای حافظه در اتوبوس به ذهن من رسيد؛ مسير طولانياي را تنها بودم، در عالم خودم بودم، اين ايده به ذهنم رسيد که ميتوانم اين کارها را در قالب آموزش و کلاس دربياورم، و شروعش کردم؛ اوايل ايدهام كامل نبود؛ ولي روزبهروز کاملتر و تجربهام بيشتر شد. زير دوش که هستيم، احساس خوبي به ما دست ميدهد و فکرهاي بسياري به ذهنمان ميرسد، وقتي بيرون ميآييم يادداشت کنيم. اینها راههایی است که با استفاده از فرمولهای درست سبک زندگی به ایدههایی خلاقانه برای راهاندازی یک کسبوکار میرسیم.