
مهارت مهمی که برای موفقشدن یاد گرفتم
هیچ یک، دارا خسروشاهی که در سال 1348 شمسی (1969 میلادی) در تهران متولد شده، از سال ۲۰۰۵ مدیرعامل سایت مشهور مسافرتی اکسپدیا بوده است. سرمایهگذاران اکسپدیا به خاطر عملکرد خوب خسروشاهی۹۰میلیون سهم این شرکت را بهعنوان هدیه به او دادند. حقوق او در سال مالی ۲۰۱۶ بالغ بر 5/ 2میلیون دلار بوده است. دارا خسروشاهی همچنین عضو هیات مدیره نیویورک تایمز نیز هست. خسروشاهی یکی از سه کاندیدای نهایی هیات مدیره اوبر برای تصدی این پست بود. جفری ایملت مدیرسابق جنرال الکتریک که او نیز یک کاندیدای مدیرعاملی اوبر بود، از نامزدی برای این پست کناره گرفت. دو منبع نزدیک به موضوع به نیویورک تایمز گفتند او پس از آنکه دید از حمایت کافی برای تصدی این پست برخوردار نیست کنارهگیری کرد.مگویتمن مدیر Hewlett Packard Enterprise نیز از حمایت کافی برای تصدی این پست برخوردار بود اما در آخرین لحظات او و هیات مدیره اوبر به توافق نرسیدند و کاندیدای سوم یعنی خسروشاهی از سوی هیات مدیره معرفی شد. آنچه شاید در داراخسروشاهی برای سرمایهگذاران اوبر جالب بوده تجربه مشابهی بوده که او در سایت مشهور مسافرتی اکسپدیا با آن مواجه بوده است. خسروشاهی همچنین از سال ۲۰۱۵ عضو هیات مدیره روزنامه نیویورکتایمز نیز هست. او پیش تر در شرکت IAC/ InterActive نیز مسوولیتهایی داشت. خسروشاهی از جمله معترضان قانون ممنوعیت مسافرتی دولت ترامپ بود که به خصوص ایرانیان را هدف میگیرد. شرکت وی اکسپدیا و آمازون ازنخستین شرکتهای تکنولوژی بودند که اقدام حقوقی علیه آن قانون انجام دادند. هیات مدیره اوبر و همچنین اکسپدیا هنوز بهطور رسمی موضوع مدیرعاملی خسروشاهی را تایید نکردهاند. در ادامه گفتوگویی با او را میخوانید که بر محور مفاهیم موفقیت در زندگی متمرکز است.
از نگاه مدیریتی و مهارتی، کدام یک از استعدادهای مهم و کلیدی را در دهه بیست زندگیات تقویت کردی؟
وقتی در دهه بیست زندگیام بودم، یاد گرفتم فقط سخت کار نکنم. در مورد اهمیت تمرکز در کار چیزهای زیادی فهمیدم. کارم را با بانکداری سرمایهگذاری در Allen & Company در سال 1991 شروع کردم. خیلی سرمان شلوغ بود. شما باید از ایدهها و نکتههای خاصی که در اولین فعالیت خود به عنوان یک فرد حرفهای جوان به دست میآورید، برای آینده استفاده کنید. من از همان ابتدا اهمیت تمرکزداشتن روی اهداف و پرورشدادن فرهنگی را ياد گرفتم که بايد از محدودیتهای غیرضروری اجتناب کند.
فکر میکنی از نظر احساسی و انسانی، مهمترین قابلیتهایی که در این مقطع سنی تجربه کردی کدام بودند؟
یاد گرفتم که انعطافپذیربودن تا چه اندازه حیاتی و مهم است. یادگیری رقابت با تقاضاهای بیپایان در سن پایین، شما را برای رشد و پیشرفت هر چه بیشتر آماده میکند. هر چه پیشرفت میکنید، مشکلات بیزينسی غیرمنظمتر شده و سیستمها غیرقابل پیشبینیتر به نظر میرسند. یک شیوه برخورد یکسان و مشابه برای حل مشکلات کافی نیست و بنابراین مجبور هستید که با مسائل به شیوههای مختلف و با انعطافپذیری فراوان مواجه شوید. یادم میآید که هربرت آلن در همان سالهای اوایل کارم یک مهارت مهم به من آموخت. او نگران بود که یکسری محصولات به بمب ساعتی تبدیل شوند. وظیفه تحقیق موضوعی و ارائه گزارش به هربرت آلن بدون کمترین راهنمایی و آموزشی به من سپرده شد. شرایط کاري در خیلی از کمپانیهای تازه تاسیسشده به همین منوال است و شما باید به این شرایط عادت کنید و با آن راحت باشید. همان طور که اشاره کردم، هرچه رو به جلو میروید، برنامه و استراتژی منظم یا سوابق ساختاری کمتری در اختیار دارید.
وقتی در دهه بیست زندگی بودی، اغلب به چه چیزی فکر میکردی؟ چطور نقاط ضعف و قوت خودت را شناختی؟
شاید این موضوع به شرایط زندگی خانوادهام بعد از مهاجرت از ایران به ایالات متحده مربوط بود، ولی وقتی حرفه کاریام را شروع کردم، از نظر موفقیت مالی خیلی به والاستریت فکر میکردم. سپس Expedia به من یاد داد که شور و هیجان و ماموریت خیلی بیشتر از پول انگیزهبخشتر هستند.
اگر بتوانی به عقب برگردی و تصمیم متفاوتی بگیری، چه کار میکنی؟
اگر بتوانم عقب برگردم و تصمیم دیگری بگیرم، بیشتر سفر میکنم. ولی شما میدانستید که من این جواب را میدهم.
خدمتکردن به عنوان مدیر یک شرکت از چه نظر با آنچه عموم مردم تصور میکنند، تفاوت دارد؟
خیلی از مردم فکر میکنند که مدیریت فقط به ارتباطات، معرفی محصولات، سخنرانیکردن و ایجاد انگیزه خلاصه میشود. اینکه شما در برقراری ارتباط با دیگران موفق باشید قطعا خیلی مهم است ولی من فهمیدهام که یکی از مهمترین مهارتهای یک رهبر این است که شنونده خوبی باشد. هر چه شما در یک زنجیره مدیریتی در جایگاه بالاتری قرار داشته باشید، فهمیدن اینکه چه اتفاقهایی در حال رخدادن هستند، سختتر است. بنابراین باید این اطلاعات را از افرادی که برایتان کار میکنند، دریافت کنید. باید در خواندن زبان بدن و پرسیدن سوالات فوقالعاده باشید. باید اعتماد ایجاد کنید تا به چیزهای واقعی برسید. مدیرانی که با واقعیت ارتباط ندارند، آنهایی هستند که شکست میخورند.
با نگاهی به گذشته، اگر بخواهی به خود 30سالهات چیزی بگویی یا توصیه کنی، چه چیزی به ذهنت میآید؟
بدون تردید میگویم که شکستخوردن ایرادی ندارد. وقتی جوانتر بودم، خیلی از اینکه اشتباه کنم، دیر جایی برسم یا اینکه جواب منفی بگیرم، میترسیدم. از شکستخوردن میترسیدم. اما موضوع این است که شکست در زندگی خیلی اهمیت دارد. نه فقط از نظر یادگیری بلکه از نظر ریسکپذیربودن، چه در بیزینس و چه زندگی شخصی. باور کنید، زمینخوردن اصلا جالب نیست. ولی وقتی این اتفاق رخ میدهد، شما از جایتان بلند میشوید، خودتان را تکان میدهید و به حرکت ادامه میدهید. یک زندگی بدون ترس اساسی از شکست خیلی هیجانانگیزتر از این است که تمام عمر مواظب باشید اتفاقی نیفتد.