هیچ یک،وقتی که کمککردن به دیگران هدف اصلی تو و اساس تعاملت با دنیا باشد، بالاترین جایگاه ذهن مردم را به خود اختصاص میدهی.(شاهنشین ذهنها، ص 23)
دنیای بازاریابی از قرن 20 تا الان تغییرات زیادی کرده است. کمی پیشتر، بازاریابی بر پایه تبلیغ کالاها و فروشهای حرفهای و کاریزماتیک استوار بود و شرکتها سعی میکردند اطلاعاتی را به خواننده منتقل کرده و او را به خرید وادار کنند. امروزه با دسترسی آسان به اینترنت، افرادی که به دنبال کالا یا خدماتی میگردند، به منابع غنی از اطلاعات دسترسی دارند و میتوانند با مراجعه به حجم زیادی از محتوا، تحقیق خود را انجام دهند؛ میتوانند اطلاعات مربوط به کالاها و نظرات دیگران را درباره آن بخوانند. برای اینکه در این بازار به شدت رقابتی و در میان مصرفکنندگان تحصیلکرده برنده باشید، باید به عنوان یک منبع قابل اعتماد شناخته و متمایز شوید، به طوری که همیشه در بالاترین جایگاه در ذهن مشتریانتان قرار بگیرید. کتاب«شاهنشین ذهنها: استفاده از محتوا برای تاثیرگذاری و درگیرکردن مخاطب» به ما یاد میدهد که چطور با افرادی که در زندگیمان مهم هستند، یعنی مخاطبانمان، ارتباطی اصیل و واقعی و باکیفیت برقرار کنیم. به این ترتیب میتوانید به آنها ایدهها و اطلاعات مفید ارائه کرده و در زمینه کاری خود همیشه اولین انتخابی باشید که به ذهنشان میرسد.
نکته طلایی
«اگر بتوانید کیفیت زندگی مخاطب خود را به طور محسوس، حتی به میزان بسیار اندک، ارتقا دهید، آنها کمکم شما را به عنوان یک نیروی تاثیرگذار و مثبت در زندگی خود میشناسند. اگر مدام این کار را انجام دهید، مخاطبانتان شما را در بالاترین جایگاه ممکن در ذهن خود مینشانند.» (شاهنشین ذهنها، ص 5)
چطور میتوانیم کیفیت زندگی مردم را ارتقا دهیم؟ با گوشکردن به آنها. باید با دقت به حرفهای آنها گوش کرده و این کار را هیچ وقت متوقف نکنیم. آنها به چه موضوعاتی فکر میکنند؟ چه مشکلاتی دارند؟ چه موضوعاتی برایشان مهم است؟
میتوانیم از ابزارهای مختلفی مثل نظرسنجیها و شبکههای اجتماعی استفاده کنیم تا نیاز بازار هدف خود را بشناسیم. اطلاعاتی که از طریق این شنیدن به دست میآوریم، اساس محتوایی که برای آنها خلق میکنیم، خواهد بود تا مشکلات آنها را حل کرده و نیازهایشان را برآورده کنیم.
الماس اول
دانش، تجارب و منابع خود را با مخاطبتان سهیم شوید.«وقتی به مردم آموزش میدهید، آنها را قویتر میکنید. نیروی بالقوه محتوا به عنوان یک ابزار آموزشی بیانتهاست. از این نیرو استفاده کنید تا دانش ارزشمند خود را با دیگران سهیم شوید.»(شاهنشین ذهنها، صص 27 و 26)
در تماسبودن با نیازهای مخاطبان و دادن اطلاعات مورد نیازشان یکی از بهترین راههای کمک به آنهاست. یکی از بهترین راههای کمککردن به افراد در مقیاس وسیع تولید و انتشار محتواست. با تولید محتوای مفید میتوانید همزمان به افراد بیشتری کمک کرده و روی زندگی آنها تاثیر بگذارید.
سهیمشدن اطلاعات و دانش خود با دیگران راهی فوقالعاده برای کمکرسانی به دیگران است. به گفته نویسنده کتاب «شاهنشین ذهنها» ممکن است در داستانهای شما موضوعی هر چند کوچک باشد که به یک نفر کمک کرده یا چیزی را در او به حرکت درآورد تا بتواند از آن ایده بگیرد و در زندگیاش انقلابی به پا کند.
الماس دوم
«کتاب راه هنرمند نوشته جولیا کامرون راهنمایی معتبر برای هدایت نیروی خلاق بالقوه است. در این کتاب کامرون توضیح میدهد که الهام ناپایدار و لحظهای است؛ اگر منتظر بمانید که بر شما ظاهر شود، در طول زندگی دستاوردهای خلاق بسیار کمی خواهید داشت. پس راه درست این است که در برنامه روزانه خود زمان ثابتی را برای نوشتن در نظر بگیرید (مثل نوشتن صبحگاهی. هر روز صبح 3 صفحه با استفاده از جریان سیال ذهن). تمرین روزانه هنرمند درون شما را تقویت و تغذیه کرده و تولیدات خلاقانه شما را افزایش میدهد.»(شاهنشین ذهنها، ص 83)
نویسنده این کتاب، جان هال، مراسم صبحگاهی نوشتن دارد. او منتظر نمیماند تا چیزی به او الهام شود و سپس شروع به نوشتن کند. راحتتر و مفیدتر این است که خود را به یک برنامه روزانه برای نوشتن ملزم کنید و عادت دهید. اگر هر روز صبح بنویسید، خلاقیتتان تقویت و تشویق میشود و مزیت دیگر این روش این است که ترستان از نوشتن از بین میرود.
تولید محتوای نوشتاری برای اغلب ما کار سختی است. به خاطر کمبود وقت و عدم دریافت الهام مدام نوشتن را به تعویق میاندازیم و این فعالیت کلیدی را همیشه به انتهای فهرست کارهای خود انتقال میدهیم.
ترس از بدنوشتن تلاشهایمان را نابود میکند. وقتی که جان هال به شدت از اینکه نویسنده بدی باشد مضطرب شد، تصمیم گرفت مقالهای تحت این عنوان بنویسد: «نویسنده بد بودن بهانهای برای ننوشتن نیست». او ترسش از نوشتن و روش شخصی خودش برای تولید محتوا را با مخاطبانش در میان گذاشت. از این مقاله خیلی استقبال شد و محتوای آن برای افراد زیادی مفید بود. از این تجربه او متوجه شد که این ترس در بسیاری از مردم وجود دارد و با صحبتکردن درباره آن، به مردم کمک کرد تا برای مشکل خود راهحلی مناسب پیدا کنند.