اگر مبدأ تحقیق و پژوهش را مراکز علمی و دانشگاهها بدانیم، واضح است که زبان تخصصی دانشمندان و محققان برای توضیح کارشان به افراد دیگر زبانی مناسب نیست.
به گزارش هیچ یک : مریم ملی، در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت، اگر مبدأ تحقیق و پژوهش را مراکز علمی و دانشگاهها بدانیم، واضح است که زبان تخصصی دانشمندان و محققان برای توضیح کارشان به افراد دیگر زبانی مناسب نیست. بنابراین جامعه به نوعی میانجی نیاز دارد تا بتواند با مهارتهای روزنامهنگاری، شناخت درست مخاطب و البته تسلط به روش علمی، فعالیتهای محققانی که پشت درهای بسته آزمایشگاه و پژوهشگاه نشستهاند را به مردم توضیح دهد. این مسئولیت از دو جنبه بسیار مهم است: اول اینکه روزنامهنگار باید مطالبهگر باشد و بتواند برای مخاطبانش توضیح دهد که پژوهشگر و دانشمند مشغول چه کاری است و قرار است به کدام سؤالات بشر، دغدغهها و چالشهایش پاسخ دهد یا راهکاری برایش پیدا کند. و دوم اینکه سازوکارهای دولتی که در کار علمی تأثیرگذارند را تحلیل و نقد کند. روزنامهنگاری علم در جهان امروزی که اخبار و شایعات و محتواهایی در لباس علم در تعدادتر از همیشه ظاهر میشوند، نیازی اساسی و مهم است. اما شوربختانه در چهار پنج سال اخیر روزنامهنگاران علمی که جامعه کوچکی هم دارند، روزهای تاریکی را گذراندهاند؛ آنها یا رسانههایشان از دست رفته است یا از رسانه بیرون رانده شدهاند. عوامل زیادی در این موضوع دخیل بوده است که در این مطلب به بخشی از آنها اشاره میکنیم، اما قبل از آن بسیار مهم است بدانیم روزنامهنگاری علم چیست، رونامهنگار علم کیست و اصلا حضور روزنامهنگاران علم در جامعه مغتنم و مهم است؟
روزنامهنگار علم مدحنویس دانشمندان نیست
روزنامهنگار علم با مروج علم تفاوت دارد. مروج علم تلاش میکند تا مفاهیم یک یا چند حوزه بهویژه علمی را برای افراد تشریح کند و با سادهسازی وفادارانه به اصل موضوع، اهمیت آن علم را در بین مردم جا بیندازد. او میتواند برای این کار از رسانههای مختلف یا کارگاهها و جلسات متنوع استفاده کند و علم را با سرگرمی گره بزند تا مخاطبان بیشتری پیدا کند و اهمیت آن بیشتر روشن شود.اما روزنامهنگاران علمی در وهله اول، روزنامهنگار هستند. آنها از علم به همان دلایلی گزارش تهیه میکنند که روزنامهنگاران ورزشی در مورد ورزش گزارش مینویسند و روزنامهنگاران سیاسی در مورد سیاست. روزنامهنگار همیشه به حقیقت وفادار است و تا آنجا که میتواند تلاش میکند تا به آن نزدیک شود؛ حتی اگر گاهی حقیقت این باشد که برخی از فعالیتهای دانشمندان و محققان غیراخلاقی است یا برای جامعه خطر دارد. دبورا بلوم، برنده جایزه پولیتزر و مدیر برنامه روزنامهنگاری علمی «نایت» در دانشگاه MIT، در یکی از کنفرانسهای انجمن جهانی روزنامهنگاران علم میگوید: «ما روزنامهنگاران علمی تشویقکنندگان علم و دانشمندان نیستیم، بلکه ما روایتگرانی هستیم که داستان علم را با تمام جزئیات، پیچیدگیها و موشکافیهایش برای مخاطب روایت میکنیم».
مجهزکردن افراد به آگاهیهای لازم برای تصمیمگیری
یکی دیگر از جنبههایی که باعث میشود روزنامهنگاری علم در کشورهای توسعهیافته اهمیت زیادی پیدا کند، این است که بخشی از مالیاتی که مردم به دولتهایشان میپردازند برای تحقیق و توسعه پروژههای علمی به کار میرود و محققان برای اینکه بتوانند پروژهای را ادامه دهند، باید بتوانند اعتماد مردم را جلب کنند. بنابراین خبرنگاران علم با نظارت و پرسیدن سؤال سعی میکنند نحوه عملکرد مدیران پروژه علمی و پیشرفت کار را به مردم نشان دهند. یکی از اهداف اصلی روزنامهنگاری، تجهیز افراد به اطلاعات مورد نیاز برای تصمیمگیری آگاهانه است. کسانی که به دنبال تضعیف روزنامهنگاریاند از ناآگاهی شهروندان سود میبرند. شیوع کرونا به بهترین شکل این موضوع را نشان داد؛ درست زمانی که جان مردم جهان در خطر بود، عدهای تلاش میکردند با رواج باورهای خرافی و شایعات، محصولات بیاعتبار خود را تبلیغ کنند و پولی به جیب بزنند. در چنین وضعیتی خبرنگاران علمی در تلاش بودند با کمک گفتوگوهای علمی و ارجاع به مقالات معتبر پزشکی، جدیدترین خبرها درباره روشهای انتقال ویروس و ویژگیهای واکسنها را توضیح دهند. درست زمانی که برخی از مسئولان و مدیران ردهبالا در کشورها به شبهعلم متوسل میشدند و کووید-۱۹ را دروغی بزرگ میخواندند، روزنامهنگاران علم از تمام رسانههایی که در اختیار داشتند استفاده میکردند تا درباره این همهگیری و جزئیاتش اطلاعرسانی کنند. روزنامهنگاران علمی روزبهروز، گاهی اوقات ساعتبهساعت، مردم را در مورد آنچه برای تصمیمگیری در موضوعی که به زندگی یا مرگ مربوط بود، بهروز میکردند. اینکه کدام واکسن کووید-۱۹ را انتخاب کنید، چطور ماسک بزنید و در مکانهای عمومی چه نکاتی را رعایت کنید، مواردی بود که اطلاعرسانی دقیق دربارهشان ضرورت داشت. عموم مردم نیاز داشتند (و هنوز هم نیاز دارند) تصویر بزرگتر را ببینند تا تصمیمات آگاهانه بگیرند. آنها همچنین باید بدانند که پشت پرده چه میگذرد، تا زمینه وسیعتری را که دانشمندان و متخصصان بهداشت و سیاستمداران و صنایع در آن فعالیت میکنند، درک کنند.
رابطه روزنامهنگار علم و محقق، رابطه استاد و شاگردی نیست
بخش بزرگی از فعالیتهای روزنامهنگار علم گفتوگو و پرسشگری از محققان و دانشمندان است. این موضوع ممکن است در ظاهر اینطور به نظر برسد که روزنامهنگار علم قرار است در یک گفتوگو تمام آنچه خودش و مردم نمیدانند را بپرسد و در رسانهاش منتشر کند؛ اما این تفکر شکلی غیرواقعی و کارتونی از کاری است که روزنامهنگار علم انجام میدهد. پوریا ناظمی، روزنامهنگار علم و فارغالتحصیل رشته نوآوریهای دیجیتال در مطالعات رسانه از دانشگاه کونکوردیا شهر مونترال کانادا، که سالها تجربه کار ژورنالیسم را در کارنامه خود دارد، در یکی از مقالات منتشرشده در سایتش درباره این موضوع مینویسد: «ممکن است با موقعیتی مواجه شده باشید که فردی به عنوان دانشمند معرفی میشود و ممکن است از روی ادب پاسخ دهد و احساس کند که مردم به دلیل شغل او احترام ویژهای برایش قائل هستند. افراد ممکن است بر استفاده از عناوینی مانند محقق، یا استاد تأکید کنند یا از آن اجتناب کنند؛ این عناوین در دنیای علم تعاریف خاصی دارند. استاد یا محققبودن تعریف شغلی خاصی دارد. استادبودن به این معنا نیست که کسی بالاتر از یک مدرس دانشگاه است؛ خود این کلمه در فارسی بیمعنی است و در صورت استفاده، باید مشخص شود که دقیقا منظور از آن چیست. دانشمند، استاد یا محققبودن، ستایش نیست، آنها به مشاغل خاصی اشاره دارد؛ همانطورکه در روزنامهنگاری، عناوینی مانند نویسنده، دبیر یا سردبیر به نقشهای خاصی اشاره دارد». او در بخشهای دیگری از این مقاله مینویسد: «بیتوجهی به این موضوع در تعامل خبرنگاران با بازیگران عرصه علم منجر به سوءتفاهمهای جدی میشود. یک مشکل این است که اگر از این تمایز غافل باشیم، معنای تاریخی «دانشمند» را به یک دانشمند حرفهای منتقل میکنیم. هنگام مصاحبه با یک استاد دانشگاه یا فردی متخصص در تجزیهوتحلیل تشعشعات سیاهچاله، ممکن است فکر کنیم که در مقابل یک «بزرگ خردمند» نشستهایم که باید به آرامی دانش را از او جذب کنیم. علاوهبراین، سؤالات روزنامهنگاری علوم پایه مانند «مبنای ادعای شما چیست؟»، «بودجه تحقیقات خود را از کجا تأمین کردید؟»، «آیا تضاد منافع دارید؟» یا «چرا دادههای شما به اندازه کافی دقیق نیستند؟» به عنوان بیاحترامی تلقی میشود. باید دقت داشته باشیم که این سؤالات برای به چالشکشیدن جایگاه اجتماعی متخصص نیست، بلکه برای اطمینان از صحت اطلاعات گزارششده است». نکته مورد توجه این است که دانشمند را با معنای حکیم دانایی که غرق در علم و دانش است نپنداریم و بدانیم او هم انسان است و ممکن است تعصبات، سوگیریها، عقاید و افکار خودش را داشته باشد و اشتباه کند؛ بنابراین باید از او پرسید و نقدش کرد و فرصتی برای بررسی فعالیتهایش به مردم داد.
اهداف روزنامهنگار علم با تولیدکننده محتوا متفاوت است
وقتی حرفی از روزنامهنگاری علم به میان میآید، برخی میگویند در این زمانه دیگر چه کسی روزنامه میخواند؟ واقعیت این است که روزنامهنگار علم الزاما قرار نیست برای روزنامهها مطلب بنویسد، او میتواند پادکست علمی تولید کند، ویدئوی اینترنتی یا برنامه تلویزیونی بسازد، وبلاگ شخصی داشته باشد و در آن بنویسد یا حتی صرفا در شبکه اجتماعی خودش برای انتشار پیامی استفاده کند. ضمن اینکه نحوه فعالیت او ارتباطی به اینکه به طور رسمی در یک رسانه ثابت مشغول به کار است یا به صورت آزاد و مستقل کار میکند، ندارد، بلکه شیوه فعالیت او و نزدیک بودنش به معیارهای روزنامهنگاری علم است که اهمیت پیدا میکند. باید توجه داشت که روزنامهنگار علم با تولیدکننده محتوا هم تفاوت دارد، چون او باید قبل از منتشرکردن نتایج کارش، دادهها و اطلاعات را به طور دقیق از منابعشان بررسی و ارزیابی کند. او متن یا محتوای مورد نظرش را از فیلترهای زیادی عبور میدهد تا بتواند به حقیقت نزدیک شود و هدفش جذب مخاطب، کلیک بیشتر، رشد آمار بازدید و فروش یک محصول خاص نیست. او تلاش میکند با روشهایی که در آنها مهارت دارد، اطلاعاتی که به دستش رسیده را راستیآزمایی کند و از صحت و اعتبار آنها برای مخاطبانش اطمینان حاصل کند و سپس آن را نشر دهد. به طور کلی انتفاع از محصولات یا خدماتی خاص که در شرکت یا مؤسسه یا نهادی علمی ارائه میشود و تولید هرگونه محتوایی درباره آن بیشتر به فعالیت روابط عمومی نزدیک است و هدف آن انتشار اطلاعات برای عموم مردم است و ممکن است اهدافی مثل فروش بیشتر هم در کنارش قرار بگیرد، اما کار روزنامهنگار علم فراتر از این است؛ او باید بتواند تحلیلی از موضوعات علمی و اکتشافها ارائه دهد.