هیچ یک،بحث ما در مورد تعامل با نیروی کار در یک کسبوکار است و در شماره قبل و در قسمت اول این نوشتار در مورد اصل بدیهی پرداخت حقوق و دستمزد در موعد مقرربه کارکنان، توسط کارفرماها صحبت کردیم. در همان نوشتار اشاره شد که متاسفانه در جمعیت قابل توجهی از کارفرماها عزم جدی برای پرداخت بهموقع حقوق و دستمزد به کارکنان دیده نمیشود و همین موضوع، مشکلات عدیدهای را در سطح اقتصادی و اجتماعی پدید میآورد که تبعات آن محدود به یک کسبوکار و یک صنعت هم نخواهد ماند. در پایان نوشتار قبلیام وعده دادم که به بررسی دلایل اینگونه اقدامات منفی توسط کارفرماها بپردازم و در این شماره میخواهم دلیل اول آن را بررسی کنم که به موضوع نداشتن برنامه و هدفگذاری مشخص اختصاص دارد. در سطح کلان یک کسبوکار میتوان از نداشتن بیزنسپلن و طرح کسبوکار صحبت کرد و اینکه به موضوعی تشریفاتی و انشاگونه در کسبوکارها تبدیل شده است. در این زمینه میتوان یادداشتی مستقل نوشت و به آسیبشناسی این پدیده در فضای کسبوکار ایران پرداخت.اما نکتهای که باید در این یادداشت به آن پرداخت، نداشتن هدفگذاریهای دقیق سالانه است که در شکلهای مختلف، بحرانهایی را در کسبوکارها به وجود میآورد. مثلا حسابداری یک شرکت، در پایان نیمسال اول کاری به مالکان یک کسبوکار اعلام میکند که سیصد میلیون زیان داشتهاند و تا اینها بیایند بررسی کنند که در کدام ماهها چنین زیانی اتفاق افتاده و ایراد از کجا بوده است، چند ماه دیگر هم گذشته است و ضررها دو برابر شده است. اینگونه میشود که یک کسبوکار نمیتواند از پس تعهدات مالیاش به کارکنان برآید و مشکل عدیده تاخیر در دستمزدها پیش میآید. راه صحیحش این است که در امور حسابداری و بخشهای مالی کسبوکار به صورت کاملا چابک عمل شود. به این معنا که از طرف صاحبان کسبوکار، الزام برای ارائه ترازنامههای ماهانه به وجود آید. وقتی حساب دخل و خرج و سود و زیان یک کسبوکار در طول ماه مشخص میشود، آنوقت میتوان پیشبینی دقیقتری در مورد ماههای آتی یک سال کاری و مالی داشت و اگر انحرافی در پیشبینیها پدید آمده است، بلافاصله نسبت به رفع آن اقدام کرد.اگر قرار است تعدیل نیرو صورت گیرد، هر چه زودتر در مورد آن تصمیمگیری کرد تا خدایناکرده مطالبات انباشته در مورد کارکنان پیش نیاید و کارکنان، تکلیفشان هر چه زودتر مشخص شود. این برخورد میتواند برخوردی بسیار حرفهایتر و معقولتر با نیروی کار باشد؛ در مقایسه با شرایطی که نیروی کار چند ماه زحمت میکشد و کارفرما قادر به پرداخت تعهدات آنها نیست.
از جمله مزایای تعهد به ارائه ترازنامههای ماهانه میتوان به برنامهریزی بهتر خط تولید یا خدمات اشاره کرد. گاهی وقتها ما باید بازبینی مجددی در مورد نحوه تولید یا ارائه خدماتمان انجام دهیم تا بهرهوری فروش بالا برود. در شرایطی که ترازنامههای نیمسالانه یا سالانه ارائه میشود، نمیتوان چنین برنامهریزیهای دقیق و مثمرثمری را پیش برد و در این شرایط، اثر مستقیم آن در تاخیرهایی دیده خواهد شد که در پرداخت دستمزد کارکنان صورت میگیرد. بنابراین موضوع چابکی مالی و ارائه گزارشهای زودهنگام عملکرد فروش میتواند از مواردی باشد که کسبوکاری متعهد را در موضوع پرداختها نسبت به کارکنان به وجود میآورد. در شماره آینده به موضوع دیگری در همین زمینه اشاره خواهد شد.
ادامه
آذر ۲, ۱۴۰۳
آذر ۲, ۱۴۰۳