هیچ یک،اگر دوستان این بحثهای ما را دنبال کرده باشند میدانند که ما داریم در خصوص بازاریابی بینالمللی صحبت میکنیم. بحثمان سر این است که چه کار کنیم که در بازارهای بینالمللی بتوانیم موفقتر باشیم، جنس صادر کنیم، خدمات صادر کنیم. انشاالله مجله خلاقیت بتواند در این بحثهایی که دارد مطرح میکند زمینه آموزشی این کار را فراهم کند. تا اینجا فرآیندی را تشریح کردهایم و این فرآیند را داریم گام به گام پیش میبریم. همه عزیزانی را که دارند این بحث را دنبال میکنند دعوت میکنم که این بحث را از ابتدا بخوانند. مجله را بگیرند بخوانند تا بتوانند در این فرآیند گام به گام با ما جلو بیایند. من اطمینان خاطر میدهم کسانی که گام به گام با ما جلو بیایند بتوانند در حوزه صادرات و در حوزه ورود به بازارهای بینالمللی موفق عمل کنند. قدم اول را با ضرورت حضور شروع كرديم؛ در واقع آیا ما ضرورت حضور داریم، قدم دوم را با شرایط حضور شروع کردیم که آیا شرایطش را داریم؟ گاهی وقتها ضرورت دارد که وارد یک جا شویم ولی شرایطش را نداریم. قدم سوم را با مقصدشناسی شروع کردیم و گفتیم در قدم سوم موقعیتهایی که داریم، کشوری که میخواهیم برویم کجاست و سه روش را معرفی کردیم. روشهای ساده و میانبر و روش محتاطانه و روشهای علمی که آخرین بحثی بود که در قسمت قبل گفتیم. امروز میخواهیم در مورد قدم چهارم صحبت کنیم. به طور خلاصه نام قدم چهارم را میگذارم محیطشناسی. نام قدم قبلی مقصدشناسی بود اما اینجا محیطشناسی است. یعنی شناخت محیطی که میخواهیم وارد آن شویم. حقیقت این است که وقتی ما میخواهیم وارد یک عرصه بینالمللی شویم کشوری که میخواهیم با آن کسبوکار انجام دهیم متفاوت با کشور ماست. تفاوتهای عمدهای دارد و اگر ما بخواهیم با همان قواعد و شرایط، اندیشهها و تفکراتی که در کشور خودمان داریم وارد آن کشورها شویم و به آنها جنس بفروشیم و کار کنیم امکان دارد نتوانیم موفق شویم. وقتی میآییم علل شکست بسیاری از شركتها از جمله شركت ایرانی را در عرصه بينالملل بررسي ميكنيم ميبينيم که آنها با همان روشها و همان اندیشهها و همان تفکراتی که در کشور مادر، در کشور خودشان داشتند جنس میفروختند وارد عرصه بینالملل شده و طبیعتا در بسیاری از موارد ناموفق بودهاند. برای اینکه این اتفاق نیفتد و ما وارد کشورهای دیگر نشویم و تجارب بدی نداشته باشیم و شکست نخوریم خوب است که محیطشناسی داشته باشیم یعنی محیط را بشناسیم. به عنوان مثال فرض بگیرید که من میخواهم بروم وارد یک کشوری شوم و درس بخوانم.میخواهم این مثال درس را بزنم که از آن برسیم به این که در صادرات هم همين طور است. میخواهم وارد کشور کانادا شوم و درس بخوانم. خب طبیعتا اینکه قواعد در کانادا به چه ترتيب است فرهنگشان چطور است، محیطشان چگونه است رابطه آنها با ایرانیها چگونه است، نگرششان در مورد ایرانیها به چه شكل است؛ در اقدامات و در موفقیت من تاثیرگذار است و من نمیتوانم با همان روشی که در یک دانشگاه ایرانی درس میخواندم آنجا هم این کار را انجام دهم. به همین صورت ورود به یک کشور دیگر برای انجام عملیات بینالمللی مستلزم شناخت آن محیط است. هرچقدر ما محیط کشوری را که میخواهیم در آن تجارت یا کسبوکار کنیم بیشتر بشناسیم، امکان موفقیتمان در آن بالاتر است. به همین دلیل همه خوانندگان محترم را دعوت میکنم که پس از این که کشور را انتخاب کردند و مقصدشناسی که در فرآیند قبلی انجام شد، محیط آن کشور را تحلیل کنند. طبیعتا اگر با روشهای محافظهکارانه و روشهای دمدستی این فرآیند را دنبال کرده باشند در این مرحله شناخت محیط بسيار گستردهتر باید انجام شود اما اگر از روشهای علمی استفاده کرده باشم طبیعتا در این مرحله محیط را تا قدری شناختهام. خب حالا یک سوال مطرح میشود؛ اینکه ما میگوییم محیطشناسی و باید محیط را بشناسیم، منظورمان چیست؟ چه چیزهایی را در محیط ما باید بشناسیم؟ چه عناصری را در محیط باید مورد توجه قرار دهیم؟ ما داریم در خصوص محیط صحبت ميکنیم و یک طبقهبندی ارائه ميکنیم؛ طبقهبندیهای مختلفی از محیط در عرصه بینالمللی صورت گرفته. محیط را به اشکال مختلف طبقهبندی کردهاند که همه آنها میتواند مورد استفاده قرار گیرد. من یکی از روشهای طبقهبندی محیط را که در ایران سابقه طولاني دارد و در دنیا هم مورد استفاده قرار میگیرد میخواهم معرفی کنم. در این روش محیطهایی را که مورد بررسی قرار میدهند 1-محیط فرهنگی است. یعنی ابعاد فرهنگی محیط را مورد بررسی قرار میدهند. 2- محیط اقتصادی است. که ابعاد اقتصادی محیط را بررسی ميكنند. 3-محیط سیاسی است. يعني ابعاد سیاسی محیط را مورد توجه قرار میدهند. 4-محیط تکنولوژیک است. که ابعاد تکنولوژیک محیط را مورد بررسی قرار میدهند. و محیط دیگری که باید مورد توجه ما قرار بگیرد و خیلی هم مهم است؛ محیط تاریخ و جغرافیاست. علاوه بر اینها یک وقتهایی میآیند محیط سیاسی را دو قسمت میکنند. یکی محیط سیاسی و یکی محیط قانونی و این دو تا را هم مورد بررسی قرار میدهند. از حالا بعد در همین شماره و شمارههای آتی تمام صحبتهای من پیرامون محیط است. و در قدم نخست میخواهم با بحث محیط فرهنگی شروع کنم. یکی از مهمترین محیطهایی که ما باید بشناسیم محیط فرهنگی یک جامعه است. فرهنگ آن جامعه را بايد بشناسیم. وقتی میگوییم محیط فرهنگی را بررسی کنیم منظورمان چیست؟ خیلی خوب است که ما در قدم اول تعریفي از فرهنگ داشته باشيم و ببینیم محیط فرهنگی چیست. فرهنگ موضوعی است که وقتی با هرکس صحبت میکنیم آن را درک میکند اما قدری تعریفش مشکلساز میشود. یک تعریفی وجود دارد از آقای هافستد، که در حال حاضر مشغول تدريس در دانشگاه هلند است البته خیلی مسن است. ایشان یک تعریفی از فرهنگ دارد؛ میگوید فرهنگ یعنی اذهان یک جامعه به چه صورت برنامهریزی شده. ما که در ایران داریم زندگی میکنیم ذهنمان یک جوری برنامهریزی شده است. یک نفر که در آمریکا دارد زندگی میکند ذهنش طور دیگری برنامهریزی شده است. تعریفی که هافستد دارد تعریف نسبتا مشهوری است. آقای ادگار شاین، تعریف دیگری از فرهنگ دارد که تعریف خیلی خوبی است و تقریبا یکی از شناختهشدهترين تعریفها در فرهنگ است. ایشان میگوید فرهنگ عبارت است از ارزشها، نگرشها، باورها، آیینها و رسوم و شیوههای رفتاری که در ميان بیشتر افراد جامعه وجود دارد و آنها را از جاهای دیگر متمایز میکند. خب این تعریف از فرهنگ بسيار جالب است و شما بايد بدانید که تقریبا یکی از مهمترین محیطهایی را که ما باید بشناسیم محیطهای فرهنگی است. چرا باید محیط فرهنگی را بشناسیم؟ چون محیط فرهنگی هم در مصرف کالاها تاثیر میگذارد و هم در خرید کالاها نقش دارد، هم در مذاکره تاثیر میگذارد و هم در نحوه انجام بیزنس در کشورهای مختلف اثر میگذارد. به ویژه اینکه اتفاق افتاده عدم شناخت فرهنگ باعث شده که یک کالا به طور کلی نتواند در یک جامعه موفق باشد. در یادداشت آینده در خصوص این میخواهیم صحبت کنیم که چه عناصر فرهنگی را ما در عرصه بینالملل باید مورد شناسایی قرار دهیم. شما را دعوت میکنم که در شماره آینده این بحث را دنبال کنید.
ادامه
آذر ۳, ۱۴۰۳