هیچ یک،اگر تمامی نظرات و تحلیلهای کارشناسان رهبری در سرتاسر دنیا را مشاهده و بررسی كنيم میبینيم که هیچ فرمول ساده و واحدی برای رهبرشدن وجود ندارد، هیچ بسته آموزشی کامل و جامع همانند فرمولهای فیزیک و شیمی وجود ندارد که بتوان با اضافه یا کمکردن آن به جواب معینی رسید. حتی در بعضی از موارد میتوان نتیجهگیری کرد که رهبریت یک استعداد مادرزادی است که بهصورت وراثتی در بعضی از انسانها وجود دارد، در عین حال که این نظر به تنهایي نیز درست است، اما تحلیلها و مطالعات بسیاری نیز وجود دارند که هنرها و مهارتهای رهبری را اکتسابی و قابل آموزش میدانند. مثلاً ما قادریم EQ، SQ یا PQ خود را بهینه كنيم. یا با گستردهترکردن تخصص و دانش خود میتوانیم در تصمیمگیریهایمان بهتر عمل كنيم.
ما اعتماد به نفس خود را از نشستن بر روی زانوهای مادر خود، لبخند حمایت پدر، دلگرمیهای خانواده و از محیط مدرسه و دانشگاه کسب میکنیم.در عین حال که رهبران تحلیلگر و با سبکهای مربیگریاي را میتوانیم ببینیم که عامل رشدهای عجیبوغریب در مجموعههای خود شدهاند، میتوان رهبران خودرأی حتی به عبارتی حکمران و مستبد را دید که حرکتهای بزرگی را رهبری كردهاند.یک رهبر همواره درگیر فشارها، مسئولیتها و توازن فعالیتها است. ما در خلأ زندگی نمیکنیم که هیچ نیروی مخالفی نداشته باشیم رهبریت و مدیریت ما در درون انواع نیروهای متضاد و مخالف میل ماست. فرهنگ و شرایطی که ما در درون آن رهبری و هدایت میکنیم دو عامل کلیدی نحوه اجرا ماست اگر بخواهیم مثلثی برای تاثیرگذاری عوامل رهبری در سازمانها ترسیم كنيم باید به سه رأس آن که شامل رهبری، پیروان، فرهنگ و شرایط ميشود اشاره كنيم. این مثلث را من مثلث طلایی در رهبری مینامم.
رهبری
پیروان شرایط و فرهنگ
همانطور که در شکل پیداست هر عامل متاثر از دو عامل دیگر است و هر کدام در عین تاثیرپذیری عامل تاثیر نیز هستند؛ همانند یک خیابان دوطرفه است یعنی بهطور مثال رهبر هم بر پیروان و شرایط و فرهنگ تاثیر میگذارد و هم از آنها تاثیر میپذیرد.
در سرتاسر تاریخ نمونههای فراوانی از انسانهای شایسته را میتوان دید که به علت نقص در یکی از این بازوان مثلث به نتایج چشمگیری نرسیدهاند.گاه در بعضی از مجموعهها رهبران میتوانند اعضای مجموعه خود را انتخاب كنند مانند بسیاری از شرکتها، اما بعضي اوقات این کار برای بعضی از مدیران و رهبران نیز میسر نیست بهطور مثال سازمانهای دولتی که نیروی رسمی دارند یا رهبران جامعه. بدیهی است رهبریکردن در چنین شرایطی نیاز به تغییر فرهنگی عظیم و انرژی بیشتری دارد حتی شاید هم نتوان کاری از پیش برد. بسیاری از رهبران موفق در سازمانی دیگر موفق نبودهاند که این نشان از عملکرد مثلث طلایی رهبریت دارد.رهبر یک گروه کسی است که اشتیاق بسیار به رشد و موفقیت پیروان خود دارد و با ایمان و آرامش قلبی به هدفها و آرمانهای طراحیشده برای گروه خویش، مملو از صداقت و امانتداری، خوشبینی، مروت و پشتکار است. رهبران همچون فصل بهار که عامل رشد و شکوفایی غنچهها و گلهای خوابیده در زمستان است، باعث شکوفایی پیروان خود در مجموعه یا عرصه زندگی آنها میشوند. رهبران اعتماد به نفس و تصویر نیکو از پیروان و آینده پیروان خود به آنها تقدیم میکنند. بزرگترین هدیه رهبران عزت نفس، اعتماد به نفس و دلگرمی به آینده است که برای پیروان خود را به ارمغان میآورند. اما این برای پیروزی گروه کافی نیست، پیروان، شرایط و فرهنگ تاثیر عمیقی بر نتیجه و خروجی این سیستم خواهند داشت.پس نکته بسیار مهمی که هر رهبر باید قبل از هر تصمیمی بسنجد استعداد و همراهبودن زیرمجموعه خویش و نیز شرایط و فرهنگ حاکم بر مجموعه و محیط پیرامون آن است. در بسیاری از تحقیقات برای مسیرهای بهبود زندگی از فقر به ثروت، ما عامل رهبریت را در صدر عوامل کامیابی و موفقیت مجموعهها میبینیم پس ما نیز بهعنوان رهرو باید به توان رهبریت و شرایط و فرهنگ نیز باید توجه داشته باشیم. چه بسیار رهبرانی که با یک تصمیم به ظاهر ساده عامل کامیابی ملتها یا مجموعههای خود شدهاند و چه بسیار ملتها یا مجموعهها که به خاطر تصمیمات غلط رهبران خود از صفحه تاریخ حذف شدهاند. پس ما نیز برای تحلیل آینده مجموعههای خود نیازمند بررسی توانمندی و مهارت رهبری و نیز بررسی و پیمایش شرایط و عوامل فرهنگی حاکم بر مجموعه هستیم.