
بانک مرکزی در روز ۱۶ اسفند از برنامه خود برای انتشار گواهی طلا با سررسید ۶ ماهه خبر داد، اقدامی که با واکنشهای گسترده از سوی فعالان بازار سرمایه و کارشناسان روبهرو شد. بسیاری از تحلیلگران این تصمیم را مغایر با قوانین اوراق بهادار و تهدیدی برای تقویت بازار سرمایه میدانند.
در روز ۱۶ اسفند، بانک مرکزی اعلام کرد که قصد دارد گواهی طلا با سررسید ۶ ماهه منتشر کند و جزئیات آن را تا پیش از پایان سال جاری منتشر خواهد کرد. این در حالی است که به گفته کارشناسان، این اقدام بانک مرکزی مغایر با قانون اوراق بهادار مصوب ۱ آذر ۱۳۸۴ است که در مجلس شورای اسلامی تصویب شد.
در پی این اعلام، فعالان بازار سرمایه اعتراضات خود را نسبت به سیاستهای ضد بورسی رئیس کل بانک مرکزی، آغاز کردند و خواستار توقف سیاست گواهی طلا شدند. در این راستا حجتالله صیدی، رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار نیز در نامهای به بانک مرکزی خواستار توقف این اقدام شد.
روابط عمومی بانک مرکزی نیز صبح امروز اعلام کرد که با توجه به شرایط اقتصادی و وضعیت بازار سهام، اجرای سیاست انتشار اوراق طلا به سال آینده موکول شده است.
ماه گذشته نیز بانک مرکزی اقدام به پیشفروش سکه طلا کرد که علاوه بر اعتراض فعالان بازار سرمایه، انتقاد سید جواد جهرمی، رئیس بورس کالا، را نیز به همراه داشت. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که سیاستهای اخیر فرزین در تضاد با هماهنگیهای لازم با بورس کالا و بازار سرمایه است و این تصمیمات به جای تقویت این بازارها، موجب ایجاد فشار بیشتر بر آنها میشود.
سیاستهای اخیر فرزین، همچون پیشفروش سکه طلا و انتشار گواهی طلا، میتوانست در بستر بورس کالا اجرایی شود. این اقدام علاوه بر تقویت جایگاه بورس کالا، از ایجاد یک بازار موازی جلوگیری میکرد. بورس کالا در زمینه معاملات سکه طلا، سابقه خوبی دارد و بانک مرکزی میتوانست این اقدامات را با همکاری این بورس انجام دهد، نه اینکه به طور جداگانه به ایجاد یک بازار موازی اقدام کند.
اکنون، سیاست گواهی طلایی که بانک مرکزی در پیش گرفته است، به نظر میرسد که یک بازار جدید در مقابل بازار سرمایه ایجاد میکند. این موضوع میتواند فشار بیشتری به بازار سرمایه وارد کند و باعث خروج نقدینگی از آن شود. این اقدامات نه تنها موجب تضعیف موقعیت بازار سرمایه میشود، بلکه ممکن است موجب افزایش فاصله بین بازارهای مختلف شود و شرایط اقتصادی کشور را پیچیدهتر کند.
فرزین به عنوان رئیس کل بانک مرکزی، باید در تصمیمات خود ملاحظات بازار سرمایه را نیز در نظر بگیرد. طبق فصل دوم و ماده سوم قانون بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی، بانک مرکزی باید در تصمیمگیریهای خود هماهنگی لازم با سایر نهادهای اقتصادی و به ویژه بازار سرمایه را در نظر گیرد. به نظر میرسد که فرزین در این مدت نتوانسته است این ملاحظات را رعایت کند و سیاستهایی اتخاذ کرده که عملاً فشار بیشتری به بازار سرمایه وارد کرده است.
در این مدت، فرزین نه تنها در زمینه سیاستهای پولی و ارزی عملکرد قابل قبولی نداشته، بلکه در مقابله با بحران ناترازی بانکها و اصلاح آنها نیز ناتوان بوده است. بانک مرکزی در دو سال گذشته که فرزین ریاست آن را بر عهده داشته، نتواسته است اقدامات اصولی و جدی برای حل مشکل بانکهای ناتراز انجام دهد.
با وجود اینکه تورم افسارگسیخته، سالها اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داده و یکی از عوامل اصلی آن ناترازی بانکها بوده است، بانک مرکزی در دو سال اخیر، علاوه بر عدم اجرای استانداردهای گزارش دهی مالی بینالمللی که سبب کاهش کژمنشی و کژگزینی بانکها میشود، حتی نتوانسته ناترازترین بانکهای ایران مانند بانک آینده را تعیین تکلیف کند. بانک مرکزی بهجای آنکه برنامهای جدی برای رفع ناترازی بانکها تدوین کند، صرفا به سیاست کنترل ترازنامه متوسل شده که از طرفی سیاستی منسوخ شده است و از طرفی بانکهای خوب و بد را با هم تنبیه میکند و اصطلاحا تر و خشک را با هم میسوزاند.
یکی از مسائل مهم دیگر که باید به آن اشاره شود، ایجاد سامانه ارز توافقی است که آن هم با دستور و پیگیریهای همتی، وزیر سابق اقتصاد، ایجاد شد. این سامانه در ابتدا به طور قابل توجهی فاصله نرخ دلار نیمایی و دلار آزاد را کاهش داد. در واقع، اگر اصرار همتی برای راهاندازی این بازار نبود، اکنون هنوز شاهد فاصله ۸۰ درصدی نرخ ارز نیمایی و آزاد بودیم. اما اکنون، توسعه و تعمیق همین سامانه نیز با موانعی از سوی بانک مرکزی مواجه شده است و این نهاد اجازه ورود برخی تقاضاها به این سامانه، کشف قیمت واقعی و شکلگیری بازار آزاد داخلی را نمیدهد. به همین دلیل دوباره فاصله ارز نیمایی و آزاد به بیش از ۳۰ درصد رسیده است و در ادامه این بازار هم از بازار بودن خارج و صرفا به یک سامانه تخصیص تبدیل خواهد شد.
در مصاحبهای که فرزین اخیراً با خبرنگار صدا و سیما داشت، او از سیاست پیشفروش سکه طلا دفاع کرد و هدف خود را حفظ ارزش پول و پسانداز خانوارها اعلام کرد. اما این اظهارات سیگنال منفی به مردم میدهد که باید از نگهداری ریال خودداری کنند، چرا که ارزش آن احتمالاً کاهش خواهد یافت. این مسأله میتواند موجب تشویش و بیاعتمادی بیشتر در میان مردم شود. شاید بتوان گفت این عجیبترین مصاحبهای بوده که یک رئیس بانک مرکزی در ایران تاکنون داشته است.
اگر بخواهیم جمعبندی کنیم، باید گفت که محمدرضا فرزین با برخی از اقدامات اخیر خود ضربات سنگینی به بازار سرمایه وارد کرده است. این در حالی است که بازار سرمایه به دلایل مختلف از جمله ریسکهای سیاسی و نبود همتی که بزرگترین حامی بورس در سه سال اخیر بود، در شرایط سختی به سر میبرد. اقدامات فرزین در این شرایط باعث افت بیشتر بازار سرمایه شده است.
بهتر است که فرزین به جای انجام سیاستهای موازی با بازار سرمایه که به آن آسیب میزند، به وظایف خود به عنوان رئیس کل بانک مرکزی توجه بیشتری داشته باشد و نهاد بانک مرکزی را از رقابت با دیگر بخشهای اقتصاد کشور دور کند.