تیمی که موسیمانه ساخته یکی از عجیبترین تیمهایی است که در طول تاریخ حیات باشگاه استقلال مشاهده میکنیم. تیمی که در اهواز فولاد مدعی را میبرد یا خارج از ایران و در شرایطی که از حق میزبانی محروم است مقابل پاختاکور به تساوی میرسد، سپس در عربستان تا آستانه پیروزی مقابل الاهلی پیش میرود و در حالی که یک بازیکن هم کمتر دارد در نهایت با بدشانسی به تساوی میرسد و سپس در تهران و در حالی که میان انبوهی از تساویهای خردکننده قرار گرفته، بار دیگر تا آستانه برتری مقابل سپاهان مدعی پیش میرود و با بدشانسی به تساوی میرسد اما همین تیم در تهران به تیم شمسآذر میبازد!
این اندازه فراز و نشیب ناشی از چیست؟ چرا استقلال روی یک خط ثابت حرکت نمیکند و نمیتواند همچون همیشه که مدعی بود در خانه شانس صددرصدی خود برای پیروزی را حفظ کند و خارج از خانه نیز با تساویها و گاه پیروزیها خود را مدعی نگه دارد؟
استقلال را در سالهای گذشته همواره در همین هیبت دیدیم؛ تیمی که در خانه به کمتر حریفی رحم میکرد و خارج از خانه نیز از اقبال کمی برای پیروزی برخوردار نیست و دست کم به تساویهای امیدبخش میرسید.
استقلال این فصل که حاصل تفکرات نکونام و حالا موسیمانه است اما کمترین ثباتی ندارد. نه فقط این وضعیت عجیب و غریب محصول دکترین موسیمانه باشد؛ نه این طور نیست. زمانی که نکونام نیز سرمربی استقلال بود با بردی بزرگ مقابل الغرافه قطر همه را امیدوار کرد اما همان تیم که توانست الغرافه را در هم بکوبد به خیبر باخت!
در واقع استقلال این فصل اسیر یک وضعیت بیثباتکننده مرموز شده که روشن نیست دلیل این اندازه بیثباتی و فراز و نشیب چیست. از ابتدای فصل تا کنون هر اقدامی که لازم بود در راستای بهبود اوضاع انجام شود نیز انجام شد.
یک بار سرمربی عوض شد، بازیکنان جدید نیز به خدمت گرفته شدند و استقلال از حیث برخورداری از بازیکنان خارجی چیزی کم ندارد اما همچنان وضعیت استقلال همان است که بود و این تیم نتوانسته روی مدار ایدهآلی قرار بگیرد.
پرواضح است که ادامه این روند شخصیت تیمی استقلال را دچار لطمههای جبرانناپذیری خواهد کرد. از استقلال انتظار است که با دستان خود اوضاع را سروسامان دهد و در این میان بازیکنان بیش از همه ارکان این تیم و این باشگاه در بازگشت خون به رگهای این باشگاه مؤثرند.
بازیکنان استقلال باید دریابند که با این حجم از بیتفاوتی قادر به تحول اوضاع نخواهند بود و خود نیز جایگاهشان از کف داده و به سمت درهای خروج پیش خواهند رفت. این وضعیت باید در نقطهای به پایان برسد و هرگز قابل پذیرش نیست که استقلال ساخته شده به دستان این بازیکنان تا پایان فصل به تساویها و باختهای خردکننده ادامه دهد.
بیهیچ ارفاقی باید کمترین سهم را برای موسیمانه قائل بود. هر چند که مدیران استقلال از همین حالا مقدمات انتخاب سرمربی جدید را هم چیدهاند اما تحلیل کاملاً غلطی است که
تصور کنیم مرد آفریقایی با این اندازه تجربه و دانش در به وجود آمدن استقلال کنونی نقش و سهم داشته است.
موسیمانه مردی است که اگر باشگاه استقلال در دراز مدت روی توانمندیهایش سرمایهگذاری کند بیشک تبدیل به یک مربی تحولگرا در استقلال خواهد شد اما آشفتگیهای این روزهای باشگاه استقلال و فشاری که از جانب هواداران به این مربی وارد میآید، بیشک مدیران استقلال را در مسیر برکناری او قرار خواهد داد هرچند که این تصمیم بسیار غلط و اشتباه است.
آنچه استقلال را به وضعیت کنونی دچار کرده ناتوانی بازیکنان است. بیتفاوتی و بیانگیزگی مفرطی که از استقلال یک تیم پرفرازونشیب پدید آورده است. تیمی که مشخص نیست مدعی قهرمانی است، یا مدعی سقوط!