هیچ یک،در ادامه سلسله مباحث گذشته با شما عزیزان، در این شماره به زندگی مردی خواهیم پرداخت که در حال حاضر در میان ما نیست اما خدمات او همچنان جاری و ساری است؛ او کسی نیست جز محمدحسین جابرانصاری بنیانگذار صنعت قفسهبندی در ایران.آقای محمدحسین جابرانصاری در سال ۱۳۰۳ در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش به شغل نشانسازی مشغول بود و برای نیروهای لشکری و کشوری، شهربانی، راهآهن و سایر ادارات دولتی، نشان درست میکرد. وی دوران کودکی خود را در زمان رضاشاه گذراند و آن دوران، دورانی بود که مردم با فقر دستوپنجه نرم میکردند. حضور او در کنار پدر از همان کودکی، او را به کارها و مهارتهای فنی علاقهمند کرده بود، بهطوریکه با هنرمندی خاصی، النگوهای برنجی میساخت و به دوستان خود میفروخت و كسب درآمد هم میکرد. عمر کارکردن در کنار پدر، زیاد نبود، او فقط ۹ سال داشت که پدرش از دنیا رفت.چارهای نداشت، باید سنگینی اداره زندگی را به دوش میکشید؛ او باید کمکخرج خانواده میشد. تصمیم گرفت در چهارراه گمرک مغازهای اجاره و شروع به کار ورشوسازی (ساخت گیره و پایههای فلزی استکان و قندان) کند. بعد از مدتی توانست بهخوبی درآمد کسب کند، مغازهای در کنار بیمارستان نجات خریداری کرد و با کمک برادرش کار نشانسازی را گسترش داد؛ نام آن را «نشانسازی فرد» گذاشت. شروعِ کار با مناقصههاي دولتی مصادف شد و او موفق شد ساخت پلاک ماشینهای تهران و شهرستان را به خود اختصاص دهد. گاراژی اجاره و لوازم مورد نیاز را نیز خریداری کرد و به مدت یک سال کار را به پایان رساند. کارها خوب پیش میرفت، پروژه بعدی او ساخت نشان سینه رانندهها بود؛ شماره مخصوص هر راننده باید ساخته میشد تا بر روی لباسش نصب شود. فرصت و موقعیت خوبی بود، ساخت این نشانها توانست سرمایه خوبی برای او باشد.در ۱۹سالگی ازدواج کرد؛ حالا اشتیاق او برای گسترش کار بیشتر شده بود. مغازه زرگری باز کرد؛ اما بعد از مدتی دزد به مغازه میزند و باعث میشود تمام سرمایهاش را از دست بدهد. این حادثه برای او شکست بهحساب نمیآمد، بلکه تنها یک عقبنشینی موقت بود. یک روز پیرمردی که از مشتریان قدیمیاش بود به سراغش آمد و به او مسئولیت ساخت چراغهای معدن را سپرد، با انجام این معامله سود خوبی نصیبش میشد و میتوانست مشکلات مالیاش را برطرف کند. بعد از آن با مشارکت دیگری که انجام داد توانست قدم دیگری برای بهترکردن وضعیت مالیاش بردارد؛ وارد کار سماورسازی و تولید چایخوری شد. سماور روشنایی اولین سماور با بدنه ساده و زیبا و کارآمد بود که در کشور تولید میشد.
دو سال بعد همراه با یکی از دوستانش و همچنین پسرش در یکی از مزایدههای دولتی شرکت کرد و برنده شد. موضوع مزایده خرید مهمات منفجرشده هنگ شیراز بود؛ در همین راستا کارگاهی در هنگ شیراز ایجاد کرد. باوجود اینکه آن موقع این صنعت بسیار نوپا بود اما کار خود را شروع کرد. از تجربهها و کارهای جدید با علاقه زیادی استقبال میکرد، به همین دلیل بعد از مدتی توانست سازنده قطعات پایه ماشینسازی در تهران و ایران شود. بعد از اتمام این پروژه، دودهنه مغازه در خیابان شهناز اجاره کرد و به حرفه قالبسازی پرداخت. در سال ۱۳۳۵ در خیابان سرچشمه کارگاهی به نام روشنایی تاسیس کرد و تولید انواع لوستر مدرن را در آنجا آغاز کرد. بعد از مدتی متوجه شد قفسهبندی فلزی هاندی انگل از انگلستان وارد میشود. با خود گفت چطور میشود این کار را در ایران انجام دهم؟ با توجه به تقاضای بالای بازار، ماشینآلات را خریداری کرد و همزمان از واردکننده این محصول تقاضا کرد بهجای واردکردن، از کارگاه او خرید کند. واردکننده نیز بعد از بازدید از محصولات او، با پیشنهاد او موافقت کرد و معامله انجام شد.در آن زمان بانک ملی در حال گسترش شعب خود در سراسر کشور بود، کار قفسهبندی به کارگاه او سپرده شد؛ همین سفارش باعث رونق بیشتر و تولید بالا شد (ساخت و تولید قفسههای فلزی بایگانی، انباری، میز و کمد در کارگاه انجام میشد). سرمایهاش بهقدری رسید که توانست کارخانه خود را بنا کند. با اصرار یکی از رقبا و به همراهی چند تن از دوستانش شرکت دنیای فلز را تاسیس کردند. در همین مدت او به کارهای کارخانه نیز سرکشی میکرد.دیدن فرصتها یکی از ویژگیهای بارز این مرد است. با بررسیهایی که انجام داد، دید شرکت دیگری به نام سپنتا کارهای آهنکاری و تولید لوله پروفیل را انجام میدهد؛ تلاشش برای اینکه با این شرکت وارد معامله شود بهجایی نرسید، به همین دلیل خودش به فکر ساخت افتاد. کارخانه تاسیس شد و تولید بهسرعت افزایش یافت و رتبه دوم ساخت پروفیل را به خود اختصاص داد.در سال ۱۳۴۷ اقدام به تاسیس شرکت پخش آهن و پروفیل كرد؛ همزمان با او پنج کارخانه دیگر نیز در زمینه پروفیل شروع به کار کرده بودند و این رقابت را بیشتر میکرد. کار در دنیای فلز ۱۳ سال طول کشید. او علاوه بر مدیریت، هدایت بخشهای دیگر را نیز بر عهده داشت. او تصمیم داشت کارش را توسعه دهد، به همین دلیل با مشارکت دوست قدیمیاش شروع به تولید سمپاشهای کشاورزی از روی مدل سوئیسی كرد که وزارت کشاورزی وارد میکرد. در سال ۱۳۴۵ زمینی در جاده مخصوص خریداری و کارگاهی تاسیس کرد و نام آن را دژپاد گذاشت؛ در آنجا تولید سمپاش، مونتاژ موتورسیکلت و قفسهسازی انجام میشد. در سال ۱۳۴۹ تصمیم گرفت شهرک صنعتی ایجاد کند؛ چون در تهران مجوز این کار داده نمیشد به اصفهان رفت. زمین خریداری شد. شرایط زمین خریداریشده بهنوعی بود که توانست ۲۲ حلقه چاه در آنجا حفر کند و تا آمادهسازی شهرک صنعتی تصمیم به تاسیس یک کارخانه آجرپزی درهمانجا گرفت که اولین کارخانه تماماتوماتیک آجرپزی بود.سال ۱۳۵۲ کارخانه به نام سپاهان افتتاح شد. چون برقی وجود نداشت به ناچار از ژنراتور استفاده میکرد؛ زحمات زیادی را متحمل شد به طوری که شبها برای اینکه دستگاهها از توفان شن در امان بمانند آنها را با پلاستیک میپوشاند. دستگاههای بیشتری از آلمان و ژاپن خریداری شد و کارخانه روزبهروز بيشتر توسعه پیدا کرد. در سال ۱۳۵۸ پسر بزرگش با تحصیلات کشاورزی از آمریکا بازگشت و پروژه حاصلخیزی خاک را روی زمین ایجاد کرد که با موفقیت به پایان رسید.در همان سال او دچار سکته قلبی شد و به توصیه پزشکان باید از کارهای استرسزا دوری میکرد. با وجود محدودیتهای پزشکی او همچنان به فعالیت خود ادامه میداد. کارها و دستاوردهای بزرگ و ارزشمندی مانند ساخت مدرسه، کتابخانه، مسجد و… از این مرد توانمند به یادگار مانده است.بعد از سال ۵۹ تمام کارها را بر عهدهی پسرانش گذاشت. محمدحسین جابرانصاری، سرانجام در سال ۱۳۸۰ از دنیا پرکشید. به قول خودش هفتاد سال دوشیفت کار میکرد اما معتقد بود انسان تکبعدی هیچگاه موفق نمیشود و اگر بشود هیچ رضایتی از زندگی خود ندارد.
بخشي از وصیتنامه محمدحسین جابرانصاری
اینک بهعنوان یک پیر تجربهدیده که روزگار بیشتری سپری کردهام به شما وصیت میکنم انسان میتواند در فضای دین و رعایت احکام الهی و حفظ دستورات الهی بهخوبی از نعمتهای دنیوی و معنوی استفاده کند و زندگی را با سرافرازی و خوشی و کامیابی بگذراند. دینداری با دنیاداری منافات ندارد و حفظ شئونات و رعایت حلال و حرام، پرداخت وجوهات شرعی و کمک به مستمندان، ساختوساز فرهنگی و حضور در مجالس اهل بیت به زندگی انسان مفهوم بهتر و گستردهتری میبخشد. در ایجاد کار و سازندگی مردم و اجتماع کوشش و همت كنيد که خود عبادت و سپاس از خداوند متعال است.از کارهای خیرخواهانه این مرحوم میتوان به موارد زير اشاره کرد:
1- ساخت مدرسه
2- ساخت مسجد، حسینیه
3- ساخت کانونهای انصار برای جوانان جهت رشد و تربیت آنها
4- امور خیریه
ادامه
دی ۲۳, ۱۴۰۳