
این روزها بازار مقایسه وضعیت فوتبال ایران و عربستان چه در بحث سرمایه و چه در بحث نتایج داغ است و هر صفحهای در فضای مجازی، بحثهایی را در خصوص تفاوت سطح کیفی فوتبال ایران با عربستان مطرح میکند. خشم مردم ایران از وضعیت کیفی فوتبال باشگاهی در ایران و فاصله ما با رقبای سنتی، از هر زمان دیگری بیشتر شده و انگشت اتهام سیستم مدیریتی ناکارآمد فوتبال در کشور را نشانه رفته است. در این میان برخی از افراد و رسانهها در حالی انتقادات گستردهای از شرایط مدیریت در فوتبال ایران دارند که آنها را نیز میتوان در شکل گرفتن شرایط فعلی مقصر دانست. در برنامههای تلویزیونی، طوری به سیستم مدیریت باشگاهها نقد وارد میشود و مجریان با کنایه از عملکرد تیمهای ایرانی در آسیا صحبت میکنند که انگار نه انگار مسأله حق پخش تلویزیونی، یکی از بزرگترین مسائلی است که باشگاهها در ایران با آن دست و پنجه نرم میکنند و به همین دلیل، منبع اصلی درآمد خود را از دست دادهاند. نقد، تخریب و انتقاد پس از شکستهای مفتضحانه نمایندگان فوتبال ایران مقابل عربستانیها در لیگ نخبگان آسیا و مقصر دانستن همه از بازیکن و مربی گرفته تا مدیریت باشگاهها، اصلاً کار سختی نیست و هر شخصی در فضای مجازی میتواند به راحتی این کار را انجام بدهد. مسأله اصلی این است که ما به عنوان رسانه یا مجریان تلویزیون، تا چه اندازه خودمان برای رفع این مشکلات و نزدیکتر شدن فوتبال خود به دنیای حرفهای قدم برمیداریم؟ رسانهای که میلیاردها تومان از پخش مسابقات استقلال و پرسپولیس درآمد دارد اما سالهاست پرداخت حق پخش مسابقات تبدیل به مطالبه اصلی باشگاهها شده، چطور میتواند به راحتی و بدون توجه به نقش خود در این نابرابری، برنامهای راجع به تفاوت میزان سرمایه تیمهای حاضر در فوتبال ایران و عربستان تولید کند؟ آیا همین مسأله حق پخش تلویزیونی و زیانده بودن باشگاهها، یکی از دلایل اصلی فاصله فوتبال ما با کشورهای مطرح و باشگاههای حرفهای حاضر در فوتبال آسیا نیست؟
از رسانهها که بگذریم، صحبتهای پیشکسوتان فوتبال ایران در خصوص وضعیت فعلی باشگاههای ایرانی و فاصله با رقبا نیز در نوع خود جالب توجه است. فردی راهکارهایی را برای نباختن استقلال مقابل النصر ارائه میدهد که در زمان مربیگری خود، یکی از بدترین شبهای آسیایی تاریخ استقلال را با تصمیمهای اشتباهش رقم زده است و برخی دیگر از پیشکسوتان فوتبال ایران طوری در رسانهها راجع به کیفیت فنی فوتبال ایران حرف میزنند که انگار نه انگار آنها هم بخشی از مربیان تیمهای لیگ برتری و سطح اول فوتبال کشور در سالهای اخیر بودهاند. انتقاد تند و توضیح واضحات در روزهایی که مردم از شرایط فوتبال ایران هیچ رضایتی ندارند، کار سختی نیست. ما بیش از آنکه به توضیح واضحات و انتقادات بیپروا نیاز داشته باشیم، به حرفهای شدن نیاز داریم؛ به آموزش دیدن، کمتر صحبت کردن و یاد گرفتن. مسیر پیشرفت فوتبال ایران نه از پلاتوهای انتقادی صریح و مصاحبههای تند در رسانههای مختلف، که از برنامهریزی و مطالعه درست میگذارد. کاری که بسیاری از ما، صرفاً ادای انجام دادن آن را در میآوریم و فقط یاد گرفتهایم که از نبود آن گله کنیم؛ اما خود برای آن قدمی برنمیداریم.