هیچ یک،کارآفرینی واقعی ذهنیت و توانایی بالای حل مساله میطلبد. اما موفقیت واقعی این است که روی زندگی مردم تاثیری مثبت گذاشته و از خود میراث ارزشمندی به جا بگذارید. بسیاری از چالشهای جهانی نیازمند راهحلهای خلاقانهای هستند که بیشک به وسيله کارآفرینان حل میشوند. صنایعی مانند صنعت مراقبتهای بهداشتی، صنعت آموزش و انرژیهای جایگزین آماده تغییر و تحول هستند. این موضوع موقعیتهای فراوانی در دسترس افرادی قرار میدهد که میخواهند گامی فراتر برداشته و به «لری پیج»، «الون ماسک» یا «بیل گیتس» بعدی بدل شوند.
به این شکل میتوانید این کار را انجام دهید:
۱- هدف یا «چرایی» خود را پیدا کنید.
پیتر دیاماندیس، کارآفرین پیشگام، میگوید: «بهترین روش پیشبینی آینده این است که خودتان آن را بسازید.»مردم اغلب به من میگویند: «کانل، من 30ساله هستم و هیچ ایدهای ندارم که میخواهم با زندگیام چه کار کنم.» اگر به وضوح ندانید که میخواهید چه کنید، سالهای زیادی از زندگیتان را هدر خواهید داد.افرادی که دنیا را تغییر دادهاند، هدف قدرتمندی داشتهاند و آن هدف را به وضوح برای خود تعریف کردهاند. به عنوان مثال، الون ماسک میگوید که اهداف او برای ایجاد شرکتهایی مانند SolarCity، Tesla Motors و SpaceX حول ذهنیت او مبنی بر تغییر دنیا و انسانیت شکل گرفتهاند.اگر هدف زندگی خود را نمیدانید، همین الان شروع به تعیین هدف کنید:
- چه چیزی برایتان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؟ و چرا؟ (به عنوان مثال بهبود سطح رفاه جامعه، دسترسی به خدمات آموزشی بهتر یا پایانبخشیدن به فقر)
- به نظر خودتان چرا به این دنیا پا گذاشتهاید؟ چه کاری باید انجام دهید؟
- هر روز صبح که از خواب بیدار میشوید، چه چیزی شما را به هیجان میآورد؟ (ارزشهای واقعی خودتان، نه آنهایی که دیگران به شما دیکته کردهاند).- چه کاری آنقدر برایتان ارزشمند است که حاضرید به رایگان انجامش دهید؟
- کدام مشکلات روزمره آزردهخاطرتان میکند و دوست دارید راه حلی برایشان فراهم کنید؟
- اگر در قرعهکشی بانک برنده میشدید، چه کار متفاوتی در زندگیتان انجام میدادید؟
- دوست دارید از خود چه میراثی برای آیندگان به جا بگذارید؟
2- هر از چند گاهی اهدافتان را بررسی کنید.
هر برنامهای که با عمل همراه نشود، بیارزش است. گاهی اوقات احساس میکنید که با اهدافتان همسو نیستید. این یکی از اتفاقاتی است که برای هر کسی ممکن است رخ دهد. معمولا برنامهها و واقعیات با یکدیگر همخوانی ندارند. اگر به طور مرتب اهداف خود را بازبینی کنید، میتوانید در مسیر درست باقی بمانید. اینکه چطور اهداف خود را بازبینی کنید، به تیپ شخصیتی شما بستگی دارد. من به عنوان یک فرد برونگرا دوست دارم اهدافم را نسبت به افراد دیگری بررسی کنم که با آنها در یک مسیر قرار دارم. شاید بتوانید در برخی جلسات همفکری شرکت کرده یا یک مشاور اجرایی استخدام کنید.اگر درونگرا هستید، شاید ترجیح بدهید که زمانی را به تمرکز و تفکر عمیق اختصاص دهید. صبح و شب هر فکری را که به ذهنتان رسید در یک دفتر ثبت کنید. پاسخ سوالات هدفگذاریتان را مجددا بنویسید. یک هفته مسائل مربوط به تکنولوژی را کنار بگذارید یا کمی به مطالعه کتابهای فلسفی بپردازید.
3- تواناییهای شاخص خود را پرورش دهید.
مهارتها و تواناییهای شاخص خود را شناسایی کنید تا بتوانید هر روز از آنها استفاده کنيد و ارزشی به دیگران ارائه دهید. شاید این تواناییها را بر اساس بازخوردهای قبلی یا نتایج تصمیمات قبلی خود بشناسید. به این فکر کنید که چه مهارتهایی تا به حال باعث موفقیت شما شدهاند. اگر هنوز مطمئن نیستید، کمی به آزمونهای شخصیتشناسی بپردازید.
4- به تنهایی کار نکنید.
یک ضربالمثل آفریقایی میگوید: «اگر میخواهید سریع پیش بروید، تنها بروید. اگر میخواهید مسیر طولانیتری را پیش بروید، با هم بروید.» نگرش خود را تغییر دهید. دنیا را به عنوان مکانی سرشار از موقعیتهای خوب و امیدبخش ببینید. به تنهایی کار نکنید. در عوض، با دیگر رهبران تحولآفرین دنیا همکاری کنید و تیمی خارقالعاده بسازید. آنها به شما خواهند آموخت که چطور باید رهبر بهتری شوید. به این شکل میتوانید چیز فوقالعادهاي خلق کنيد و میراثی ماندگار از خود به جا بگذارید.
5- بخشی از تیم باشید، نه مافوق آن.
شما باید همیشه بیش از خودتان حواستان به تیم کاریتان باشد. از همه مهمتر اینکه به کارمندانتان اجازه بدهید بدانند که همیشه هوایشان را دارید، تا آنها هم اعتماد به نفس لازم را برای کارهای مدنظرشان داشته باشند.در مورد چالشهای پیش روی کارمندانتان اطلاعات کاملی داشته باشید. فقط کافی است سوال کنید. با این کار اعتماد به نفس و اعتبار بیشتری در قالب یک مدیر پیدا خواهید کرد.
6- خدماترسانی را فراموش نکنید.
ورای وظیفهتان عمل کنید و به مشکلات جهانی رسیدگی کنید. بیل گیتس حتی پس از موفقیت خارقالعادهاش در کسبوکار، تصمیم گرفت به ریشهکنکردن بیماریهای واگیردار بپردازد. اسطورههایی مانند مارتین لوترکینگ و مادر ترزا شور و اشتیاق زیادی به تغییر دنیا داشتند.