
نباید حتما دوستش داشته باشید!
هیچ یک،این روزها داشتم به موضوعی فکر میکردم. نگران چیزی بودم. احساس میکنم ما داریم شور و شوقمان را از دست میدهیم. ما در جامعه امروزی به راحتی زندگی میکنیم. گزینههای زیاد و متنوعی در اختیار داریم و افراد آزادی هستیم. همین موضوع باعث شده که به نحوی تنبل یا بیانگیزه شویم.یکی از موضوعاتی که مرا ناراحت میکند این است که مردم فکر میکنند همیشه باید کاری را که انجام میدهند دوست داشته باشند. و اگر هر زمانی خسته، عصبانی، ناراحت، مضطرب یا نگران شوند، فکر میکنند باید کاری را که انجام میدهند رها کنند، یا کلاً كنارش بگذارند یا هر کار دیگری به جز آن را انجام دهند و تنها دلیلی که برای این فکرشان دارند، این است که «آخر من علاقهای به این کار ندارم!» آنها فکر میکنند ممکن است، فقط ممکن است چیز دیگری را بیشتر دوست داشته باشند. این فقط یک بهانه است. بهانهای برای انجامندادن کارهایشان.ببینید، میکل آنژ لحظات خیلی سخت و رقتانگیزی را صرف نقاشی روی سقف کلیسای سیستین کرد. اما کمردرد شدید و پاشيدن رنگ روی سر و صورت و چشمهایش او را منصرف نکرد. او نمیتوانست برای دیدن نتیجه کارش صبر کند و به همین دلیل بیوقفه روی آن کار کرد. آیا نتیجه كار او را دیدهاید؟ حتی با دیدن عکسهای این شاهکار بزرگ نیز دهانتان از فرط حیرت باز میماند. عالی است. چشمنواز است. خارقالعاده است.جواهر است. خیلی خوب شد که میکل آنژ این کار را به خاطر «خوشنگذشتن» یا «دوستنداشتن» یا «خستهشدن» رها نکرد. اگر بهانهای میآورد و این نقاشی را قبول نمیکرد، ما امروز یکی از باارزشترین گنجینههای نقاشی تاریخ بشریت را نداشتیم. و همچنین دیگر اسم میکل آنژ برایمان معنای خاصی نداشت و خاطرهای از او باقی نمیماند.
اگر میخواهید شاهکار خلق کنید، باید کارهایی را که دوست ندارید نیز انجام دهید. راستش را بخواهید، من هم نمیتوانم بگویم که همیشه شغلم را دوست دارم. همیشه باید بار و بندیلم را در یک چمدان جمع کنم، سوار تاکسی شوم، تا فرودگاه بروم، مراحل طولانی سوارشدن به هواپیما را بگذرانم، استرس رسیدن سر وقت را داشته باشم، با افراد ناامیدی ملاقات کنم که هیچ انگیزهای ندارند و حرفهای مرا پوچ میخوانند، با دهها نفر تولیدکننده فیلم و فیلمبردار و صدابردار و… سروکار داشته باشم، هر روز بنویسم و ویرایش کنم و بازخوانی کنم و سر جلسات بروم و با انواع و اقسام مردم ملاقات کنم و استخدامشان کنم و در بدترین شرایط عذرشان را بخواهم و اظهارنامه مالیاتی پر کنم و به کارهای دفتریام برسم و هزار کار نهچندان لذتبخش دیگر. اما اگر میخواهم شاهکاری خلق کنم، باید همه این کارها را انجام دهم.این کارها خستهکنندهاند، میدانم. اما هر طور که باشند، نباید کنار گذاشته شوند. تحمل کنید و هرچه زودتر کارهای خستهکننده را به پایان برسانید.