
تحلیلی بر مورد عجیب چسب هل
هیچ یک،آیا میدانید که در بیش از 90 درصد پروندههای تشکیلشده در اداره کار، به نفع کارگران رای صادر میشود؟آیا میدانید که اخراج یک کارمند دولت که به استخدام دولت در آمده، تقریبا غیرممکن است، حتی اگر او تصمیم بگیرد که 30 سال کار نکند؟از همه مهمتر اینکه اگر شما یک کارآفرین باشید و خودتان کارفرما باشید یعنی دفتر، شرکت یا موسسهای را تاسیس کنید، خودتان نمیتوانید آنجا بیمه شوید! و باید بیمه شخص دیگری شوید، ولی از شما انتظار میرود که در آن محل دیگران را بیمه کنید!و…
این سوالات نشانگر این است که قوانین کار در جامعه ما دارای خلاء، ابهام و ضعف است و شاید یکی از دلایل مشکلات اشتغال، همین قوانین دستوپاگیر باشد که کارفرمایان نتوانند اشتغال بیشتری ایجاد کنند.
سوالاتی که در بالا مطرح شد، نمونههای کوچکی از نقاط ضعف قانون کار فعلی بود که حدود سه دهه پیش وضع شده است.شاید اگر ترکیب نمایندگان مجلس شورای اسلامی صرفا بر مبنای بالابودن مدرک تحصیلی یا نفوذ محلی در حوزه انتخابیه خودشان یا… نبود، جامعه میتوانست با داشتن مجلسی متشکل از متخصصان حوزههای متفاوت، مشکلات کسبوکار، کارگری و کارفرمایی را در عرصههای گوناگون با وضع قوانین محکم و مستدل حل کند.
یکی از نقاط برجسته کشورهایی که امروز با این مشکل روبهرو نیستند، داشتن قوانین محکم و بهروز است.ما نمیتوانیم از قانون ایراد بگیریم، بلکه میتوانیم از قانونگذار ایراد بگیریم. واقعیت این است که از قانونگذار هم نمیتوانیم ایراد بگیریم، بلکه میتوانیم از خودمان ایراد بگیریم که در انتخاب قانونگذاران بر اساس صنف، اتحادیه، تخصص و تجربه تصمیم نمیگیریم. نتیجه این میشود که آنها دانش، تجربه، تخصص و توان تصمیمگیری در این خصوص را نخواهند داشت و خروجی آن حکایتهای مشابه چسب هل میشود.اینجاست که میشود قانون را تفسیر کرد. در قانونی که هیچ جایی برای انتقاد و چانهزنی وجود ندارد کارفرما نیز به خود اجازه میدهد تا با تفسیر خود، تبصرههایی را اضافه کند و سیستم خودگردانی را تشکیل دهد و ادعای او هم این باشد که اولا من ترویج اخلاقیات را انجام میدهم و دوما چهاردیواری، اختیاری! و ادعا میکند که چون با سرمایه شخصی خود کسبوکار را راه انداخته است و همانطور که ماشینآلات و تجهیزات را خریداری کرده است، آدمها را نیز خریده است و آنها باید آنطور که او میخواهد، رفتار کنند.بهتر است از برخورد احساسی پرهیز کنیم، چون هروقت در جامعه ما معضلی پیش میآید، ما سریعا اقدام به همدردی یا نکوهش ميكنيم و بعد از 24 ساعت هم به فراموشی سپرده و علتیابی را از یاد میبریم.اینجانب به عنوان کارشناس ارشد حوزه کسبوکار و مسائل اجتماعی، به شدت اعتقاد دارم هر بحرانی که رخ میدهد، حاوی پیامی است که ما باید آن را ریشهیابی کنیم.
تردید ندارم که برخی با خواندن نوشته من، فردا به طور احساسی علیه این نوشتار نیز اظهارنظر خواهند کرد، ولی وظیفه خود میدانم که زنگ خطری را به صدا درآورم که اگر چسب هل ماجرایش فاش شد، اگر ساختمان پلاسکو جان عزیزان ما را گرفت و اگر…، بدانیم این فجایع فقط به همدردی و عزاداریهای ما نیاز ندارند، بلکه نیاز به ریشهیابی، تحقیق، مطالعه، آسیبشناسی و علنیکردن نتایج تحقیقات دارند.آن اتفاقات که افتادند، چه سازمانیهایی و چه کسانی مسئول بودند؟ چگونه محاکمه شدند؟ کجای قانون ایراد داشت؟ و آیا اصلاح لازم در قانون صورت گرفت؟همینجا خلاء قانونی و نقطه ضعف قانونی خودش قد علم میکند. چند درصد از کسانی که در ساختمان پلاسکو کار میکردند، بیمه بودند؟ چرا بقیه بیمه نبودند؟ مگر مامور تامین اجتماعی برای بازدید به آنجا مراجعه نمیکرد؟ چه کسی اجازه داده بود آن مجموعه با آن عظمت، بدون رعایت نکات ایمنی فعال باشد؟ در صورتی که یک مغازه کوچک اگر آن نکات ایمنی را رعایت نکند، کمتر از 24 ساعت پلمب میشود. کجای قانون حفره دارد که خاطیان توانسته بودند تاختوتاز کنند و نتیجهاش آن فاجعه عظیم شود؟ پس آنجا هم نقص قانون کارگری و کارفرمایی نقش داشت.شاید در این نوشتار انتظار داشتید که من فقط کارفرمای چسب هل را محکوم کنم؛ اگرچه امروز کارفرمایان و کسانی که در جامعه پست میگیرند و این از ضروریات است، ولی باید نگاهی هم به قوانین بیندازیم.
رفتار و عملکرد آن شخص اگر صحت داشته باشد، زنگ خطری برای شخص او و خانوادهاش است که شاید آن شخص در خانواده هم چنین باوری داشته باشد که چون تو فرزند من هستی و من تو را به دنیا آوردهام و چون تو همسر من هستی و من خرج تو را میدهم، پس باید اینگونه رفتار کنی؛ این هشداری است برای اینگونه افراد که حتما باید در جهت اصلاح خود اقدام کنند و برای من و شما نیز زنگ خطری است، چرا که در همین لحظه که شما این نوشتار را میخوانید، دهها شرکت یا موسسه دیگر با چنین وضعیتی در حال فعالیت هستند که هنوز لطف صفحات مجازی شامل حال مردم نشده است که گریبان آنها را گرفته و رفتارهای آنها را برملا کنند. نباید از اینکه یک مورد را کشف کردهایم، خوشحال باشیم، بلکه باید متاسف باشیم که چرا این مورد و شبیه این موارد وجود دارند و اشکال از کجاست؟ برای رفع آن چه باید کرد؟ برای داشتن جامعهای توسعهیافته، نیاز داریم که صریح و شفاف ولی مستدل، علمی و بهدور از احساس نقد کنیم، پیشنهاد بدهیم و تا حصول نتیجه ادامه دهیم؛ نه اینکه فقط چند صباحی به یک موضوع بپردازیم و بعد آن را رها كنيم و به انباری تاریخ بسپاریم.