هیچ یک، اوایل سال هر بار که وارد شبکههای اجتماعی میشوید، حداقل یک نفر از شلوغی بیش از حد باشگاه گله کرده است! و در آخر نوشته است: «البته میدانم که به چند ماه نکشیده، خیلیها دیگر نمیآیند.» اهدافی که در ابتدای سال در نظر گرفته میشوند شهرت بدی دارند، زیرا درصد بسیار زیادی از مردم پس از مدتی دیگر آن اهداف را دنبال نمیکنند. این درصد در مورد کارآفرینانی که در ابتدای سال اهداف بلندبالایی برای کسبوکارشان ترتیب میدهند، بیشتر هم هست. دنبالکردن اهدافی که برای رشد و پیشرفت خود در نظر گرفتهاید، کار آسانی نیست. واقعیت این است که کارآفرینان بسیار زیادی هستند که پس از چند ماه و روبهروشدن با چند مشکل کوچک، قید اهداف بزرگ خود را میزنند. دلایل متعددی برای این عقبنشینی از اهداف وجود دارد که من فکر نمیکنم کسی از آنها بیخبر باشد. برخی از کارآفرینانی که این مطلب را میخوانند، با شرایطی مواجه شدهاند که از کنترل آنها خارج است. بعضی از آنها با موقعیتهایی دشوار و ناراحتکننده دستوپنجه نرم کرده و سعی میکنند فقط روی خروج از آن بحران متمرکز شوند. با این حال کارآفرینان زیادی هم وجود دارند که میتوانند و میخواهند تحت هر شرایطی به مرحله بعدی موفقیت صعود کنند و به اهداف بلندپروازانهشان برسند. در ادامه به پنج دلیل صادقانهای که به خاطر آنها از اهداف کاریمان دست میکشیم، اشاره میکنیم؛ اما اگر میخواهید یکی از بهترین سالها را در زمینه کاری تجربه کنید، باید بر این مشکلات غلبه کنید.
1- رویاپردازی آسانتر از فداکاری است.
فیلم مشهوری بود که شعار زیبایی داشت: «رویاپردازی کافی است. زندگیات را شروع کن.» ما اسیر ایدهپردازیهای رمانتیکی در مورد اهدافمان میشویم. خود را در احتمالات غرق ميكنيم و روزها و هفتهها را صرف رویاپردازی میکنیم و یادمان میرود که باید دست به کار شویم تا رنگ واقعیت به آن رویاها بزنیم. توسعه هیچ کسبوکاری آسان نیست. به سختی میتوان در ميان آن همه فراز و نشیب و مشکلات کاری و عدم پیشروی کارها طبق برنامهریزی، تمرکز خود را حفظ کرد.
ایجاد تغییرات نیازمند فداکاری است. به دستآوردن اهداف بزرگ کاری نیازمند فداکاری است. شاید مجبور شوید قید کارهایی را که دوست دارید بزنید (مثل تلویزیون نگاهکردن) و آن زمان را به کارکردن اختصاص دهید. شاید مجبور شوید غذاهای چرب و چیلی و خوشمزه را کنار بگذارید تا خوراکیهای سالم را جایگزین کنید تا انرژی بیشتری داشته باشید. شاید مجبور شوید وقتگذرانی با دوستان را کنار بگذارید تا زمان بیشتری برای رسیدگی به امور کاری خود داشته باشید. البته این فداکاریها تا ابد طول نخواهد کشید؛ فقط تا زمانی که به اهدافتان برسید.
2-به عقاید محدودکنندهتان گوش میدهید.
همه ما حرفهایی به خودمان میزنیم که ما را عقب نگه میدارد. با احساسات و افکاری در مورد گذشته دستوپنجه نرم میکنیم که باعث میشوند ما حتی نخواهیم تغییری در زندگی ایجاد کرده یا به اهدافمان برسیم.ما به خودمان میگوییم به اندازه کافی باهوش نیستیم، خوششانس نیستیم، قوی نیستیم، خوشچهره نیستیم و در نتیجه مولفههای لازم برای موفقیت را نداریم. شما کارآفرینی ویژه و منحصر به فرد هستید. فقط یک نسخه از شما در دنیا وجود دارد. شاید شبیه آن کارآفرین موردعلاقهتان نباشید، اما این بدان معنا نیست که نمیتوانید کارهایی را که دوست دارید انجام دهید. شما لایق موفقیت هستید. شما شایستگی این را دارید که زندگی دلخواهتان را داشته باشید.
3- از شکست و واکنش مردم میترسید.
ما از شکست میترسیم، اما بدتر از آن از نگاه بد مردم هراس داریم. ما بیش از آنکه واقعا از شکستخوردن بترسیم، نگرانیم که نکند دیگران ما را به شکل یک آدم شکستخورده ببینند. شکست بخشی از کسبوکار است و گاهی ما به آن نیاز داریم. شکست پایان کار نیست، بلکه باید به عنوان موقعیتی برای یادگیری و پیشرفت به آن نگاه شود. اصلا چه کسی اهمیت میدهد که دیگران چه فکری میکنند؟
4-هیچ پژوهش و برنامهریزیای انجام نمیدهید.
اگر میخواهید به اهداف بزرگتان برسید، باید برنامه داشته باشید. موفقیت بدون برنامهریزی مختص فیلمهاست! اینترنت و تکنولوژی به ما کمک میکند تا قدمهای بعدی موردنیازمان را به خوبی بشناسیم. عدم داشتن برنامه، احتمال شکست و متوقفکردن تلاشتان را افزایش میدهد. اگر به درستی تحقیق نکنید، سردرگم و ناامید میشوید. با توجه به پژوهشهایتان برنامهای بچینید و بر اساس آن شروع به کار کنید.
5- دلیل شروع کسبوکارتان را فراموش کردهاید.
معمولا مدتی طول میکشد تا پیشرفتی در کار دیده شود و به همین خاطر پس از مدتی حواستان پرت میشود. هر بار که چیزی در ذهنتان فریاد میکشد «بس است دیگر، تمامش کن، کارت را ببوس و بگذار کنار» باید به خودتان یادآوری کنید که چرا این کار را شروع کردهاید. زندگی کوتاه است و ما فقط یک بار زندگی میکنیم. قبل از آنکه متوجه شوید، به پایان آن نزدیک میشوید و چیزی جز حسرت برایتان نمیماند. مسیر سختی است اما وقتی که به اهدافتان برسید میبینید ارزش آن تلاشها را داشته است. همیشه ذهنتان را روی چرایی کسبوکارتان متمرکز نگه دارید. مسئله فقط پول و شهرت نیست، همیشه چیزی عمیقتر وجود دارد که به شما انگیزه میدهد. امیدوارم هنوز اهداف امسال خود را در زمینه کسبوکار فراموش نکرده باشید. قرار نیست به شکلی جادویی به اهداف خوب برسید. زمان بگذارید و تلاش کنید تا به اوج برسید. تمرکزتان را از دست ندهید و این مقاله را به عنوان یک یادآور اهداف پیش خود نگه دارید.