هیچ یک،همه ما داستان رویای امریکا را میدانیم. داستان مهاجرانی از سرتاسر دنیا که به امریکا میآیند تا زندگی بهتری برای خود و فرزندانشان بسازند. به همه آنها قول کاری بهتر، فعالیت اجتماعی بیشتر و زندگیای بهتر از زندگی پدر و مادرشان داده شده است.اما مشخص شده رویایی که روزی سیلی از امید و آرزو در دل والدین جاری میکرد، امروزه دارد به ضرر فرزندان آنها تمام میشود.مطالعه اخیری که از سوي اقتصاددانان و جامعهشناسان دانشگاههای کالیفرنیا، استنفورد و هاروارد صورت گرفته، اخبار دلسردکنندهای را در مورد وضعیت افراد 30ساله حاضر در امریکا منتشر کرد.این پروژه، که به نام پروژه «برابری فرصتها» شروع به کار کرد، به بررسی میزان درآمد افراد 30ساله در سال 1970 و مقایسه آن با درآمد والدینشان در همان سن پرداخت. سپس اطلاعات مشابهی را در حال حاضر و در مورد افراد 30ساله کنونی و والدینشان پیدا کرد. نتایج شگفتانگیز بودند. در سال 1970، 92 درصد از افراد 30ساله درآمدی بیش از درآمد والدینشان در 30سالگی داشتند. در سال 2014 این رقم به 51 درصد کاهش یافته بود.
محوشدن رویای امریکایی
فرزندان یک خانواده زمانی مطمئن بودند که درآمدی بیش از والدینشان خواهند داشت. افزایش نرخ تورم، شغلهای جدید، پیشرفت تکنولوژی و دیگر عوامل مشابه، همه و همه وعدههاي فراوانی به نسل بعدی میدادند. به آنها میگفتند که اگر از قانون مشابه زندگی والدینتان پیروی کنید، میتوانید عملکرد بهتری نسبت به نسل قبل داشته باشید؛ درست مانند والدینشان. اما آمار و ارقام چیز دیگری میگویند. امروزه تنها نیمی از نسل هزاره درآمدی بیش از والدینشان در سن مشابه دارند. و قرار نیست به این زودیها این رقم افزایش پیدا کند. در واقع والاستریت ژورنال این طور گزارش میکند که:«حتی افزایش 8/3 درصد سالیانه، که ترامپ قولش را داده نیز این رقم را در نهایت به 61 درصد میرساند. بسیاری از اقتصاددانان شک دارند که امریکا بتواند چنین رشد سالیانهای داشته باشد و احتمال میدهند که این کشور در نهایت دو درصد رشد سالیانه داشته باشد.این مقاله در ادامه خواستار بازبینی قوانین سیاستی میشود تا بلکه بتوان اقتصاد را متحول کرد. اما چیزی که امریکا واقعا به آن احتیاج دارد، یک برنامه عمل جدید است.
نسل هزاره به برنامه عمل جدیدی احتیاج دارد.
مشکل نسل هزاره، حرکت لاکپشتی اقتصاد یا افزایش فاصله درآمدی افراد نیست. مسئله اصلیای که گریبانگیر آنها شده این است که آنها دارند با قوانین قدیمی پولی کار میکنند. آنها سعی میکنند با همان قوانین قدیمی بازی جدیدی را شروع کنند. خب معلوم است که نمیشود! قوانینی که به پدر و مادرشان گوشزد میکرد که اگر به مدرسه بروند و نمرات خوبی بگیرند و به دانشگاه بروند، بعد فارغالتحصیل شوند و کار خوبی پیدا کنند و به سختی تلاش کنند، میتوانند در نهایت از حقوق بازنشستگیشان لذت ببرند!شاید این قانون در سال 1970 پاسخگوی جامعه بود، اما امروزه «رویای امریکا» فانتزیتر از همیشه شده است.نسل هزاره به برنامه عمل جدیدی احتیاج دارد. برنامهای که قوانین جدید مالی را به آنها بیاموزد.دنیای امروزی با دنیای سال 1970 متفاوت است. پس باید قوانین و استراتژیهای جدیدی نیز تدوین شوند تا نسل جدید نه تنها بتواند با نسل قدیمی برابری کند، بلکه آنها را نیز پشت سر بگذارد. اول اینکه قدمی بردارید.راج چتی، یکی از اعضای استنفوردی گروه پژوهش، میگوید: «حقوقها در سطح متوسطی باقی ماندهاند. زمانی که در چنین موقعیتی قرار بگیرید، برای فرزندان خیلی سخت میشود که بخواهند بهتر از والدینشان عمل کنند.»کلمه کلیدی در اینجا «حقوق» است. نسل هزاره با داشتن شغلهای سنتی، حقوق کمتری نسبت به والدینش میگیرد.اما این حقوقها برای کارمندان است؛ افرادی که در سمت چپ چارک چرخه پول قرار میگیرند. و همانطور که میدانیم، حقوق نشاندهنده ثروت واقعی نیست. بلکه چیزی است که شما را درگیر چرخه باطل میکند و در قالب یک کارمند سنتی نگهتان میدارد.چیزی که افراد 30 سال به پایین به آن نیاز دارند، تغییری در چگونگی نگرش نسبت به سمت چپ و راست چاروجهی است.شرط میبندم بیشتر والدینی که در سالهای 1970 حقوق بالایی میگرفتند، هنوز هم کارمند هستند. آنها با وجود دریافت حقوق بالا باز هم در سمت چپ چاروجهی چرخه پول قرار داشتند. اما بازیکردن طبق قوانین چاروجهی سمت چپ دیگر چارهساز نیست. امروزه اگر نسل هزاره میخواهد درآمد بیشتری نسبت به والدینش داشته باشد، باید ذهنیتش را به طور کلی تغییر دهد، و خود را از سمت چپ به سمت راست چاروجهی برساند. آنها نمیتوانند به کارمند یا خویشفرمابودن اکتفا کنند. این مطالعه نشان داد که سمت چپ چاروجهی مانند یک کشتی در حال غرقشدن است. حقوقها در حال کاهشیافتن است، فقیرها فقیرتر میشوند و قوانین قدیمی پولی دیگر نمیتواند ناجی کسی باشد. اگر نسل هزاره واقعا میخواهد خودش را بالا بکشد، باید سمت راست چاروجهی را از آن خود کند یا مالک کسبوکار شود، یا سرمایهگذاري كند. آنها باید قوانین ثروتمندشدن را بیاموزند.چگونه؟ با یادگیری قوانین جدید پول.
قوانین جدید پول
در دنیای امروزی قوانین جدیدی حکمفرما شدهاند. به تمام تغییراتی فکر کنید که در 40 سال اخیر در دنیا رخ دادهاند. چگونه کسی میتواند اینطور فکر کند که با انجامدادن کارهایی که پدر و مادرش انجام دادهاند، میتواند از نسل قبل پیشی بگیرد؟
من در یکی از کتابهایم به نام توطئه ثروتمندان، در مورد قوانین جدید پول نوشتهام. در زیر به هشت موردی اشاره میکنم که نسل هزاره برای رسیدن به موفقیت به آنها احتیاج دارد:
قانون شماره یک: دانش پول است.
قانون شماره دو: بدانید که چگونه وام بگیرید.
قانون شماره سه: بیاموزید که چرخه پول را چطور کنترل کنید.
قانون شماره چهار: خودتان را برای زمانهای بد آماده کنید و فقط شما هستید که از زمانهای خوب مطلع خواهید شد.
قانون شماره پنج: نیاز به سرعت
قانون شماره شش: زبان پول را بیاموزید.
قانون شماره هفت: زندگی یک ورزش گروهی است. همتیمیهایتان را به خوبی انتخاب کنید.
قانون شماره هشت: از آنجا که پول دارد هر روز بیارزشتر میشود، یاد بگیرید که چطور باید پول چاپ کنید (استعاری).
نسل هزاره با یادگیری این قوانین جدید میتواند دنیای جدیدی را تجربه کند. آنها هنوز هم فرصت آن را دارند که از والدینشان پیشی بگیرند، اما نه به روشهای قدیمی. آنها نباید به توصیههای والدین و قوانین قدیمی بسنده کنند. آنها هم از لحاظ درآمدی و هم فکری پیشرفت بیشتری داشته باشند. چرا این موضوع، موضوع خوبی است؟من درک میکنم که چرا نسل هزاره را نسلی «لوس» خطاب میکنند! من با آنها همدردی میکنم. آنها قربانی وعدههای پوچ و روشهای قدیمی تفکر و آموزشهایی شدهاند که از دنیای واقعی بسیار به دور هستند.اما به همین دلیل است که باید این بهانهها را کنار بگذارند. این شاید فراخوان بیدارباشی برای آنها باشد.اگر نسل هزاره بتواند این قوانین جدید را یاد گرفته و بپذیرد، میتواند مسیر کشور را به سمتوسوی مثبتتری رهنمون کند. هر روز میبینیم که مدیران عامل 25ساله و موفقی دارند چرخ کسبوکارهایی جدید و ثروتمند را میچرخانند. آنها با همین قوانین جدید کار میکنند و ما به کارآفرینان بیشتری مانند آنها احتیاج داریم.دنیا تغییر کرده است و نسل بعدی باید با آن تغییر کند. فقط آن زمان است که آنها میتوانند تاثیر مثبتی از خود باقی بگذارند و به رویای جدید امریکا برسند.
ادامه
آذر ۲, ۱۴۰۳
آذر ۲, ۱۴۰۳