![واکسیناسیونِ روانی](https://www.hichyek.ir/wp-content/uploads/2025/02/4964837.jpg)
واکسیناسیونِ روانی
هیچ یک،هر جامعهای، بسته به نوع و بافت و فرهنگ و موقعیت ژئوپولتیکش، با یکسری مسائل دستوپنجه نرم میکند و معمولا بودجه و نیروهای انسانی و وقت عظیمی صرف میشود تا این مسائل را حل کنند. به طور مثال، برای مبارزه با بزهکاری و اعتیاد، چقدر وقت و انرژی و سرمایههای انسانی صرف میشود؟ زندانساختن، بازداشتگاهساختن، استخدامِ پلیس، بودجه برای سیستم قضایی، تلفات جانی. تمام اینها را شما در نظر بگیرید و ببینید چقدر هزینه است. چقدر از انرژی و فکر یک جامعه را به خودش مشغول میکند. و از خودمان بپرسیم که چرا یک ملتِ دیگری، سیستمی تا این حد پیچیده ندارد و سیستمِ آرامتر و کلانتریهای خلوتتری دارد و سیستم قضاییاش برای مسائل پیچیدهتری مشغول و درگیر است. چرا؟
از خودمان سوال کنیم که چرا اینقدر میرویم برای طلاق، برای چاقوکشی؟ چرا مجبور میشویم عدهای را بگیریم و جلوی عام بگردانیم، یا اعدامشان کنیم تا دیگران متنبه شوند؟ بگذارید برایتان مثالی بزنم. فکر کنید من یک مسئول هستم و میآیم به شما گزارش میدهم. مثلا میگویم ما در سال گذشته، با صرف چندین میلیون دلار توانستهایم بچههای فلج را کمک کنیم که کمی بهبود پیدا کنند و کمی حرف بزنند و تا حدودی به زندگی برگردند. و هرسال هم داریم این کار را بیشتر پیش میبریم، پس به بودجه بیشتری هم نیاز داریم. شما به عنوان نمایندههای مجلس، یا کسانی که بودجه را تصویب میکنید، به من چه خواهید گفت؟ میگویید اصلا مهم نیست که شما چقدر موفق بودهاید. مهم نیست که شما این کار را با راندمان درست یا غلط پیش برده باشید. این کار کلا غلط است. شما فقط کافی است که سن خاصی، دو یا سه قطره داروی فلج اطفال را در دهان کودک بریزید که اصلا تا آخر عمرش فلج نگیرد. خیلی هم کمهزینهتر است نسبت به زمانی که من بیایم گزارش دهم که من چطور توانستهام بچههای مبتلا به فلج را نجات دهم. خیلی از معضلات به همین سادگی حل میشود. و کلیدش «آموزش» است. برای مبارزه با اعتیاد، باید آموزش داد. من نوجوان که بودم، تصورم بر این بود که اگر معتادان را بگیرند و به زندان ببرند، مزاحمان را شلاق برنند یا دو تا سیلی به آنها بزنند، همه چیز درست میشود. اصلا چنین چیزی نیست. مثل این است که روی پوستتان جوشی بزند و رویش را بکَنید و فکر کنید دیگر جوش نمیزند. در حالی که یکی دیگر حتما خواهد زد. چون خون، آلوده است. به این سادگی نیست که چهار نفر را بگیریم و درِ گوششان بزنیم و مجازاتشان کنیم و فکر کنیم مسئله حل شده. مسئله حل نشده. باید سوال کنیم که اینها از کجا آمدهاند. ریشه اینها در کجاست. بچهای که الان پدر و مادر ندارد، یا والدینش معتاد یا بیمار روانی هستند و این بچه را کتک میزنند و تحقیرش میکنند و به او گرسنگی میدهند و با سیخ داغ یا سوزن، او را آزار جسمی میدهند، یا دختری که پدر یا برادرش به او تجاوز کرده ولی نمیتواند به کسی بگوید… اینها در آینده چه مسائلی را ایجاد خواهد کرد؟ من مواردی را سراغ دارم که یک خانم، تمام عمرش مستاصل زندگی کرده، فقط به این دلیل که عمویش به او تجاوز کرده بوده است. اگر ما جلوی اینها را بگیریم، اگر آموزش دهیم، این شخص مجبور نیست ۵۰ سال صبر کند تا پیش یک مشاور برود. میتواند زودتر مسئلهاش را حل کند. میدانید عوارض این اتفاقات چقدر سهمگین است؟ درست است که مزاحم را باید گرفت (اگر تذکر، کاری از پیش نبرد) و او را در حبس انداخت. اما این راهحل نیست، این تخفیفِ مشکلات است. راهحلش، آموزش و پرورش است. باید برنامهای برای این کار داشته باشیم، کمک کنیم و باور کنیم که اگرچه دولت باید این کارها را بکند، اما ما خودمان هم میتوانیم انجامش دهیم. هر کدام از ما اگر به دو سه تا از همسایهها دقت کنیم و سعی کنیم در صورت امکان، کمک کنیم. اگر نمیتوانیم، خودمان خانوادهای سالم و الگویی برای دیگران باشیم. به شما قول میدهم که ظرف ۱۰، ۱۵ سال خواهید دید که جرم و بزهکاری چقدر کم شده است. چرا در بعضی شهرها، بزهکاری کم و سیستم قضایی تقریبا بیکار است؟ پلیس هم دوست دارد سرش خلوت باشد. آنها نتیجه کارهایشان را میخواهند. میخواهند امنیت و آرامش باشد. یک پلیس وقتی خوشحال است که بداند آرامش وجود دارد و مردم به او پول میدهند که این آرامش را فراهم کند. ما میتوانیم. به شرطی که بدانیم از کجا شروع کنیم. به جای خشم و نفرت و کینه و تنبیهِ این و آن، به خودمان بیاییم و واکسیناسیونِ روانی بکنیم. واکسیناسیون روانی، همان آموزش است. با ترساندن و تهدیدکردن و فشار بیشتر، مسائل را پیچیدهتر و مشکلتر و غیرقابلحلتر خواهیم کرد. تنها یک راه اساسی وجود دارد، و آن آموزش است. شما میتوانید نرده بکشید، میله بکشید. ولی در جوامعِ ناامن دیدهایم که با اسلحه وارد میشوند. پس شما هم باید اسلحه بخرید! بعد او میرود مسلسل میخرد و شما باید بروید یک تانک بخرید! و این چرخه انتها ندارد. ریشه مفاسد باید خشکانده شود. این کار با زور و فشار و تحمیل و تحقیر میسر نیست. اینها باید آموزش داده شوند. خیلی از مسائلی که در طول روز تجربه میکنیم، بازتاب تصمیماتِ غلط دیروزِ ماست. دیروز تصمیم نادرستی گرفتهایم و امروز بازتابش را میبینیم. گاهی ما در کوه داد میزنیم «تو». کوه هم ۱۰ بار انعکاس میدهد «تو». بگویی «شما»، یا «دوستت دارم» همان به شما منعکس میشود. در حقیقت ما مشکلی به نام مشکلِ جوانان نداریم. این مشکلِ پیران است! جوان که از زیر بوته نیامده، ما تربیتش کرده و به او خط دادهایم. فکر کنید حسنِ نیّت داشتهاید اما غلط عمل کردهاید. اشکالی ندارد. ما آدمهای بدی نیستیم. یاد بگیریم که تغییر دهیم. ما میتوانیم. به شرطی که سرمایهها را به طرف آموزش و پرورش هدایت کنیم. اگر میخواهیم برای اعتیاد مبارزه کنیم، انواع مواد مخدر را بیاوریم در مدارس و دبیرستانها به بچهها معرفی کنیم. خطراتش را بگوییم. افراد معتادی را که از این موضوع رنج میبرند، به آنها نشان دهیم. آن وقت خواهیم دید چقدر مقدارش پایین خواهد آمد. اگر یک قاچاقچی یا معتاد بیاید و بخواهد آنها را معتاد کند، خواهند گفت من از مضراتِ این مواد باخبرم. طرفِ من نیا. در مدرسهای که دخترِ من تحصیل میکند، پلیس با مسئولانِ آموزش و پرورش یک برنامههایی بری مبارزه با اعتیاد دارند. به بچههایشان یاد میدهند که موادِ مخدر، این است. و بچهها یاد میگیرند که بایستند. اصلا اسم برنامه «ایستادگی در برابر اعتیاد» است. دخترِ من یاد گرفته که مواد مخدر چیست. حتی یک بار هم آمد اینجا و در یکی از مدارس صحبت کرد که چه چیزهایی را آموزش دیده و چطور پلیس، دوستِ اوست و چطور پلیس به او کمک میکند و چطور خودِ او میتواند به پلیس کمک کند.
آموزش بدهیم. بچههایی را سراغ دارم که تُند رانندگی کردهاند و کسی را کشتهاند و زندانی شدهاند، اینها میآیند در مدارس و چون زبانِ جوان را جوان بهتر میفهمد، سمیناری برگزار میشود که آنها حسشان را برای بچهها شرح میدهند. اما اگر پدر و مادر و بزرگتر بخواهد این مسائل را شرح دهد، بچه با تصورِ اینکه حرف بزرگتر «نصیحت» است، گارد میگیرد و به شنیدن علاقه نشان نمیدهد. سیستمهایی را به کار بگیریم که به بچهها آموزش دهیم و خودشان هم به همدیگر آموزش دهند. در این راهها سرمایهگذاری کنیم. حتما راههای دیگری هم هست. از تمام نیروها و راهها بروید. یکی اعتقادِ مذهبی دارد و از آن طریق حرف گوش خواهد کرد. دیگری اعتقاد ملی و دیگری اعتقاد اومانیستی دارد و یکی به شعر و ادبیات یا فیلم و موسیقی علاقهمند است. از هر طریقی میتوانیم جلوی اعتیاد را بگیریم. خیلی پولهایی که باید صرف آبادانی و گسترش صنعت و توسعه یک کشور شود، باید صرف جنگیدن با نتایج شود. در حالی که ما باید برویم «ریشهها» را اصلاح کنیم. چرا وقت و پولمان را حرام کنیم؟ چرا یک ایرانی بشود زندانبانِ یک ایرانیِ دیگر و به این ترتیب، دو تا ایرانی از چرخه تولید بیرون بروند؟ باید حواسمان جمع باشد. کلید در «آموزش» است. پرسودترین سرمایهگذاری در جهان، سرمایهگذاری روی انسان است. هیچ ماشینی نیست که شما فکر کنید خودش سود میدهد. یا آن ماشین را یک انسان ساخته، یا انسانی باید آن ماشین را اداره کند. و سودمندترینِ سودمندترین سرمایهگذاریها، سرمایهگذاری روی خود است. شما پدر و مادر و مربی و مسئول و شهروند و رئیس محترم! شما اگر روی خودتان سرمایهگذاری کنید و توانمندیهایتان را بالا ببرید، دستکم از دو طریق به جامعه خود خدمت خواهید کرد:
-یکی اينكه خودت و وابستگانِ نزدیکت از بلا و مشکلات، نهتنها جدا میشوند، بلکه ایجادکننده آن هم نیستند.
-دوم اینکه ما با رفتارمان، برای دیگران الگو خواهیم شد. خیلیها دارند به ما نگاه میکنند و از ما چیز یاد میگیرند.
روی آموزش به خودمان سرمایهگذاری کنیم. این آموزشها آموزشهایی نیست که فقط در مدرسه و دانشگاه و کلاس به ما یاد بدهند. شما وقتی یک سیدی یا کتاب در مورد موفقیت، هدفگذاری یا زناشویی یا کسبوکار یا ثروتمندشدن میخرید، این میتواند زندگیِ شما را عوض کند. این سرمایهگذاریای است که شما خودتان برای خودتان انجام میدهید. منتظر نمانید که یکی دیگر بیاید به شما آموزش دهد. این همه، خدمت به خودت، خانوادهات، شهرت، کشورت و خدمت به دنیاست. و خدمت به خداوند هم هست. چون شما با تصحیحِ رفتارِ خودتان، یک بنده خدا را نجات میدهید. وقت و بودجه بگذاریم و اگر میخواهیم به دیگری کمک کنیم، اول به خودمان کمک کنیم. اگر میخواهیم به دیگری خدمت کنیم، اول به خودمان خدمت کنیم. خودت را بپروران. به صورت اتوماتیک، هم الگو میشوی، هم مانعِ اشتباهات.بیاییم و کلید اصلیِ حل مسائلمان را در آموزش و پرورشِ درست پیگیری کنیم. و بدانیم اگر اشتباهی داریم، اگر مسئله و مشکلی داریم، شاید آموزش و پرورشمان بودجه و تخصص و توجهِ کمی دریافت میکند. الان کلید در دستِ من و شماست. اگر دیگری حاضر به سرمایهگذاری نیست، من و شما که میتوانیم!برای آگاهی از همایشها و محصولات آموزشی محمود معظمی، لطفاً عبارت KG را به شمارۀ ۱۰۰۰۴۶۴۴۶ ارسال فرمایید.