هیچ یک،خلاصه یکجملهای: اثر مرکب به شما نشان میدهد که چرا تغییرات بزرگ و ناگهانی به ندرت به موفقیت میرسند و چگونه میتوانید زندگیتان را در طول زمان و به کمک تغییرات کوچک و روزمره دگرگون سازید؛ برنامهای روزمره که آنقدر به شما جرات میدهد تا در صورت رویارویی با مشکلات و محدودیتها بتوانید از پس آنها برآیید. نقل قول محبوب نویسنده:«هیچگاه نمیتوانید زندگیتان را متحول کنید، مگر آنکه کارهای روزانهتان را تغییر دهید. راز موفقیت شما در برنامه روزانهتان نهفته است.» (دارن هاردی)
این کتاب درست راست کار من بود. داستان خرگوش و لاکپشت را که شنیدهاید؟ من همان لاکپشت هستم. دارن هاردی هم لاکپشت است. او مسیر کارآفرینیاش را در 18سالگی و بدون هیچ تجربهای، هیچ ارتباطاتی و هیچ سرنخی برای ادامه کار آغاز کرد و درنهایت توانست خود باعث پیشرفت خودش شود. سپس با جیم ران ملاقات کرد، توانست با او همکاری کند و از توصیههایش بهرهمند شود.او در سال 2007 مدیریت مجله موفقیت (ساکسس) را بر عهده گرفت و آن را به نشریه ماهانهای تبدیل کرد که بیش از 500 هزار مخاطب به دست آورد. هاردی بعد از تقریبا ده سال مدیریت مجله موفقیت، آن را واگذار کرد، اما هنوز هم 99 درصد از موفقیت خود را مدیون سختکوشی است. اما سختکوشی نیز، مانند برخی چیزهای دیگر، میتواند اثر مرکب پیدا کند.دارن در کتاب اثر مرکب توضیح میدهد که چگونه میتوان به جای اینکه تغییراتی بزرگ و چشمگیر ایجاد کرد، با استفاده از تغییردادن عادات روزانه و سپس منتظرماندن برای مرکبشدن این تغییرات به اهداف خود برسید.
بر اساس سه درس اصلی این کتاب، شما نیز میتوانید همین کار را انجام دهید:
اهداف زندگیتان را به عادات روزانه تبدیل کنید.
برنامه روزمرهای برای خود ترتيب دهيد و همیشه به آن پایبند باشید تا نتیجه بدهد.
زمانی که به مشکلی برخوردید، از انگیزهتان برای ادامه مسیر کمک بگیرید، حتی اگر در ابتدای مسیر مجبور شوید چندبار تقلب کنید!
همانطور که سرمایهگذاران پورتفولیوی خود را میسازند، بیایید ما هم بر اساس کتاب اثر مرکب موفقیت بسازیم!
درس یک: هربار که هدف جدیدی در زندگیتان به دست آوردید، به سرعت آن را به عادتی روزمره تبدیل کنید.
همه ما چنین شرایطی داشتهایم. لحظهای معنادار و درخشان در زندگی که تصمیم میگیریم واقعگرا باشیم و به سرعت تغییری در زندگی ایجاد کنیم. اما دوباره صبح از راه میرسد و دیگر ایده ده کیلومتر پیادهروی روزانه اصلا جالب به نظر نمیرسد!
تغییر همیشه تابعی خطی از زمان و رفتار بشر بوده است. اگر زمان کافی برای اعمال تغییر مورد نظر نگذارید، عادتتان ماندگار نخواهد شد. اما خب شما هم که نمیتوانید چهل ساعت در هفته ورزش کنید؛ پس باید چه کار کرد؟
ساده است: هر زمان که هدف جدیدی در زندگیتان پدیدار شد، به سرعت آن را به عادات کوچک و روزمرهای تبدیل کنید که میتوانید از پس آنها برآیید.به عنوان مثال اگر میخواهید سالم غذا بخورید، میانوعده شکلاتیتان را با یک میوه جایگزین کنید. اگر میخواهید نویسنده شوید، سعی کنید هر روز 250 کلمه بنویسید.نمیگویم که پیداکردن عادات درست کار آسانی است. اما وقتی کاری را به طور روزمره انجام دهید، برایتان جالب و جالبتر خواهد شد.
درس دوم: برنامه روزمرهای ترتیب دهید که بتوانید به آن پایبند باشید.
… چرا که فقط وقتی که کارهایی را به شکل مداوم انجام دهید میتوانید آن را به یکی از عادات همیشگیتان تبدیل کنید.هرچه عادات خوب بیشتری به دست آورید، تصمیمات بهتری خواهید گرفت و در نهایت به جایی خواهید رسید که به راحتی تصمیمات خوب را انتخاب میکنید. قسمت سخت ماجرا ابتدای آن است. شروع کار همیشه دشوار است.به عنوان مثال، به جای اینکه تصمیم بگیرید هفتهای پنج روز به باشگاه بروید (و از هفته دوم آنقدر خسته شوید که نیمی از جلسات را به بهانههایی لغو کنید!)، بهتر است قرار بگذارید که سه روز در هفته و به مدت سه هفته پشت سر هم به باشگاه بروید و حتی اگر شده ساعات کوتاهی به ورزش بپردازید.
درس سوم: از انگیزهتان برای کنارزدن موانعی استفاده کنید که سر راهتان سبز میشوند.
مزیت اینکه هر روز به عادات و برنامههای خود پایبند باشید، این است که وقتی به مشکلی برمیخورید، انگیزه کافی برای حلکردنش خواهید داشت.به هرحال همه به جایی میرسند که دیگر وزن کم نمیکنند، نمیتوانند سریعتر از قبل بدوند یا مطالب وبلاگشان دیگر از این بهتر نمیشود. در چنین شرایطی باید از انرژی و انگیزه ذخیرهشدهتان استفاده کنید و باز هم پیش بروید. البته فراموش نکنید که کمی هم میتوانید خودتان را گول بزنید!مثلا اگر دیگر وزن کم نمیکنید، چند روز برای شام فقط آب بنوشید، یا اگر نمیتوانید سریعتر از حال حاضر بدوید، مسیری را انتخاب کنید که شیب کمتری داشته باشد و در نهایت اگر حس میکنید حس نوشتنتان کاهش یافته است، سعی کنید در مورد موضوع متفاوتی مطلب بنویسید.